نویسنده: فریده عباسی
در دو شماره پیشین سلسله گزارشهای «کندوکاوی در رفتارهای مدنی و شیوههای ارتقای آن»، به برخی شاخصهای رفتاری اشاره کردیم که نشانگر فاصله گرفتن افراد از بعضی ارزشهای اخلاقی است. در بررسی دلایل شکلگیری این رفتارها به زمینههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی پرداختیم و دیدگاههای متخصصان و کارشناسان را در این زمینه مورد بررسی قرار دادیم. در این شماره پس از یادآوری یک تجربه موفق در زمینه مشارکتهای مدنی، به بیان مباحث مطرح شده توسط خانم دکتر عالیه شکربیگی، استاد جامعهشناسی میپردازیم که شرایط فعلی جامعه ایران را با تطبیق نظریههای گوناگون جامعهشناسی، تشریح کرده است.
تجربهای نزدیک
چندی پیش وقوع زلزله 9/8 ریشتری به همراه سونامی در ژاپن کافی بود تا بخشهای آسیب دیده این کشور تا مرز نابودی پیش رود. اما آن چه ژاپن را زنده نگه داشت، سربلندی در آزمونی بزرگ بود که از تعهد ملت آن کشور نشأت میگیرد.
شدت و قدرت زلزله آن قدر زیاد بود که موجب شد، سرعت گردش زمین به دور خودش تغییر کند و سونامی تا آن سوی اقیانوس آرام و ساحل کالیفرنیا برود. راکتورهای اتمی فوکوشیما میتوانست چرنوبیل و هیروشیمای دیگری خلق کند، اما در میان این همه آوار و در هجوم این همه آسیب، مردم ژاپن به زندگی عادی خویش ادامه دادند.
گزارشگر رادیوی «ان پی آر» با زن میان سالی صحبت میکرد که با آرامش در حال جدا کردن کاغذ و پلاستیک در میان زبالههای پناه گاهش بود، تا برای بازیافت بفرستند.
معلمی به خبرنگار دیگری گفت که عمری به تدریس در شهر مشغول بوده است و حالا نگران دانشآموزان سابقش است که در میان گمشدگان هستند و صدها مشاهده دیگر، راز مانایی این ملت را نشان داد.
در همان روزها جهان از ملت ژاپن درسهایی بزرگ گرفت و آموزههای بسیاری را مورد بحث و بررسی قرار داد. در همان روزهای پرتنش، صفهای منظم برای آب و غذا تشکیل شد و بدون هیچ حرف زننده یا رفتار خشونت آمیزی، آسیب دیدگان منتظر تقسیم آذوقهها بودند. جالب آن که مردم فقط اقلام مورد نیاز روزانه خود را تهیه کردند و این موجب شد تا همه بتوانند مقداری آذوقه تهیه کنند. نه تنها هیچ غارتگری دیده نشد، بلکه رستورانها قیمتها را کاهش دادند.هنگامی که در یک فروشگاه برق رفت، مردم اجناس را سرجای شان برگرداندند و به آرامی فروشگاه را ترک کردند.
داوری درباره این رفتارها و مقایسه آن با رفتار دیگر مردم جهان را برعهده خوانندگان عزیز میگذاریم، اما مهم آن است که بپذیریم ملت ژاپن نیز انسانهایی هستند، هم چون سایر انسانهای کره خاکی، اما باور آنان به ارزشهای اخلاقی و رفتارهای مدنی چنان عمیق است که فارغ از هرگونه شعارگویی، از مصیبت، حماسه میسازند. بررسی عوامل شکلگیری این رفتارها در یک ملت و فاصله گرفتن ملتی دیگر از باورهای انسانی و اخلاقی، نیازمند تحلیلهای بسیار عمیق جامعه شناختی است. واقعیت آن است که در شکلگیری هرگونه هنجار و ناهنجاری اجتماعی و در تحلیل رفتارهای مدنی هر ملت باید شاخصهای گوناگونی را مورد بررسی قرار داد.
بیتفاوتی اجتماعی
دکتر عالیه شکربیگی ـ جامعهشناس و استاد دانشگاه در ابتدای سخنان خود تاکید میکند: در به وجود آمدن هر پدیده اجتماعی عوامل بسیاری دخیل است. مثلا اقتصاد، تنها یکی از عوامل اثرگذار است که تاثیر آن نیز نسبی است، نه مطلق. در کنار این عامل، عوامل متعدد اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی، سیاسی و همچنین عوامل پنهان نیز در شکلگیری پدیدههای اجتماعی دخالت دارند.
او معتقد است: زمانی که یک پدیده اجتماعی جمعیت زیادی را در بر میگیرد، تبدیل به یک مسأله اجتماعی میشود. بنابراین تعریف، در حال حاضر بحث شکلگیری گونهای از رفتار مدنی که در آن بیمسئولیتی اجتماعی، پرخاشگری، خشونت و نبود مشارکت دیده میشود، به تدریج در حال تبدیل به یک مسأله اجتماعی در ایران است.
این استاد دانشگاه برای بررسی رفتارهای یاد شده به نتایج تحقیقاتی که در سالهای گذشته در کشور انجام شده است، اشاره میکند و میگوید: گونهای از بیاعتمادی در میان ایرانیان در حال شکلگیری است. در این تحقیقات از مردم نقاط مختلف کشور درباره منابع مورد اعتمادشان سؤال شد. نتایج نشان داد خانواده، دوستان و خویشان مهمترین منابع مورد اعتماد آنان هستند. یعنی افرادی که در دایره محرمیت انسانها قرار میگیرند، معتمدترند، اما هر چه شبکه اجتماعی وسیعتر میشود و ارتباطات اجتماعی افزایش مییابد، بیاعتمادی پر رنگتر میشود.
چرا بیاعتمادی در یک جامعه به وجود میآید؟
دکتر شکربیگی در این باره به نمونه پژوهشهای سایر کشورها اشاره میکند و توضیح میدهد: چند سال پیش در جامعه آمریکا دو تحقیق انجام شد. تحقیق نخست همزمان با برگزاری یک انتخابات بود که مردم با احساس مسئولیتپذیری، اعتماد و همدلی پای صندوقهای رای رفتند، اما طی سالهای بعد اتفاقهایی در عرصههای اجتماعی و سیاسی رخ داد که موجب کم رنگ شدن این رفتارها شد و بر حضور مردم در انتخابات بعدی تاثیر گذاشت.
وی تاکید میکند: در یک جامعه با افزایش همدلی، حس مسئولیتپذیری افراد افزایش مییابد، اما برعکس اگر حس همدلی کاهش یابد، بر میزان مسئولیتپذیری عمومی هم اثر منفی میگذارد.
نمونه بارز کاهش این مسئولیتپذیری اجتماعی، حادثه میدان کاج تهران بود که طی آن مردم فقط نظارهگر این جنایت بودند. به عبارتی علاقمندی اجتماعی و بیتفاوتی اجتماعی شاخصهایی است که با استفاده از آنها میتوان توانش افراد جامعه را برای داشتن رفتار مدنی، مورد بررسی قرار داد.
این جامعهشناس ادامه میدهد: یک اصل کلی در جامعهشناسی وجود دارد و آن این که هرچه بیتفاوتی اجتماعی افزایش یابد، بینظمی عمومی نیز بیشتر میشود و در پی آن، نبود مشروعیت نظام اجتماعی افزایش مییابد.این فرایند وقتی شدت پیدا میکند که به احساس تعهد و مشارکت و مسئولیتپذیری افراد جامعه به خوبی پاسخ داده نشود.
متاسفانه بیتفاوتی اجتماعی در جامعه ایران نیز پس از انتخابات سال 1388 شدت بیشتری گرفت، چون آحاد مردم با شور بالا و حس مشارکت در این عرصه شرکت کردند، اما وقتی به حس مسئولیتپذیری عده قابل توجهی پاسخ مثبت داده نشد، مشارکت اجتماعی به تدریج تبدیل به یک بیتفاوتی اجتماعی شد که متاسفانه در حال افزایش است.
به گفته دکتر شکر بیگی حافظه جمعی هر جامعه همواره یک سری شایستگیها را تشخیص و آنها را معیار قرار میدهد و به سمت آن حرکت میکند، اما وقتی نتیجهای دریافت نمیکند، به بیتفاوتی اجتماعی مبتلا میشود.
وی درباره پیامدهای بیتفاوتی اجتماعی توضیح میدهد: در صورت شکلگیری بیتفاوتی اجتماعی، اعتماد عمومی از دست میرود و به دنبال آن خشونت، ریا و تزویر شکل میگیرد.
در شرایط فعلی جامعه ما متأسفانه دروغ تبدیل به آفتی در روابط فردی و اجتماعی شده است، این رفتارها ناشی از دلسردی و بیاعتمادی هریک از گروههای اجتماعی است که احساس میکنند اثربخشی خود را از دست دادهاند. وقتی اعضای فعال یک شبکه اجتماعی احساس کنند نقش مؤثر خود را از دست دادهاند، دچار بیماری ناامیدی اجتماعی و مسئولیت ناپذیری میشوند.
اعتماد، سرمایه اجتماعی
یکی از مباحث مهم در جامعهشناسی، وجود یا فقدان سرمایه اجتماعی است. چه زمان سرمایه اجتماعی در میان شبکههای اجتماعی دچار فرسایش میشود.
دکتر شکربیگی در این باره توضیح میدهد: اعتماد یکی از شاخصهای سرمایه اجتماعی است که درصورت کاهش آن در جامعه، سرمایه اجتماعی آسیب میبیند. همان اتفاقی که در حال حاضر در جامعه ایران درحال وقوع است. اما برای مقابله با این معضل که بسیار خطرناک است، باید میزان مشارکت مردم در شبکههای غیر رسمی افزایش یابد.
این استاد دانشگاه درباره راه کارهای افزایش احساس مشارکت در جامعه توضیح میدهد: مشارکت مردم در هر جامعه به دو صورت اتفاق میافتد، حضور در شبکههای رسمی و فعالیت در شبکههای غیر رسمی.شبکههای رسمی شبکههایی است که ناظران و داورانی رفتارهای مدنی مردم را کنترل میکنند، اما در شبکههای غیررسمی مردم به دلیل آرمانهایی که به آن اعتقاد دارند و بر اساس احساس همدلی و شور جمعی، برای فعالیت ترغیب میشوند.
به همین دلیل مشارکتهای غیررسمی مانند فعالیت در گروههای خیریه، سازمانهای مردم نهاد، اصناف، اتحادیهها و سندیکاها یکی از شاخصهای مهم توسعه هر جامعه است.
یک جامعه زمانی میتواند توسعه و پیشرفت داشته باشد که فعالیت شبکههای غیررسمی در آن افزایش یابد. حضور مردم در این عرصهها موجب افزایش حس همدلی و مسئولیتپذیری میشود که افزایش حس اعتماد را به دنبال دارد و در نهایت موجب افزایش انسجام اجتماعی میشود؛ در این فرایند رفتارهای مدنی به تدریج در مردم نهادینه میشود.
وی میافزاید: تا زمانی که دست اندازهایی در راه فعالیت نهادهای مردمی وجود دارد، نمیتوان راه به جایی برد. در این باره باید بازنگری جدی صورت گیرد تا در این شبکهها، مردم به تعامل اندیشههای خود خارج از هر کنترل گر اجتماعی بپردازند.
داوران پنهان جامعه
مردم، ناظران خاموش و پلیسهای نامریی جامعه هستند که در شبکههای غیررسمی حضور دارند. این داوران، کوچکترین رخدادها را مورد داوری قرار میدهند و در حافظه جمعی به خاطر میسپارند. چراکه عملکردهای اجتماعی بر رفتار مدنی مردم ایران -که گذشته پرباری داشتهاند- اثر گذاشته است.
دکتر شکربیگی در این باره توضیح میدهد: مهمترین عامل، نبود شایستهسالاری در جامعه ایران است. مردم با نگاه تیزبین خود تصمیمات مدیریت کلان جامعه را مورد سنجش قرار میدهند، به همین دلیل تأکید میکنم که مسئولان کلان جامعه باید به توانش فردی و شبکههای اجتماعی اهمیت بدهند.
حاکمیت جامعه باید از شکل گیری و فعالیت گروههای مردمی حمایت کند و نظارت و کنترل آنها را به خود مردم واگذار سازد.
وی همچنین میگوید: دومین عاملی که بر احساس مشارکت و مسئولیتپذیری آحاد جامعه تأثیر میگذارد، تبعیض است. تبعیض در هر جامعه نتیجه نامطلوب تمرکز قدرت است که موجب هرز رفتن استعدادها و تضعیف توان اجتماعی مردم میشود که در نتیجه آن، انگیزههای اجتماعی کاهش مییابد و بیتفاوتی اجتماعی و در نهایت خشونت و پرخاشگری را در پی دارد.
این استاد دانشگاه تاکید میکند: با توجه به حساسیت موضوع، سیاستگزاران جامعه اعم از دولت، مجلس و سازمانهای مختلف همه باید در عملکرد و کارکرد خود دقت کنند. فراموش نکنیم حوادثی مانند میدان کاج که متأسفانه در حال افزایش است، نتیجه انفجار لایههای درونی اجتماع است.
به گفته دکتر شکر بیگی برای پیشگیری از ریا، دروغ و فریبکاری در جامعه، همه شبکههای رسمی و غیر رسمی باید در اعمال، افکار و اندیشههای خود بازنگری کنند.وی درباره عـوامـل دیـگر میگوید: بی توجهی به مسائل رفاهی مردم و بی اعتنایی به نیازهای اجتماعی از عوامل مهم دیگر در کاهش احساس همدلی عمومی است که باید مورد توجه جدی قرار گیرد.
شبکههای مجازی، جایگزین اجتماعات مدنی
نتیجه یک نظر سنجی تلفنی که از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات همشهری در ارتباط با حادثه میدان کاج انجام شد، زنگ خطری است که باید مورد توجه مسئولان قرار گیرد. 45 درصد پاسخ گویان به این نظرسنجی، معنای بیتفاوتی اجتماعی را اهمیت ندادن به مسائل اجتماعی بیان کردند. 21درصد از پاسخ گویان بی توجهی به مشکلات شخصی دیـگران، 12 درصـد بی مسئولیتی و 11 درصد اهمیت قائل نشدن به سرنوشت خود را بیتفاوتی اجتماعی تلقی کردند.دکتر شکربیگی ضمن اشاره به نتایج تحقیق یاد شده میگوید: این نتایج نشان میدهد مسئولیتپذیری اجتماعی در جامعه کاهش یافته است.
این استاد دانشگاه راه کار مقابله با این معضل را نقشآفرینی رسانهها میداند و میافزاید: این روزها پدیده «اجتماع مجازی» اهمیت بسیاری از دید جامعه شناسی و ارتباطات پیدا کرده است. مردم وقتی مشاهده میکنند حضورشان در جامعه با محدودیت مواجه شده است، به سمت اجتماعات مجازی جذب میشوند؛ فضایی که در آن راحتتر میتوانند به تعاملهای سیاسی و اجتماعی دست بزنند. امروزه شبکه فیس بوک با 700 میلیون کاربر نقش مهمی در ایجاد حس مشارکت در جوامع مختلف یافته است.
وی درباره کارکرد اجتماعات مجازی میگوید: این شبکهها با دو کارکرد مثبت و منفی این روزها نقش مهمی در شکلگیری رخدادهای بزرگ سیاسی و اجتماعی جهان ایفا میکنند.
این استاد دانشگاه میافزاید: طبق یک تحقیق، کاربران ایرانی بیشترین کاربران شبکههای مجازی در منطقه هستند که از تحولات بسیاری در آینده خبر میدهد. بنابراین بهتر است شرایطی در جامعه فراهم شود که با شکل گیری نهادهای مردمی، امکان ارتباطات حضوری و چهره به چهره ایجاد شود. اگر ارتباط مردم با جامعه قطع شود، به سمت دنیای مدرنیته جذب میشوند که از جمله پیامدهای آن، تفردگرایی است. در جامعه شناسی اصطلاحی داریم با عنوان «فردیت ساخته شدن رفتارهای اجتماعی مردم» که متأسفانه در جامعه ما در حال شکلگیری است.
وی درباره جایگاه رسانه ملی توضیح میدهد: نتایچ یک تحقیق در جامعه ایرانی نشان میدهد که بیشتر مردم نسبت به رسانه ملی بیاعتماد هستند و دلیلاش این است آن چه را که در رسانه ملی مشاهده میکنند، در تقابل با رخدادهای جامعه میبینند.
به همین دلیل میتوان گفت سرمایه اجتماعی رسانههای داخلی، پایین آمده است. نتایج تحقیقی که اخیرا انجام شده است نشان میدهد، اعتماد، مشارکت و پیوند با رسانههای داخلی بسیار کاهش یافته است.
دکتر شکربیگی میافزاید: این دل سردی و بیاعتنایی کنش گران اجتماعی از رسانهها، دلایلی دارد. واقعیت این است که حافظه جمعی، بسیاری از عملکردهای رسانه را فراموش نکرده است. درجهان امروز که در حال تبدیل شدن به یک دهکده جهانی است، چون رسانههای داخلی نتوانستهاند نیازهای مخاطبان خود را به درستی پاسخ دهند، افراد جامعه برای رفع نیازهای خود به سمت منابعی خارج از محدوده جامعه جذب میشوند، چنان چه بر اساس آمارهای اعلام شده، 60 درصد مردم ایران شبکههای ماهوارهای تماشا میکنند.
وی در جمع بندی بحث خود تأکید میکند: در شکلگیری رفتارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی باید آحاد جامعه دیده شوند. برای داشتن جامعهای که در آن میزان سرمایه اجتماعی در بالاترین حد خود باشد، میزان اعتماد، مشارکت و پیوندهای اجتماعی، انسجام و همدلی باید افزایش یابد.
برای این منظور باید از همه ابزارهای موجود مادی و غیرمادی در نظامهای رسمی و غیررسمی یاری گرفت.