نویسنده: علی جواهردهی
دنیا خانه امتحان و آزمون انسان است. درکارکردهای آزمون سخن بسیار است. ازجمله مهمترین کارکردهای آن میتوان به خودسازی و فعلیت یابی استعدادها درشرایط سخت آزمونی و ظهور و بروز حقیقت هرانسانی اشاره کرد. در این آزمون ها مدعیان خلافت الهی میتوانند با حقیقت خود آشنا شوند و بدانند تا چه اندازه دراین مسیر دارای عزم هستند.
بسیاری از مردم دراین آزمونهای الهی شکست میخورند و برخلاف ادعاهای زیادی که دارند، به جای آنکه مظهر خدایی باشند، مظهر شیطان میشوند و سرمایه وجودی خویش را در قمار زندگی به شیطان و ابلیس میبازند و زیانکار از دنیا و آخرت میروند و تا ابد در آتش نقص و فراق کمال میسوزند.
از جمله آزمونهای سخت و دشوار الهی، آزمون با مال بویژه با بیت المال است. کسانی که در این آزمون، سربلند بیرون میآیند هرچند که اندک هستند، ولی در اوج انسانیت قرار دارند. در مقابل، شمار بسیاری با خیانت در بیت المال، خود را برای همیشه تباه میسازند.
نویسنده دراین مطلب با اشاره به مسئولیت انسانی در قبال خود و جامعه، با مراجعه به آموزههای قرآنی بر آن است تا نقش خیانت در بیت المال را در تباهی فرد و جامعه تبیین نماید.
سنت امتحان و آزمون الهی
یکی از سنتهای الهی، آزمون و امتحان بندگان است تا هرکسی هر آن چه شایسته و بایسته اوست از طریق آن به دست آورد. امتحان به انسان کمک میکند تا استعدادهای خویش را بشناسد و فعلیت بخشد. در عرصه امتحان و آزمون است که انسان اسماء و صفات الهی سرشته در ذات خویش را میشناسد و برای رهایی از فشار آزمون، آن را به فعلیت در میآورد و آن صفت و اسم را درخود ظهور میدهد.
در یک فرآیندی این امکان برای آدمی فراهم میآید تا در پرتو امتحان، یکایک اسماء و صفات سرشته در ذات و نهاد خویش را آشکار کرده و فعلیت و ظهور بخشد و این گونه متاله (خدایی) شود و قابلیت این را بیاید تا به عنوان عبدالله، خلافت الهی را بر عهده گیرد و بر آفریدهها و کائنات به عنوان مظهر خداوندی ربوبیت کند.
سنت آزمون کارکردهای دیگری نیز دارد، زیرا بسیاری از موجودات، مدعی خلافت الهی هستند اما با آزمونهای الهی دانسته میشود که اینان تنها مدعیان این مقام میباشند. از این رو فرشتگان در آزمون الهی برای ادعای خلافت شکست میخورند و نمیتوانند حتی در مقام انباء و اخبار از اسماء و صفات الهی برآیند تا چه رسد که آن را درخود فعلیت و بروز دهند.
خداوند درآیات 30 تا 33سوره بقره به ادعای فرشتگان و شکست و ناکامی آنان درآزمون الهی برای رسیدن به مقام خلافت الهی اشاره کرده است. همچنین ابلیس نیز در آزمون دیگر الهی نتوانست سربلند بیرون آید، درحالی که خود را شایسته خلافت الهی و برتر از آدم (ع) میدانست، (اعراف، آیه 12) درحالی که شرط نخست خلافت یعنی بنده خدا بودن از طریق اطاعت فرمانهای الهی را نیز نداشت و حاضر به پذیرش ولایت مطلق الهی نبود. از این رو از سجده بر آدم(ع) سر باز میزند و ولایت مطلق الهی و اطاعت کامل از خداوند را نمیپذیرد. (بقره، آیه 34؛ اعراف، آیات 11 و 12 و آیات دیگر) در حقیقت موجودی که ولایت مطلق الهی را نمیپذیرد، نمیتواند خود را شایسته قائم مقام در خلافت بداند. این حقیقت بر مدعی خلافت و دیگر شاهدان ساحت قدس الهی، با آزمون الهی آشکار شده است.
در میان انسانها نیز مدعیان خلافت مطلق و مقید بسیار است. از جمله این انسان ها میتوان به مدعیان مسلمانی و تسلیم در برابر خداوند و نیز مدعیان ایمان اشاره کرد. خداوند در آیه 2 سوره عنکبوت به صراحت از آزمون و فتنههای الهی سخن به میان میآورد که برای تبیین ایمان افراد برای خود و دیگران انجام میشود تا دانسته شود تا چه اندازه در این ادعا صادق و راستگو هستند.
مال و ثروت، آزمونی سخت
اصولا دنیا مکان ساختن انسان برای ابدیت است. از این رو دنیا را خانه آزمون، امتحان و فتنه دانستهاند. در این کوره آزمونهای الهی تنها کسانی سربلند بیرون میآیند که در قول و فعل، صادق باشند.
از مهمترین آزمونهای دنیوی برای انسان میتوان به آزمون مال اشاره کرد. مال هر آن چیزی است که انسان مالک آن میشود که از مصادیق مهم آن، چارپایان و زر و سیم است. (لسان العرب، ابن منظور، ج 13، ص 223) در فقه، مال هر آن چیزی است که مورد معامله قرار گیرد و دارای نفع عقلایی و حلال و قابل نقل و انتقال باشد. (مکاسب شیخ انصاری، ص 20 و 79)
مال از آن جایی که امکاناتی برای تحقق آسایش و نوعی آرامش برای انسان است، در زندگی دنیوی از جایگاه ویژه ای برخوردار میباشد؛ زیرا مال همانند آب برای کشتی وجود انسانی در دنیاست. اگر مال نباشد، انسان نمیتواند کشتی وجود خویش را معنا بخشد و به حرکت درآورد. اما همین مال با نفوذ در کشتی جان و دل آدمی و تسلط بر آن، کشتی وجود آدمی را تهدید به غرق شدن و نیستی میکند. بنابراین، تعامل با مال در دنیا بسیار سخت و دشوار و حساس و دقیق است.
ارزش اموال و دارایی در بینش قرآنی به سبب خیر بودن آن است. به این معنا که بتواند در مسیر تحول انسانی به او یاری رساند. خیر به معنای بهره مندی از چیزی در مسیر کمال یابی است. بنابراین، تنها مال زمانی خیر و ارزشی میشود که ارزش آن به عنوان مقدمه دست یابی به کمال قلمداد شده و به درستی در مسیر همین تحولات کمالی مورد استفاده قرار گیرد. (بقره، آیات 180، 215، 272، 273؛ کهف، آیه 95؛ حج، آیه 11؛ قصص، آیه 24 و آیات دیگر)
مال در این صورت ارزش و نقش معنوی مییابد و بهشت کمالی آدمی را رقم میزند (توبه، آیه 111) از این رو مال به کار رفته شده در عمل صالح همراه با ایمان و نیت رسیدن به کمال، مورد تمجید خداوند قرار میگیرد و جایگاه ارزشی به دست میآورد. (سبا، آیه 37)
در حقیقت در بینش و نگرش قرآنی، مال تنها ارزش مقدمی و بسترساز برای حرکت کشتی وجود انسان به سوی ساحل الوهیت و ربوبیت الهی است. بنابراین در نظام فکری اسلام، مال به خودی خود هیچ ارزش اصیل ندارد (مدثر، آیات 11 تا 17 و آیات دیگر) و تنها به اعتبار بهره مندی در شدنهای کمالی از جایگاه ابزاری مفید برخوردار شده و به عنوان خیر و فضل الهی معرفی میشود. (بقره، آیه 198، مائده، آیه 2 و آیات دیگر)
این در حالی است که برخی برای مال ارزش واقعی قایل شده و همه تلاش و کوشش خود را مصروف به دست آوردن و گردآوری آن میکنند. این گونه است که مال برای آنان به عنوان هدف اصیل و غایی ارزش مییابد. (هود، آیه 12) و از نظر آنها تنها کسانی دارای ارزش انسانی هستند که دارای مال بیشتر و فراوان تر باشند. (بقره، آیه 247)
اهمیت مال در زندگی دنیوی بشر موجب شده که خداوند آن را به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای آزمون و امتحان الهی قرار دهد. (قلم، آیه 17) خداوند در این آیه و آیات 36 و 37 سوره محمد به انسان ها هشدار میدهد که ضعف آنها در برابر مال، خود مهمترین عامل است تا خداوند مردم را بدان بیازماید تا سیه رو شود هر که در او غش باشد.
خداوند همچنین در آیه 28 سوره انفال به مومنان هشدار میدهد که آنان را از طریق مال و فرزند میآزماید و در حقیقت مال و فرزند اهل ایمان، خود ابزاری برای آزمایش آنان از جانب خداوند است. از این رو از مال و فرزند به عنوان فتنه یاد میشود. (تغابن، آیه 15)
از آن جایی که مال و فرزند برای هر کسی در دنیا عزیز است، پیروزی و موفقیت در این آزمون ها بسیار مشکل و به همان اندازه ارزشمند است. (انفال، آیات 28 و 29؛ آل عمران، آیه 186)
آزمون بیت المال در دستان مومنان
مسایلی که در قرآن مطرح شده به دو دسته مسایل شخصی و اجتماعی تقسیم میشود. از نظر قرآن، حوزه مسایل شخصی را میبایست از حوزه مسایل اجتماعی جدا کرد؛ زیرا آثار و پیامدهای هر یک از دو حوزه متفاوت است، پس لازم است براساس تاثیرات هر حوزهای به مساله نگریست. این گونه است که فقه اسلامی به دو دسته فقه فردی و اجتماعی دسته بندی میشود.
به عنوان نمونه در فقه فردی میتوان به احتیاط بسنده کرد ولی در فقه اجتماعی احتیاط نه تنها مفید نیست بلکه عامل مخرب و دین زدا از جامعه است. نگاه اسلام به مسایل فردی، نگاهی همراه با اغماض و تسامح بسیار است. اما در مسایل اجتماعی سخت گیری به یک معنا بیشتر است؛ زیرا فراتر از حوزه گناه به محدوده جرایم داخل میشود و مجازات تنها اخروی نیست بلکه مجازاتهای دنیوی نیز صادر میشود.
به عنوان نمونه شراب خواری در خانه یا بی حجابی در اجتماع بسته و زنا بدون فسق و فجور آشکار، گناه کبیره است و مجازات و عذاب اخروی دارد، ولی همین مسایل در حوزه عمل اجتماعی نه تنها گناه کبیره، بلکه فساد بلکه افساد و حتی گاه محاربه دانسته میشود و مجازات قانونی سختی در دنیا برای آن وضع شده که تا حد قتل و کشتن نیز میرسد.
تعرض به اموال اشخاص هر چند که گناه و گاه جرم قانونی است، ولی تعرض به اموال عمومی افزون بر جرم عادی گاه به عنوان یک عمل در حد محاربه دانسته شده و مجازات بر آن تشدید میشود.
یکی از مهمترین آزمونهای الهی مومنان، آزمون با بیت المال است. البته هر مسئولیتی در نظام اسلامی، مسئولیتی سنگین است؛ زیرا شخص افزون بر پاسخ گویی به مردم میبایست پاسخ گوی خداوند نیز باشد و خداوند در همین دنیا افزون بر آخرت شخص را مجازات میکند. این مجازات هر چند که گاه از طریق اعمال قانون و اجرای آن انجام میگیرد، ولی افزون بر این، خداوند خشم و غضب خویش را نصیب کسانی میکند که مسئولیت خود را به درستی انجام نمی دهند. خشم الهی موجب بدبختی شخص در دنیا و آخرت میشود.
خداوند از مومنان دانا و توانا خواسته است تا مدیریت اقتصادی جامعه و بیت المال را به عهده گیرند. این افراد مومن افزون بر این که باید دانا به علم اقتصاد و توانا به مدیریت اقتصادی باشند، در امانتداری و حفظ بیت المال بکوشند.(یوسف، آیه 55)
اصل امانتداری در حوزه اقتصاد دولتی و بیت المال بسیار مهم و اساسی است. هرگونه خیانت در بیت المال، گناه و جرم نابخشودنی است. مدیریت اقتصاد دولتی میبایست به گونهای عمل کند که حتی شائبه خیانت و اختلاس (غل) در رفتارشان دیده نشود و کسی ایشان را متهم به اختلاس و خیانت نسازد؛ زیرا اگر مدیریت دولتی متهم به اختلاس و خیانت شود، جو عمومی جامعه از حالت سلامت خارج شده و امنیت و اعتماد عمومی به مدیریت کشوری سلب میشود. از این رو خداوند به اشکال مختلف خواهان شفاف سازی در عملکردهای اقتصادی حتی پیامبران معصوم خود است. به این معنا که شفاف سازی در عملکرد اقتصادی و روشن شدن همه ابعاد درآمدها و هزینه ها کمک میکند تا مساله خیانت و اختلاس و بازتابهای روانی آن از میان برود. (آل عمران، آیه 161)
اگر بیت المال که شامل «انفال » (انفال، آیه 1) «خمس» (انفال، آیه 41) «صدقات» (توبه، آیه 60) «غنایم جنگی» (انفال، آیه 41) و «فی» (حشر آیات 6 و 7) میباشد، به درستی در موارد خود مصرف نشود (حشر، آیه 7 و آیات دیگر) بلکه به گونهای با بیت المال تعامل شود که شائبه گردش ناسالم یا اختلاس و خیانت و مانند آن داده شود، میبایست به شدت با آن مبارزه کرد؛ زیرا چنین رفتاری موجبات مشروعیت زدایی از نظام سیاسی و سلامت نظام و جامعه اسلامی و رهبری را فراهم میآورد. (آل عمران، آیه 161 و آیات دیگر)
اگر تصرف ناحق در اموال دیگران، موجب گرفتاری به آتش دوزخ است (نساء، آیات 29 و 30) تصرف در بیت المال به سبب آثار مخربی که بر نظام مدیریت جامعه اسلامی به جا میگذارد و رهبری و مسئولان را زیر سوال میبرد و نظام سیاسی را مخدوش و از اعتبار میاندازد خشم و غضب الهی را نیز سبب میشود.
خیانت در بیت المال و آثار آن
مسئولیت در بیت المال، امانتی در دست مومنان است. هرگونه خیانتی در مسئولیت از جمله بیت المال، گناهی بزرگ شمرده میشود. خداوند در آیاتی از جمله 161 و 162سوره آل عمران، خیانت به معنای مخالفت در برابر حق، از طریق پیمان شکنی مخفیانه (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 305، «خون») را به عنوان مهمترین عامل در ایجاد خشم و غضب الهی مطرح کرده است.
کسی که در حفظ مسئولیتی به ویژه مسئولیت مدیریت بیت المال مسلمین، کوتاهی میکند یا بر خلاف امانت داری در آن خیانت میورزد و با اختلاس و دزدی و سرقت و یا اشکال دیگر، حقوق عمومی را از میان میبرد، باید خود را مهیای مجازات در دنیا و آخرت از طرق عادی و غیرعادی کند؛ زیرا خداوند در کمین خیانتکاران است و به سختی ایشان را مجازات میکند. این مجازات الهی شامل رسوایی در دنیا و آخرت (نساء، آیات 107 و 108)، شکست و ناکامی در مقاصد و اهداف (انفال، آیه 71؛ یوسف، آیه 52)، محرومیت از دفاع الهی(حج، آیه 38)، فقدان پشتیبانی مدیریت نظام رهبری و سیاسی (نساء، آیات 105 و 107) و محرومیت از هرگونه توجه و محبت الهی نسبت به خود میشود. (همان آیات؛ حج، آیه 38)
خداوند نسبت به کسانی که از مردم حیا کرده ولی نسبت به خدا حیا نمیورزند و مخفیانه خیانت میکنند، خشم بیشتری را روا میدارد؛ زیرا این افراد برای کسانی که قدرت و جایگاهی ندارند، ارزش و اعتبار قایل شده و از ایشان شرم و حیا میکنند ولی از خداوند قادر و دانا و متعال، حیا نمیورزند و با خیانت کاری، حریم الهی را میشکنند. (نساء، آیات 107 و 107) این خیانت کاری نسبت به حوزه عمومی به سبب آثار و تبعات بدتر آن، از نظر خداوند بدتر است، چنان که گفته شد. (انفال، آیه 27)
به هر حال، خیانت در بیت المال مسلمین به هر شکلی به سبب آن که آثار مخرب اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در همه جامعه بجا میگذارد، رفتاری بسیار زشت تر و بدتر است و مجازات آن نیز شدیدتر از خیانت فردی و در حوزههای شخصی میباشد.
البته خداوند در آیاتی از قرآن چون 55 سوره یوسف و نیز در آیه 58 سوره انفال از مومنان و به ویژه رهبری جامعه میخواهد ضمن انتخاب درست کارگزاران از میان افراد امین و سالم و مدیر و مدبر و عالم، همواره و کارگزاران را زیر نظارت دقیق برده و اجازه تخطی و تخلف به آنان ندهد. در این آیه بر لزوم هوشیاری و اقدام رهبران جامعه اسلامی علیه خیانتکاران، به مجرد احتمال وقوع خیانت تاکید شده و از آنان خواسته شده تا به مجرد احتمال وقوع خیانت اقدام کرده و بی هیچ درنگ و تساهل و تسامح به شدت با خیانتکاران برخورد شود. این تاکید بر هوشیاری و اقدام به موقع و استوار به سبب آن است که آثار هرگونه خیانتی در حوزه عمل اجتماعی و مسئولیتها از سوی کارگزاران به شدت مشروعیت نظام ومدیریت نظام جامعه را با خطر مواجه میسازد. بنابراین، لازم است تا با قدرت و شدت هرگونه احتمال خیانتی ردگیری و بررسی شده و خیانتکاران مجازات شوند تا اعتماد جامعه از سلامت کارگزاران و مدیران از میان نرود.