غريزه، ازدواج
علی جواهردهی
ازدواج به معنای پیمان زناشویی که بر اساس آن برای مرد و زن در برابر هم، تعهدات اخلاقی و حقوقی پدید میآید، امری طبیعی، فطری، غریزی و عقلایی است. بر اساس آموزههای قرآنی، همه موجودات به صورت جفت آفریده شدهاند. لذا مرد و زن به هم نیازی طبیعی دارند که در شکل ازدواج، محدودیتهای خاصی پدید میآید تا این زوجیت معنایی دیگر بیابد؛ هر چند که زن و مرد میتوانند برخی از نیازهای یکدیگر را در اشکال دیگر فراهم آورند، ولی هیچ یک از اشکال دیگر نمیتواند تأثیرات مثبت و سازنده ازدواج در شکل پیمان زناشویی را فراهم آورد. از این رو در اسلام ازدواج میان زن و مرد و تشکیل خانواده به عنوان بهترین و کاملترین شکل تحقق زوجیت معرفی شده است.
با این همه، شرایط اجتماعی و فرهنگی در برخی از جوامع موجب شده تا ازدواج به شکلی دشوار انجام پذیرد به گونه ای که اشکال دیگر زناشویی حتی آسان تر و بهتر جلوه کند، به ویژه آن که ازدواج در شکل رسمی آن پیامدهایی دارد که از همه مهم تر تعهدات اخلاقی و حقوقی آن است که نیازمند احسان، ایثار، عفو، گذشت، تلاش بیشتر و درآمد بالاتر است.
نویسنده در این مطلب بر آن است قاعده طلایی برای ازدواج آسان و زندگی بهتر براساس آموزههای وحیانی اسلام را معرفی کند.
ازدواج نیک، نیاز طبیعی انسان
خداوند در آیاتی از قرآن از خلقت مذکر و مؤنث در میان موجودات خبر میدهد و میفرماید که ما همه موجودات از جمله انسانها را به صورت زوج آفریدهایم. (نجم، آیه45؛ قیامت، آیه39؛ یس، آیه36) هدف از آفرینش زوج برای موجودات از جمله انسانها، بسیار متنوع و متعدد است. از آیه21 سوره روم برمی آید که ماهیت جفت از جهت نفس، همانند است تا مودت و رحمت و سکونت و آرامش در میان جفت امکان پذیر باشد.
این بدان معناست که انسانها نیازمند جفتی هستند که از نظر ماهیت از نفس خودشان است و همین ویژگی، مهم ترین عامل در گرایش هر موجودی به جفت خود است؛ زیرا از این طریق است که به بسیاری از نیازهای روحی، روانی و جسمی و مادی خود میتواند پاسخ گوید.
انسانها پیش از آنکه از جفت برای تناسل و تولید نسل بهره برند که خود یکی از اهداف و حکمتهای ازدواج است. (شوری، آیه11) به نیازهای روحی و روانی یا جنسی خود از طریق ازدواج پاسخ میدهند؛ زیرا آفرینش انسانها به گونهای است که نمیتوانند بی جفت به کمال طبیعی و اعتدال خود برسند و در بهترین حالت، هر فرد انسانی، ناقص است مگر آنکه جفتی در اختیار داشته باشد که بدان سکونت و آرامش مییابد و نیازهای عاطفی و روانی و روحی خود را بدان پاسخ مناسب و درخوری میدهد. از این رو خداوند حتی در بهشت آدم (ع) پس از آفرینش او و انتخاب وی برای خلافت الهی، از نفس حضرت آدم(ع) جفتی برای او آفرید تا در کنار هم به سکونت برسند.
بنابراین، حکمت و فلسفه اصلی در ازدواج، همان نیاز طبیعی انسان به جفت و همسر است و تناسل و تولید نسل در ادامه این مسئله قرار میگیرد؛ زیرا انسان موجودی است که بقای خود را در هر شکلی چون فرزند دوست دارد و فقدان فرزند را به معنای نقص در خود میداند. بنابر این تناسل نیز پاسخی در ادامه پاسخگویی به نیاز کمال گرایی خود انسان است. هر فردی دوست میدارد که از همه کمالات از جمله کمال جفت داشتن و فرزندداری بهرهمند باشد.
ازدواج رسمی، مسیری درست برای پاسخ به یک نیاز هر انسانی میتواند با توجه به وضعیت جمعیتی بشر، زوجی را برگزیند و با هم زندگی کنند؛ اما نکتهای که نمیتوان از آن غافل شد، این که هدف از ازدواج به شکل کمال آن تنها در یک نوع و شکل خاص امکان پذیر است؛ هر چند که میتوان در شکلهای دیگر ازدواج، برخی از نیازهای انسانی خود را با آن پاسخ داد، ولی همواره شکلهای دیگر پاسخهای ناقصی به خواسته و نیاز اساسی است.
به عنوان نمونه حتی ازدواج موقت که در فارسی از آن به صیغه یاد میشود، با آنکه یک ازدواج رسمی است، ولی برای شرایط خاص و پاسخگویی به نیازهای خاص تعریف شده است. با توجه به امکان شرط گذاری در این نوع ازدواج رسمی ولی موقت، همسران خواهان ارتباط دوستانه یا کلامی یا عاشقانه یا جنسی در زمان محدود، میشوند. با توافق زن و مرد این نوع زندگی موقت برای پاسخگویی به نیازهای عاطفی و جنسی و نسلی و مانند آن شکل میگیرد؛ اما به سبب همان موقت بودن، نمیتواند پاسخی کامل برای همه نیازهای مرد و زن برای تمام دوران زندگی شان باشد.
انواع دیگری از ازدواج و همسری که اکنون در غرب متداول شده و یا از گذشته در برخی از جوامع وجود داشته، هرگز نمیتواند به نیازهای طبیعی مرد و زن به طور کامل پاسخ دهد.
بهترین شکل پاسخ گویی به نیازهای طبیعی و رهایی از نقص و رسیدن به کمال، ازدواج در شکل رسمی با شرایط خاصی است، که عقل و عقلاء و دین و آیین بیان میکند. در هر فرهنگ انسانی در همه جوامع از دست کم دو نوع ازدواج سخن به میان میآید که یکی از آنها رسمی و دیگری غیررسمی دانسته میشود. ازدواجهای رسمی در هر جامعهای، به گونهای تعریف میشود که حداقل اصول اصلی نیازها پاسخ داده شود؛ هر چند که اسلام به عنوان کامل ترین و عقلانیترین دین، بهترین شرایط و حقوق و قوانین را برای تشکیل خانواده بیان کرده است؛ اما با این همه آموزههای اسلامی از همه انسانها میخواهد که در چارچوب ازدواجهای رسمی، روابط زن و مرد تعریف شود. از این رو بر اصل ازدواج رسمی میان زن و مرد تأکید و بر آن تشویق میکند.
به هر حال، شکی در اهمیت ازدواج به ویژه در نوع کامل و رسمی آن نیست، هر چند که دیگر انواع و اشکال همسری و جفت شدن نیز به برخی از نیازهای انسانی پاسخ میدهد ولی هرگز پاسخی کامل و مناسب نیست.
خداوند در آیاتی از قرآن میخواهد تا ازدواج کنند و عزب و بی همسر نمانند و یا از روشهای غیراخلاقی و ناپسند عقلانی و عقلایی که در همه جوامع وجود دارد پیروی نکنند، بلکه از همان سنت ازدواج که میان همه جوامع به عنوان رفتاری اخلاقی و پسندیده شناخته میشود پیروی نمایند. (نساء، آیات 3 و 24 و 25؛ نور، آیه 32)
انتخاب همسر مناسب و هم شأن نخستین گام در ازدواج آن است که انسان همسری مناسب و هم شأن با خود را برگزیند که بتواند مکمل او باشد و نواقص او را برطرف کند و همانند لباسی باشد که هم عیوب و نواقص او را میپوشاند و هم با کمالات خود، بر کمالات او میافزاید. خداوند در قرآن در بیان فواید لباس میفرماید که لباس عیب پوش و زیباآفرین است. (اعراف، آیات 26 و 27) بنابراین کسی که بی همسر است یا همسری مناسب ندارد در حقیقت گرفتار برهنگی است که عیوب او آشکار و بر کمال و زیبایی اش چیزی افزوده نمی شود؛ چرا که از نظر خداوند همسران مانند لباس یکدیگر هستند که میپوشانند و زیبایی و کمال میآفرینند. (بقره، آیه 187)
پس ارزش دارد که انسان وقت خود را مصروف این معنا کند تا همسری مناسب با خود بیابد. وقتی انسان به بازار میرود تا لباسی مناسب بخرد همه لباسهای یک مغازه را از نظر میگذارند و سبک و سنگین میکند و اگر لباسی را در این مغازه نپسندید به مغازهای دیگر و حتی شهرهای دیگر میرود تا لباسی برازنده خویش پیدا کند.
در انتخاب همسری که جامه یک عمر آدمی است میبایست سخت گیرتر و دنبال همسری مناسب باشیم که برازنده ما باشد. البته گرایش طبیعی هر انسانی به سمت و سوی همانند خود است و نوعی سیگنال از هر انسانی ساطع میشود که دیگری را جذب یا دفع میکند. انسانهای پاک به هر میزان پاکی، سیگنالهای خاصی را میفرستند که تنها انسانهای پاک دیگر را به سوی خود جذب میکند و از انسانهای ناپاک و خبیث نیز چنین سیگنالهایی ارسال میشود که انسانهای پاک را دفع و انسانهای ناپاک را جذب میکند. هر کسی بویی دارد که خوش یا ناخوش زنبور عسل یا خرمگس را به خود جذب و جلب میکند. (نور، آیات 3 و 26)
البته همان گونه که این سیگنالها و بوهای خوش و ناخوش از هر فردی ساطع و تراوش میکند، لازم است تا انسان، هم تحقیق کند و هم به خدا واگذار کند؛ زیرا تحقیق از خانوادهای که این بوته در آن رشد کرده نیز لازم است تا گرفتار خضراءالدمن و گیاه لجنزار نشویم یا زیاد به ظاهر بسنده نکنیم.
همان گونه که ظاهر انسانها جاذبه و دافعه دارد، باطن و اعتقادات و اخلاق و منش و نگرش انسانها نیز دارای آثاری است که نقش بسیار حیاتی در جذب و دفع دارد. کافر و مشرک و منافق دارای صفاتی است که تنها هم کیشان را به سوی خود جذب میکند؛ چنان که ایمان نیز این گونه است. (بقره، آیه 221؛ نساء، آیه 25)
در روایات اسلامی معیارهای همسر مناسب بیان شده است اما اصول انتخاب همسر مناسب همین چیزهایی است که گفته شد؛ یعنی ظاهر و باطن میبایست به گونهای باشد که دو نفر بتوانند در کنار هم مکمل یکدیگر باشند. کفو بودن که در آیات و روایات بیان میشود همان مشترکات کلی است که میبایست وجود داشته باشد؛ هر چند که اگر این تناسب بیش تر باشد وضعیت در خانواده بهتر خواهد بود و رشد و بالندگی کمالی در آن خانه نیز بهتر است.
نکتهای که باید توجه داشت اینکه اگر همسری مناسب برای خود یا فرزندان خود یافتید پیشنهاد بدهید و در این کار درنگ نکنید و این بهانه که دختر بزرگتر هنوز ازدواج نکرده، مانع از رسیدن به همسر مناسب نباشد. (قصص، آیات 27 و 28)
حل مشکلات، بویژه مالی با ازدواج
انسان تا پیش از ازدواج با مشکلات بسیاری مواجه است؛ هر چند که برخی به غلط میگویند که قبل از ازدواج تنها یک غم و مشکل داشتیم که همسر نداشتیم ولی بعد از ازدواج هزار و یک درد و مشکل داریم. این سخن، سخنی نادرست و نارواست؛ زیرا پیش از ازدواج هزاران مشکل وجود دارد که اگر ازدواج انجام گیرد، این زخمهای درونی سرباز میکند و ظاهر و باطن آدمی را به هم میریزد.
از جمله مشکلاتی که انسانها پیش از ازدواج با آن مواجه هستند مشکلات روحی و عاطفی و احساسی است. ما وقتی سخن از آرامش میکنیم یا مثلاً از دوستی و محبت و عشق حرف میزنیم، ظاهراً از یک موضوع و مفهوم سخن میگوییم، ولی شکی نداریم که این اصطلاحات دامنه مفهومی و معنایی و مصداقی وسیع و گستردهای دارد. عشق به فرزند یا والدین یا همسر یا گیاه و حیوان و اشیاء یا حتی خدا، از نظر واژه یکی است ولی معنا و مفهوم آن بسیار متفاوت است. عوامل ایجادی آرامش نیز متفاوت و مختلف است و آرامشی که با پول یا همسر یا ذکر الهی یا دعا و نیایش به دست میآید هر کدام ویژگی خاص خود را دارد. آرامشی که با پول مثلاً به دست میآید یک نوع آرامش است و آرامشی که با یاد خدا به دست میآید نوع دیگر آن است. همه اینها عوامل آرامش شمرده میشود، اما هرگز نمیتوان در مصادیق و مفاهیم و معنایی که در خود مییابیم همه آنها را یکی و همانند بدانیم.
انسان آرامشی را که در کنار همسر میتواند تجربه کند نمی تواند از طریق دیگری تجربه کند. بنابراین لازم است تا ازدواج کند تا این کمال یعنی این نوع از آرامش را نیز تجربه کند.
به هر حال، هر انسانی پیش از ازدواج با دهها و صدها مشکل مواجه است که گاه همانند آتشی در زیر خاکستر نهان است و اگر به سرعت درمان نشود سرباز میکند و به جان و روح و جسم آدمی آسیب میزند.
قاعده طلائی ازدواج آسان
یکی از مهم ترین مشکلات جوانان این است که از سرمایه کافی برای ازدواج بهره مند نیستند. دوستی دارم که اکنون از چهل سالگی گذشته و هنوز ازدواج نکرده است. با آنکه برادر بزرگتر خانواده است تن به ازدواج نداده است؛ در حالی که برادر کوچکتر همان خانواده ازدواج کرده و اکنون وضعیت مناسبی دارند. علت تأخیر در ازدواج ایشان این بود که میگفت اول وضعیت مالی مناسبی پیدا کنم بعد ازدواج کنم. اینگونه است که هنوز نه وضعیت مالی مناسبی پیدا کرده و نه ازدواج کرده است؛ چرا که دیگر نمی تواند ایده آلهای پیشین خود را داشته باشد و هر دختری، دیگر به او پاسخ مناسب نمیدهد؛ چون از سن ازدواج گذشته است.
مردم بر این باورند که اول وضع مالی خوب و مناسبی باید داشته باشند تا بعد ازدواج کنند، این در حالی است که خداوند دقیقاً خلاف این باور مردمی فرمان میدهد. براساس قاعده طلایی که قرآن بیان میکند: اگر میخواهی از نظر اقتصادی وضعیت مناسب و خوبی داشته باشی اول ازدواج کن تا بینیاز شوی. نه اینکه صاحب ثروت شوی بعد ازدواج کنی.
خداوند در آیه 32 سوره نور میفرماید:
وانکحوا الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله والله واسع علیم؛
بی همسران خود، و غلامان و کنیزان درستکارتان را همسر دهید. اگر ندار و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خویش بی نیاز خواهد کرد و خدا گشایشگر داناست.
در این آیه سخن از این است که اگر تنگدست هستید با ازدواج، از فضل الهی بهرهمند شوید و بی نیاز و غنی گردید. بنابراین، بهترین راه ازدواج آسان این است که شما به فضل الهی تکیه کنید و کارهای خود را در همه چیز از جمله ازدواج به خداوند واگذار کنید (غافر، آیه 44)
البته برخی بر این باورند که زندگی که با هیچ نمیتواند آغاز شود و باید دست کم چیزی داشته باشیم. در این صورت نیز خداوند راهکاری را ارائه میدهد که همان عفت مداری است که نوعی تقوای در حوزه جنسی است. اگر کسی تقوای جنسی و عفت را پیشه خود سازد، باز خداوند از فضل خویش به او روزی میرساند و زمینه ازدواج را برای او فراهم میآورد. بنابراین اگر آن قدر از نظر توحید قوی هستیم و به توحید افعالی قائل و همه زندگی خود را به خداوند واگذار میکنیم در آن صورت با توکل بر خدا میتوان با حداقل موجودی و امکانات، ازدواج کرد و سر و سامان گرفت و اگر در مرتبه پایینتری از توحید و تفویض و توکل هستیم با استعفاف و عفت ورزی جنسی میتوان دارا شد و ازدواج کرد. (نور، آیه 33؛ طلاق، آیات 2 و 3)
برای ازدواج آسان میبایست همواره تقوا و توکل داشت و از فضل و رزق بیحساب خداوندی بهرهمند شد. همچنین در انتخاب همسر به همان اصول توجه داشت و در مسئله مهر و کابین نیز سخت گیری نکرد. این در حالی است که مردم به جای آنکه ازدواج را همچنان که در دین آسان شده، آسان بگیرند سخت میگیرند. اسلام چنان در ازدواج آسان میگیرد که شاهدی برای ازدواج نمیخواهد در حالی که در طلاق دو شاهد عادل را به شرط طلاق قرار میدهد تا طلاق به سادگی انجام نگیرد. شروطی که برای ازدواج است شروطی آسان و ساده است در حالی که برای طلاق سخت و دشوار است؛ اما در فرهنگ غیراسلامی که در جامعه رواج یافته است کاملاً برعکس شده و این بسیار خطرناک است.
سن ازدواج به سبب نگرش غلط به مسئله ازدواج به ویژه در حوزه مالی موجب شده که بسیار بالا برود و تأثیر منفی و غیرسازندهای بر جامعه بگذارد.
درهای گشایش، پس از ازدواج
این مسئله به تجربه و مکرر ثابت شده که خداوند یک سری از گشایشها و روزیها را به بعد از ازدواج واگذار کرده. همه ما در زندگی خود افراد بسیاری را دیدهایم که با دست خالی و با حداقل امکانات به سمت ازدواج رفته اند و خداوند پس از ازدواج، درهای متعدد جدیدی را که حتی به ذهن آنها خطور نمیکند به رویشان گشوده است.
اصولاً یکی از مهمترین موانع جدی ازدواج جوانان امروز که باعث شده سن ازدواج بالا برود این است که توقعات، بسیار بالا رفته است. دختر و پسری که از ابتدا قصدشان این باشد که با حداقل امکانات و با توقعاتی بسیار پایین با هم وصلت کنند و به اصطلاح از صفر شروع کنند به طور یقین با ازدواجی آسان، خواهند توانست تشکیل زندگی بدهند و پس از شروع زندگی جدید، شاهد گشایش درهای جدید به روی خودشان باشند اما اگر ملاحظه چشم و هم چشمی و توقعات و حرفهای این و آن و دیگران چه میگویند را بکنند باید سالها منتظر فراهم شدن شرایط مناسب برای ازدواج باشند که آن هم بعید است که به شرایط دلخواه خود برای شروع ازدواج برسند و این روش، مخالف مضمون آیه فوق است.
به طور کلی قاعده طلائی ازدواج آسان که برگرفته از آیه 32 سوره نور است بر چند محور استوار است که با پایبندی به این محورها میتوان خیلی زود و آسان ازدواج کرد. یکی از آن محورهای مهم، قناعت پیشگی است. زیرا کسی که در تمام پروسه ازدواج خود قناعت بورزد راحت تر میتواند ازدواج کند، همچنین ساده گیری در کارهای مربوط به ازدواج و کم توقعی در این خصوص از محورهای دیگر ازدواج است. تعبیر خداوند مبنی بر اینکه: ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله، حاوی پیامهای متعددی به افراد سخت گیر در مسئله ازدواج است از جمله این که اگر با دست خالی و با تنگدستی به سمت ازدواج بروید خداوند شما را مستغنی میکند همچنین پیام دیگر این آیه این است که تنگدستی نمی تواند مستمسکی برای فرار از ازدواج باشد چون خداوند وعده بی نیاز کردن را داده است.
اگر کسی تنگدست باشد و به دلیل ندار بودن، اقدام به ازدواج نکند باید در توکل او و اطمینان به وعده خداوند شک کرد.
این نگرش در میان عامه مردم معروف است و تجربیات فراوان نیز مؤید آن است که اصولاً هزینه ازدواج را خداوند فراهم میکند، از این رو اگر کسی با اندکی آورده مالی، شروع به ازدواج کند و تلاش هم بورزد خداوند من حیث لایحتسب، از جایی که به ذهنش هم نمی رسد، هزینه او را تأمین میکند. این حقیقت با حسابهای دودوتا چهارتای مادی ما سازگار نیست و محاسباتی غیر از محاسبات محدود ما در عالم در کار است.
پس، از آنچه گذشت معلوم میشود که خداوند در آیه سوره نور کلید طلائی ازدواج آسان را تبیین کرده و به افراد نیازمند ازدواج تأکید کرده که با تقوا و توکل و اعتماد به خداوند و با حداقل امکانات و کم توقعی و ساده گیری و قناعت، به راحتی میتوانند ازدواج کنند و خداوند هم هوای آنان را خواهد داشت. باشد که با ایمان واقعی و نه زبانی به این وعدههای آسمانی، زنجیرهای خودساخته پیرامون ازدواج را به دست خود باز کنیم و با آسان گیری، زمینه ازدواج خیل عظیم جوانان مجرد آماده ازدواج را فراهم کنیم تا درهای رحمت و فضل خداوند به رویمان گشوده شود.