22 اسفند 1396, 16:4
خشونت خانوادگی به عنوان یکی از بزرگترین معضلات اجتماعی جوامع کنونی بشری به شمار میرود. خشونت خانگی واقعیتی آزار دهنده و غیر قابل انکار در دنیای امروز است، در جهانی که محیط خانه میباید پناهگاهی باشد تا ساکنانش در آن بیاسایند و خستگیها و رنجهای ناشی از دشواریهای محیط بیرون خانه را به فراموشی بسپارند، متاسفانه برای بسیاری از مردم، خانه به جهنمی میماند که آتش دشمنی، خشم، خشونت، کینه و انتقام در آن هر لحظه شعله ورتر میشود. خشونتهای خانگی مخصوص جامعه یا طبقه خاصی نیست، بلکه اکنون همه کشورهای دنیا و طبقات اجتماعی مختلف با آن دست به گریبانند و تغییر و تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر روزه بر میزان آن افزوده است. پدیده خشونت خانوادگی در کشور ما در قیاس با پارهای از کشورها کمتر رخ میدهد اما به هر حال واقعیت تلخی است که وجود دارد و عواملی نظیر بی پناهی اعضای آزار دیده، ترس و شرم اعضای خانواده در بیان آزار، کاستی های قانونی، بی توجهی نهادهای حمایتی و هزاران عامل دیگر در گسترش این امر دخیل است. این امر ضروری به نظر میرسد که با یک عزم ملی، علل گرایش به خشونت توسط کارشناسان بررسی شده و روشهای درمانی متناسب با آن به افکار عمومی ارائه شود. خانواده در ایران دارای ویژگیهای خصوصی خاصی است. در اثر این ویژگی ها، رابطه میان مرد و زن و کودکان رابطهای تلقی میشود که دیگران اجازه دخالت در آن را ندارند. محدوده خصوصی خانواده و روابط میان افراد تنها به محیط خانه ختم نمیشود؛ بلکه خصلت خصوصی بودن رفتار خانوادگی مهمتر از مکان رخ دادن آن است، به طوری که حتی اگر رفتار خانوادگی در اماکن عمومی نیز صورت گیرد دیگران از دخالت مستقیم در آن خودداری کرده و احیاناً به نصیحت یا سرزنش اکتفا میکنند. وجـود سـازمـانهای نـظارتی مانند کلانتری و دادگاههایی که بر چگونگی رفتار افراد در خانواده نـظـارت دارنـد، میتـوانـد کـمک موثری در جـلـوگـیری از بروز خشونت خانوادگی باشد. در یک بررسی که به صورت مصاحبههای عمقی با زنانی که به مـراکـز مـشـاوره بـهزیستی در تهران مراجعه میکردند، صورت گرفت، مشخص شـد هـیـچ یـک حـاضـر به طلاق و جدایی و پایان بخشیدن بــه شـرایـط دشـوار زنـدگـی خـود نیستند. زنان برای بهبود یافتن شرایط زندگی خود به هر کاری از جمله مراجعه به مراکز مشاوره، کلانتری و دادگاه دست میزنند؛ اما مردان به ندرت تمایلی به حضور در جلسات مشاوره دارند. در نتیجه مشاور و مددکار تنها با زنی روبه روست که در زندگی مشکلاتی دارد. با توجه به مشکلات اجتماعی و اقتصادی که در صورت جدایی برای زنان به وجود میآید، معمولاً این مراکز سعی در منصرف کردن زن از جدایی، آرام کردن او، دادن پیشنهاد گفتگو با شوهر و در بسیاری از موارد، درخواست تحمل از طرف زن و تغییر رفتار او متناسب با درخواستهای شوهر دارند. دکتر امان الله قرائی مقدم آسیب شناس مسائل اجتماعی در خصوص عواملی که به خشونت خانوادگی منجر میشود میگوید: «ضعف قانونی، فضا را برای بروز خشونت در خانواده فراهم میکند. نبود فرهنگ مناسب، نبود قوانین و مقررات مشخص، عدم حمایتهای قضائی و وجود زمینه بروز خشونت در جامعه سبب شده است که بسیاری از خشونتها به قتل تبدیل شود.خشونتهای جسمی بویژه خشونت در خانواده و بروز قتل افزایش یافته است.فقر، بیکاری و ناتوانی والدین در برآورده کردن نیازهای خانواده، توقعات نامعقول اعضای خانواده و مشکلات روحی و روانی میتواند خشونت در خانواده را افزایش دهد. ضعف و مشکلات قانونی سبب شده است، اعضای خانواده بویژه مرد و پسران فضا را برای اعمال خشونت در خانواده باز ببینند. وجود این تفکر سنتی مبنی بر اینکه مشکلات باید در درون خانواده حل شود عاملی در بروز جرایم و خشونت در خانواده است. بسیاری از زنان و دختران در خانه مورد خشونت قرار میگیرند، اما به دلیل این تفکر سنتی این مسئله را بروز نمیدهند. متاسفانه قانون نیز از آسیب دیدگان بویژه زنان حمایت خاصی نمیکند. نبود فرهنگ مناسب و قوانین و مقررات مشخص، عدم حمایتهای قضائی و وجود زمینه بروز خشونت در جامعه سبب شده است که بسیاری از خشونتها به قتل تبدیل شود. سریالها و فیلمهایی که صحنههای دلخراش خون و ترور و برخورد نامناسب افراد در جامعه را به نمایش میگذارد سبب سردرگمی و فرو ریختن ارزشها و هنجارها در نتیجه بروز خشونت در درون خانواده میشود. مسائل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در بروز خشونت در خانواده نقش دارد. فرد در بیرون از خانواده مورد خشونت اعضای جامعه قرار میگیرد و این خشونت را به داخل خانواده سوق میدهد و سعی میکند انتقامش را از یکی از اعضای خانواده بگیرد».
سطح سواد و تحصیلات، شخصیت درونی افراد، وضع اقتصادی و نحوه تربیت وی همگی در بروز خشونت نقش دارند.مسائل ناموسی یکی از دلایل عمده در بروز قتلهای خانوادگی است. افراد به دلیل توهمات، تعصبات و گاها تصورات به خود این اجازه را میدهند که به بهانه دفاع از آبرو، شرف و حیثیت دست به قتل یکی از اعضای خانواده بزنند.دو نوع قتل در خانواده رخ میدهد که در یکی از آنها قتل به وسیله زنان رخ میدهد و دیگری مردان قتل را انجام میدهند.قتل هایی که توسط زنان صورت میگیرد، خشونت کمتری دارد و بیشتر با حضور و همکاری شخص ثالثی و به وسیله مسمومیت، خفگی و ... رخ میدهد.قتل هایی که به وسیله مردان در درون خانواده رخ میدهد، بیشتر به دلیل تعصبات و به بهانه دفاع از حیثیت و آبرو رخ میدهد.که این موضوع به نگرانی خانوادهها دامن زده است. دکتر غلامرضا علیزاده،آسیب شناس مسائل اجتماعی در این خصوص میگوید: «بروز خشونت در خانواده زنگ خطری برای جامعه است. مسئولان باید هزینه خشونت در خانواده را بالابرده تا افراد به دلیل ترس از عقوبت خود، به راحتی دست به این جنایت نزنند. مشکلات روحی و روانی افراد مهمترین علت بروز قتل در خانواده است.بسیاری از سریال ها، فیلمها و حتی بازیهای کامپیوتری، به باز تولید خشونت در جامعه دامن میزند. گاهی افراد و اعضای خانواده با رفتار و کردار خود خشونت را تائید میکنند. در برخی فیلمها نوعی ستایش از خشونت وجود دارد. در فیلمهای وارداتی به دلیل پاره ای از محدودیت در انتخاب فیلم، بیشتر فیلم هایی انتخاب میشود که بار خشونت آن بیشتر است، در حالی که خود این مسئله باعث میشود که خشونت در جامعه گسترش یابد و قبح بسیاری از مسائل در جامعه بریزد.متاسفانه در برخی اقوام به دلیل نبود کنترلهای اجتماعی برخی افراد به خود اجازه میدهند دست به جنایت علیه خانواده خود بزنند و در صورتی که مراجع قضائی و کیفری برای پایان دادن به این رسم وارد میدان نشوند این چرخه همچنان ادامه مییابد. متاسفانه مسائل ناموسی و خانوادگی نقش مهمی در بروز جنایت در خانواده ایفا میکند.گاهی مسئله آنقدر بزرگ نیست که افراد دست به جنایت بزنند، اما تصورات، توهمات و تعصبات افراد سبب میشود که افراد دست به جنایت بزنند».
زنان بیشترین قربانیان این نوع خشونت هستند.مسائل ناموسی در پاره ای از خرده فرهنگها بسیار مهم است، به طوری که با بروز مسئله ای کوچک فرد به خود اجازه میدهد، خواهر یا همسر خود را از بین ببرد.باید قبل از درمان به فکر پیشگیری باشیم.متاسفانه به این دلیل که فرهنگ سازی سخت و زمان بر است، مسئولان چندان به این امر مهم و حیاتی توجه نمیکنند، در حالی که فرهنگ سازی از طریق رسانهها و آموزش و پرورش میتواند در کاهش خشونت نقش بسزایی داشته باشد.
اثرات اجتماعی خشونتهای خانوادگی
یـکـی از نتایج مهمی که از بررسیهای خشونت خانوادگی به دست آمده، این است که روابط خشن در خانواده تنها بر فرد تاثیر نمی گذارد؛ بلکه جامعه را نیز دربرمی گیرد؛ بدین معنا که قربانیان خشونت در روابط اجتماعی خود دارای مشکلاتی هستند. این افراد معمولاً در مـحـیـطهای کـاری کـارآیـی پـایـیـنـی دارند و رفتارهای پرخاشگری یا حالات افسردگی در آنان مشاهده میشود. تمایل به رفتارهای بزهکارانه، مصرف مواد مخدر و حتی تمایل به خودکشی در میان قربانیان خشونت بیش از دیگران است و در زندگی خانوادگی نیز رفتار اجتماعی مناسبی ندارند. بررسیهای متعدد ثابت کرده است که افراد خشن در دوران کودکی قربانی یا شاهد خشونت بودهاند. به این ترتیب، خشونت خانوادگی به یک فرد منتهی نمی شود و قربانی در بزرگسالی و پس از تشکیل خانواده، همان رفتار فراگرفته را برای حل تعارضها و تنشهای خانوادگی به کار میگیرد؛ پدیدهای که در جامعه شناسی از آن به عنوان «گردش خشونت» نام میبرند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان