نویسنده: احمد میرزایی
حج یکی از واجبات و مناسک مهم اسلام است. خداوند در آیاتی از جمله سوره حج به این واجب اشاره کرده و خواهان انجام آن از سوی همه کسانی شده است که استطاعت انجام آن را دارند؛ زیرا حج همانند نماز، نشانه ای از اسلام و تسلیم در برابر خداوند و رد هرگونه کفری است. این گونه است که واژه حجه الاسلام به معنای حجی که هر مسلمان میبایست به جا آورد، در اصطلاحات فقهی پدید آمد.
در ظاهر، حج که در لغت به معنای قصد است، قصد کردن بیت الله الحرام و خانه خدا در ماه های شوال، ذی قعده و ذی حجه، با مراسم و مناسکی چون عمره و حج اکبر است که اوج آن در روزهای نخست ماه ذی حجه در کعبه با طواف و نماز و عرفات و مشعر الحرام و منی با قربانی و وقوف انجام میگیرد، اما در باطن، حج جز قصد حجت خداوند معنای درستی نمییابد؛ زیرا قصد خانه زمانی معنا مییابد که صاحب خانه در آن باشد و صاحب خانه در دنیای مادی نمی تواند جز مظهر اتم و اکمل خداوندی یعنی انسان کامل باشد.
خداوند به اشکال گوناگون و به عبارات مختلف این حقیقت را روشن کرده که انسان کامل، مظهر خداوندی و خلیفه اوست و همگان میبایست در برابرش به سجده افتند و تسلیم او گردند؛ زیرا این انسان کامل به سبب متاله بودن و خدایی شدن، مظهر وجه الله است و هیچ عبادتی بی وجه الله معنای درستی نمییابد.
اینکه هستی به یک سمت و یک جهت تعیین اول هستی میرود، به معنای آن است که جز یک وجه و جهت و سمت وجود ندارد و این همان معنا و حقیقت توحید است. وجه هر چیزی، همان حقیقت همان چیز است. از آن جایی که چهره و صورت، گویاترین نماد حقیقت انسانی است، به آن، وجه میگویند. خداوند حقیقت نهانی است که به مظاهر ظهور یافته است و انسان کامل، ظهور تمامی اسمای الهی است. از این رو او را متاله و وجه الله نامیدهاند.
حضرت ختمی مرتبت(ص) همان مظهریت الله است که به شکل نور بر عالم هستی تابید و آسمان و زمین و آفریده ها ظهور یافتند. از این رو ایشان را تعیین اول هستی گفتهاند.
هر زمانی این حقیقت کامل، به جلوه هایی در میان انسان ها بروز و ظهور کرد که گاه آدم(ع) و گاه نوح(ع) و گاه دیگر ابراهیم(ع) شد و یا موسی(ع) و یا عیسی(ع) گشت. لذا حقیقت همه انسان های کامل به همان تعین اول و حقیقت محمدی باز میگردد.
از آن جایی که همه هستی محاط به حقیقت تعین اول است، تعین اول، محیط بر همه هستی است. این گونه است که به هر سمت و جهت رو کنی، وجه الله است. اما در جهان ماده، نیاز است که جهت گیری مستقیمی وجود داشته باشد تا همگان از همه اکناف دور و نزدیک عالم متوجه یک حقیقت شوند. این جاست که خانه خدا، قبله شد تا جهت واحد توحیدی در جهان ماده نمادی یابد.
اما اگر به درون خانه خدا روی، همه جا کعبه و خانه خداست و همه جهات یک جهت خواهد بود، این معنا برای انسان موحدی که همه جهان را کعبه مییابد و در درون آن خود را محاط مییابد، یک جهت است و همه هستی برای او، وجه الله میشود. اما برای دیگرانی که این گونه نیستند و دور از خانه میباشند و یا نزدیک آن نشدهاند، میتواند سراب گمراهی شود و جهات همان جهات بماند و تکثر به وحدت نرسد.
ولایت انسان کامل، حقیقت خانه خدا
دیگر اینکه خداوند، انسان کاملی چون نفس پیامبر و جان و باطن محمدی(ص) را از درون خانه بیرون آورد، تا مردم بدانند که حقیقت خانه، ولایت انسان کامل است و وجه الله واقعی که مردم میبایست قصد آن نمایند، نمادهای آن انسان کامل است.
همه پیامبران، مأمورند تا مردم را به سوی خانه خدا بخوانند تا حقیقت وجه الله و زیارت آن را دریابند و از سبب میان زمین و آسمان بهره مند شوند. اینکه خداوند به صراحت فرمان میدهد: و اذن فی الناس بالحج یاتوک رجالاو علی کل ضامر یاتین من کل فج عمیق؛ و مردم را دعوت عمومی به حج کن؛ تا پیاده و سواره بر مرکبهای لاغر از هر راه دوری به سوی تو بیایند. (حج، آیه 72) به این معناست که همه میبایست قصد انسان کامل کنند تا اخلاص در عمل و عبادت برای ایشان حاصل شود. اینکه حضرت ابراهیم(ع) به عنوان انسان کامل مأمور میشود تا مردم را به حج بخواند تا ایشان به سوی او بروند، به این معناست که مقصد حج جز انسان کامل نیست: یاتوک به معنای آن است که به سوی تو میآیند که انسان کامل و خلیفه الهی و وجه الله میباشی.
پس در هر زمانی حج به قصد زیارت صاحب خانه خواهد بود نه خود خانه. از این رو در روایات چندی به اشکال گوناگون تمامیت و کمال هر عبادی را قصد ولی الله دانسته اند که وجه الله میباشد؛ زیرا اکمال دین و اتمام نعمت، همان ولایت است که وجه الله را برمیتاباند. اگر خداوند در آیه 3 سوره مائده ولایت را اتمام و اکمال دین و نعمت میشمارد، در تفاسیر به اشکال گوناگون صحت و کمال و تمامیت هر عمل عبادی و خالص را، لقاء الامام برشمردهاند. لذا گفته شده که صحت نماز و روزه و حج به ولایت است و یا این که: من تمام الحج لقاء الامام و من تمام الصلاه لقاء الامام.
بنابراین، کسی که قصد وجه الله یعنی امام زمان(عج) را در حج نکند، حاجی نیست و زیارت خانهای کرده است که حتی میتواند عامل گمراهی یا دست کم توقف از حرکت خالصانه به سوی خدا و متاله شدن گردد. آن ریسمان آویخته میان حق تعالی و بندگان، همان ولی الله است که وجه الله میباشد و انسان میبایست خود را همچون او کند؛ زیرا او اسوه کامل و حسنه است و با همانندی با اوست که حقیقت عبادت فهمیده و درک میشود.
حج واقعی، زیارت و دیدار امام زمان(عج) است و هر کسی چنین قصدی را از خانه نداشته باشد، بویی از حقیقت حج نبرده و راه به جایی نمی برد.
حقیقت بعثت پیامبر(ص) رستن انسان از دام تکثراتی است که وجه الله را میپوشاند؛ زیرا انسان ها در قرب الهی نیستند و یا متاله نشدهاند تا همه جا و همه چیز را وجه الله بیابند، چنان که قریب به کعبه و یا درون آن این گونه است. انسانها با بعثت پیامبر(ص) درک کردند که حقیقت در همه هستی یکی است و توحید محض جز عبادت به سوی وجه الله نیست که آن هم یک جهت بیش نیست و همان وجه الله میباشد که انسان کامل است.