نویسنده: سید علی میر خلیلی
چیستی عرفانهای کاذب
علی رغم تصور اینکه امروزه ما در عصر بازگشت انسان به معنویت یا بازگشت معنویت به زندگی بشر به سر میبریم، اما نگاهی به روند شتاب زده و گستردة معنویت گرایی و آمار ظهور و رشد فرقههای مختلف،نشان دهنده این امر است که جهان امروز با پدیدة انفجار معنویت رو به رو میباشد.در دنیای امروزی علی رغم زندگی در عصر تجدد و مدرنیته، به نظر میرسد که انسان به دلیل عطش فطریاش نسبت به معنویت در حال بازگشت به معنویت گرایی میباشد.
اما در پارهای از اوقات به دلیل عدم آشنایی با معنویت راستین و اصیل و از سوی دیگر داشتن عطش نسبت به معنویت، سعی دارد با معنویتهای مختلف و کاذب که در واقع ماکتی از عرفان اصیل میباشد، روح تشنه خود را سیراب کند موید این امر ظهور و گسترش چشمگیر فرقهها و جنبشهای نوپدید میباشد.
متخصصین و دین شناسانی که در این زمینه به مطالعه پرداختهاند، با توجه به تعریف شان از فرقه و جنبشهای نوپدید دینی، به ارائه آمارهای مختلفی از این فرقهها کردند، اما به طور کلی در آغاز دهه 70 میلادی تعداد این فرقهها در غرب 78 فرقه بود و در آغاز دهه 90 میلادی 350 فرقه، ولی امروز تعداد آنها فقط درغرب بالغ بر 2500 فرقه نو پدید دینی میباشد.
میلتون، پرکارترین محقق در حوزة جامعه شناسی ادیان نوپدید مینویسد: بیش از دو هزار فرقه معنویت گرا در آمریکا و بیش از دو هزار جریان معنویت جویی در اروپا است و درصد کمی از آنها مشترکند. اینفورم (شبکه اطلاعاتی با تاکید بر جنبشهای دینی) در بایگانی خود بالغ بر 2600 گروه مختلف دارد که غالب آنها جنبشهای نوین دینی نام دارند، همچنین «هارولد ترنر» تخمین زده که حدود 10000 دین جدید با بیش از دوازده میلیون پیرو، در میان طایفههای مختلف مردم آمریکا، آسیا، آفریقا و اقیانوسیه وجود دارد، آنچه مسلم است تعداد این فرق و انشعاباتشان در حال حاضر به بیش از ده هزار مورد میرسد. ایران اسلامی علی الخصوص در سالهای پس از پیروزی انقلاب نسبت به دیگر کشورهای اسلامی و شرقی با بیشترین حجم و تنوع آسیبها و تهدیدات فرهنگی دست به گریبان بوده است. هر چند پس از پیروزی انقلاب اسلامی و از حدود دهة 70 به بعد، به تدریج، شاهد روی آوردن بیشتر قشر جوان و دانشجو به مطالعه کتابهای معنوی و عرفانی اسلامی بودهایم، اما به دلیل عدم آشنایی جوانان و قشر علاقهمند با عرفان اصیل و ناب اسلامی و با ورود ترجمههای فراوانی از متون عرفانهای هندی، بودایی، چینی، سرخپوستی، مسیحی، و نیز، برخی کتابهای طالع بینی، فالگیری و جادوگری و . . . به بازار کتاب ، معنویات و عرفانهای غیر دینی، نیز، به تدریج، راه خود را در افکار و اذهان مردم ما، بخصوص جوانان باز کرد.
افکار و ایدههای مربوط به گروههای مبلغِ معنویات و عرفانهای غیر دینی، بدین گونه در کشور ما نیز رسوخ کرده، و به مدد بهره گیری از وسایل ارتباط جمعی و رشد فناوریهای الکترونیکی و . . . روز به روز بر تنوع آنها افزوده گردیده است.در این میان تلاش کشورهای غربی برای استحاله فرهنگی نیز به عنوان عامل شتاب دهنده نقش موثری را ایفا کرده است و به همین منظور جریانهای ضد فرهنگی فراوانی در کشور شکل گرفته که به دنبال شکستن مرزهای اخلاقیات میباشد.
این فرقههای و عرفانهای انحرافی جدید که به خاطر رشد بیسابقه و چشمگیری آنها، مورد توجه تمامی اقشار قرار گرفته است، از منظر و ابعاد گوناگون مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.
هر چند این فرقهها در داخل کشور ما به عنوان یک جریان ضد فرهنگی شناخته میشود، اما در خارج از کشور بعضا با عنوان دین از آنها یاد میشود و حتی در غرب کتابی به نام «دایرة المعارف جنبشهای نو پدید دینی» که یکی از مهمترین کتابهای آکادمیکی است که در این زمینه نوشته شده است و هنوز به فارسی ترجمه نشده است نوشتهاند. این پدیده اکنون در کشورهای دیگر نیز به دلیل رشد قارچ گونه آنها، مانند کشور ما که از اصالت دینی و فرهنگی برخوردار است به معضلی تبدیل شده و اقشار زیادی را گمراه کرده است.
به منظور بررسی این عرفانهای نو ظهور چیستی آنها، ابتدا باید تعریف دقیقی از عرفان پرداخت و سپس با بیان ویژگیهای و شاخصههای این عرفانها و جریان ها، به ارائه گونه شناسی از آنها پرداخت.جامعترین تعریف از عرفان را قیصری، عارف نامی دوره اسلامی ارائه داده است. وی مینویسد: «علم به خداوند سبحان از حیث اسماء، صفات، مظاهر او و شناخت حالات مبدا، معاد، حقایق عالم و چگونگی رجوع این حقایق به حقیقتی یگانه ـ ذات احدیت ـ و همچنین شناخت راه سلوک و مجاهده برای خلاصی نفس از تنگناهای قیود جزئی ـ دنیا و شهوات ـ و اتصاف آن به صفت اطلاق و کلیت - پاکی کامل و شهود در مرحله فنا و بقا». در تعریف قیصری به خوبی مشخص است که عرفان دارای دو بال است که از آن به عرفان نظری و عرفان عملی تعبیر میشود. عرفان نظری، علم به حقایق و معارف ناب است که همه آنها به شناخت حق سبحانه، اسما و صفات باز میگردد و عرفان عملی، سیر و سلوک در راه رسیدن به کمالات معنوی، اتصال به خداوند و رهایی از مادیات، با هدف دور کردن دل از انحطاط و رسیدن به تکامل شایسته آن است.
با توجه به این تعریف، عرفان عملی، مقدمه عرفان نظری است؛ زیرا ابتدا باید با قدم صدق و با اخلاص تمام، قلب را از اغیار پاک کرد تا به مرحله شهود رسید تا حقیقت آن گونه که شایسته است، بر سالک جلوهگر شود. از این دیدگاه، راه عرفان، راه عمل بیچون و چرا به همه دستورات شریعت و بالارفتن از نردبان سلوک ـ از ظاهر به باطن ـ و دل را که حرم الهی است، از بتهای خودساخته پاک کردن است. بنابراین همان طور که ملاحظه میشود، در عرفانهای اسلامی شناخت الله محور قرار میگیرد، یعنی اگر انسان محور قرار گیرد از تعریف عرفان اسلامی دور خواهیم شد.
چیستی عرفان کاذب
اصطلاح عرفان کاذب یک اصطلاح متناقض نماست، اگر حتی عرفان را به مفهوم دیگرش یعنی شناخت مطلق بدانیم، یک نوع شناخت شهودی از هستی است که در کنار شناخت فلسفی و عقلانی از هستی که فلاسفه به آن معتقدند قرار میگیرد. بنابراین میتوان گفت عرفان کاذب معنا ندارد، یعنی این، اصطلاح نادرست و نارسایی است.عرفان یعنی شناختی از هستی، یعنی وقتی شناختی صورت میگیرد، دیگر معنا ندارد که بگوییم کاذب، مگر اینکه در روشها، این اصطلاح را به کار ببریم، یعنی اصطلاح کذب را در مورد روشها به کار بریم. یعنی بگوییم این عرفان از نظر روش، باطل و غلط است. عرفان باطل اصطلاح درست تری نسبت به عرفان کاذب یا دروغین است.اما در مقابل عرفان اصیل، جریان دیگری در کشور شکل گرفته است که از آن تحت عنوان معنویتها و عرفانهای نو ظهور یاد میشود.
هر چند از این جریانها در کشور ما تحت عنوان عرفانهای نوظهور یاد میشود، اما در کتابهای دانشگاهی و در مجامع غربی مخصوصاً آمریکایی برای اینها اصطلاحات دیگری رایج میباشد گاهی به آنها ادیان بدیل گفته میشود و گاهی به آنها ادیان جدید گفته میشود و گاهی به آنها Cult یعنی خرده فرهنگ معنوی گفته میشود و گاهی به آنها جنبشهای نو پدید دینی گفته میشود و گاهی به آنها ادیان مجازی گفته میشود.
به نظر میرسد واژه جنبشهای نوپدید دینی که به طور اختصار NRMs (New Religious Movements) خوانده میشوند، اولین بار در ژاپن مورد استفاده قرار گرفته است و همزمان با آزادی عقیده در غرب و ازدیاد تعداد انتخابها و گزینشهای دینی این جنبشها گسترش پیدا کردند. از این واژه تعاریف گوناگونی ارائه گردیده است. جامعه شناسان به دلیل جنبه تحقیرآمیزی که گمان میشد کلمه فرقه دارد، به جای آن از لفظ جنبشهای نوپدید دینی استفاده کردند. برای این واژه تعاریف گوناگونی از جامعه شناسان و متخصصین دین ارائه گردیده است. بارکر جنبشهای نوپدید دینی را گروه هایی میداند که پس از جنگ جهانی دوم، در فرم کنونی ظهور کرده و به برخی سئوالات غایی همچون وجود خدا، هدف زندگی و سرنوشت انسان پس از مرگ میپردازد. البته این تعریف ادیان وفلسفههای الحادی را نیز در بر میگیرد.همان طور که گفته شد، این اصطلاح در غرب برای دینهای جدید به کار میرود، اما در ایران از این جریانها با عناوینی چون فرقه، ادیان کاذب، عرفانهای نوظهور وعرفانهای کاذب یاد میشود.