نویسنده: فرشته محیطی
به مناسبت 25 شوال سالروز شهادت صادق آل محمد(ع)
اقتصاد، قوام جامعه است. اگر جامعه بخواهد قیام کند و برپا ایستد لازم است تا از نظر سرمایه و هزینهها به گونه ای عمل کند تا همه افراد آن دست کم از امکانات در حد نیاز بهرهمند شوند. از این رو، اقتصاد به معنای اعتدال در مصرف و صرفه جویی معنا مییابد؛ چرا که فرصتهای برابری به همگان داده میشود تا از آسایش بهره مند شوند و فرصت رشد و کمال را بیابند. بهره مندی همگانی، اصلی است که جامعه بر آن ساخته شده و دولت و نهادهای قدرت با آن مشروعیت مییابند از این رو کارآمدی دولتها به معنای مشروعیت یابی آنان تفسیر میشود و هرگونه بی عدالتی و ظلم در سطوح جامعه به معنای فقدان مشروعیت و یا بحران آن تلقی میگردد.
امام صادق(ع) به عنوان امام و پیشوای جامعه اسلامی بر آن شد تا روش هایی را برای دست یابی به اقتصاد سالم و جامعه قرآنی بیان کند و توصیههایی را ارایه دهد.
آنچه در این مطلب آمده، بازخوانی نویسنده از برخی آموزههای وحیانی است که در کلام امام صادق(ع) بیان و بر آن تاکید شده است. در سال جهاد اقتصادی پرداختن به این آموزهها میتواند راهکارهایی را برای دست یابی به اهداف جهاد اقتصادی ارائه دهد.
امام صادق(ع) پیشوای عدالت و الگوی هدایت
هر یک از امامان معصوم(ع) جلوه ای از هدایت کلی پیامبر(ص) هستند. اگر خداوند پیامبر(ص) را اسوه حسنه (احزاب، آیه 21) معرفی کرده تا مردم او را در سبک زندگی خویش سرمشق قرار دهند و به انسان کامل و حقیقت فلسفه وجودی انسان و آفرینش دست یابند، هر یک از امامان(ع) جلوه هایی از این حقیقت کلی هستند تا در عصر خویش، حقایق را تبیین و توصیه هایی را بیان کنند؛ زیرا آنان همان نفس پیامبر(ص) هستند (آل عمران، آیه (61) که پرچم حقیقت نبوت و ولایت را تا آخر قیامت بر دوش دارند و عصمت و طهارت ذاتی بخشیده از سوی خداوند (احزاب، آیه 33)، آنان را سرمشق مطلق بشریت قرار میدهد.
بر این اساس، لازم است تا به سنت آن بزرگواران از قول و فعل و تقریر ایشان به عنوان حجت نگاه شود و برپایه آنها سبک زندگی خویش را سامان دهیم.
امام صادق(ع) نیز یکی از این جلوههای نور حقیقت ولایت و نبوت و امامت است. بنابراین، هر سخن و عمل و تقریر آن حضرت میبایست سرمشق قرار گیرد و به عنوان الگوی هدایت به سوی حقیقت مطلق و کمال مطلق یعنی خدایی و ربانی شدن مورد استفاده کامل قرار گیرد.
از آن جایی که به حکم آیه 25 سوره حدید مسئولیت عمومی و همگانی همه پیامبران(ص) و رسالت آنان، توصیه به عدالت و ایجاد بسترها و زمینههای قیام عمومی برای عدالت است حضرت(ع) نیز در مقام اجرای این مسئولیت الهی، پرچم عدالت را برافراشت و با توجه به ویژگیها و مقتضیات عصری خود، به اشکال گوناگون برای اجرای آن قیام کرد.
سنت و سیره آن بزرگوار(ع) گواه این معناست که او از انجام مسئولیت پیشوای عدالت و هدایت گری به خوبی برآمده و راهکارهای عملی را برای مردم ارایه کرده است.
عدالت در حوزه اقتصادی از جمله مصادیق عدالت کلی و فراگیر است که آن حضرت(ع) به آن توجه داشته و سخنان بسیاری در این باره بیان کرده و در سیره عملی خویش آن را به مورد اجرا گذاشته است.
از آن جایی که مهم ترین بخش در حوزه عدالت اقتصادی، چگونگی مصرف ثروت است، مساله صرفه جویی، قناعت و پرهیز از اسراف و تبذیر مورد توجه و اهتمام آن حضرت قرار گرفته است.
صرفه جویی، گامی برای تحقق عدالت اقتصادی
یکی از ابعاد عدالت اقتصادی، چگونگی مصرف ثروت و درآمدها و تولیدات است. اگر ثروت به درستی مصرف نشود، همه آنچه که مردم اندوخته اند، به هدر میرود و تلاشهای اقتصادی در سطوح عدالت در منابع تولید، یا توزیع عادلانه ثروت و نعمت بیهوده خواهد بود؛ چراکه اسراف و تبذیر ثروت، همه آنچه که در دو حوزه پیشین به عدالت ساخته است، بر باد میدهد و اهداف عدالت در جامعه تحقق نخواهد یافت.
هر گونه اسراف و تبذیر و خروج از دایره میانه روی و اقتصاد به معنای خروج از عدالت و اهداف آن است. در بسیاری از جوامع منابع ثروت و تولید به خوبی توزیع میشود و هر یک از افراد بطور عادلانه از منابع تولید بهره مند میشوند و حتی ازنظر توزیع ثروت نیز در برخی از جوامع گامهای بلندی برداشته شده است، ولی بیعدالتی در مقام مصرف، همه این زحمات و کوششها را بیفایده و بیثمر نموده است.
درحال حاضر، ده درصد جمعیت جهان با اسراف و تبذیر، نود درصد از ثروت و منابع را مصرف میکنند و این صرف به شکل تبذیر یعنی ریخت و پاش و زیاده روی انجام میگیرد. از این رو، عدالت به معنای واقعی نمی تواند تحقق یابد؛ زیرا بی عدالتی در هر یک از سطوح به معنای بی عدالتی در همه سطوح خواهد بود؛ به ویژه آنکه اگر این بی عدالتی در سطح مصرف باشد، جلوه آشکارتری از بی عدالتی خواهد داشت.
از آن جایی که قوام جامعه به اقتصاد است، هرگونه بی عدالتی در سطح مصرف به معنای ضربه زدن به ستون جامعه و از میان بردن قوام آن است. از این رو در اسلام واگذاری ثروت و مال به دست سفیهان و نابخردان ممنوع و حرام شده است حتی اگر مال خودشان باشد. خداوند میفرماید: ولاتوتوا السفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیاما؛ اموال را به نابخردان نسپارید؛ زیرا خداوند مال را قوام شما و جامعه قرار داده است. (نساء، آیه5)
در آیه6 سوره نساء نیز در ادامه میفرماید که برای اینکه مال یتیم را به خودش بسپارید او را بیازمایید و با تمرین و آموزش و تربیت، آمادگی او را برای تصاحب مال و مدیریت خردمندانه آن فراهم آورید و سپس مال را در اختیار صاحب مال قرار دهید؛ چراکه هرگونه واگذاری به ناتوان و نادان و بی خرد، به معنای محروم کردن جامعه از مایه قوام و استواری آن است.
مصرف بهینه، اعتدال و عدالت
مصرف درست و بجا از ثروت و نعمتهای خدادادی به معنای فراهم آوری زمینههای بهره مندی همگانی از عدالت و رسیدن به کمالات است. هرگونه اسراف و تبذیر به معنا و مفهوم اتلاف مال و کفران نعمت و از میان بردن فرصتهای برابر برای جامعه است.
مصرف بهینه و سالم، به شخص و دیگران این امکان را میدهد تا بتواند مسئولیتهای خود را در قبال خود و جامعه به درستی انجام دهد. انسان همان اندازه که نیازمند است میبایست از نعمتهای الهی بهره مند شود.
برخیها در تبیین معنای زهد و قناعت به اشتباه میروند و گمان میکنند زهد و قناعت به این است که انسان از نعمتهای الهی بهره مند نشود، در حالی که چنین تفسیری نادرست و باطل است؛ زیرا زهد به معنای عدم دلبستگی به دنیاست نه عدم استفاده از نعمتهای آن؛ چنان که قناعت به معنای بسنده کردن به مال به مقدار نیاز و توان است بی آنکه چشم داشتی به دست دیگران داشته باشد یا بیش از نیاز خود استفاده نماید.
از این رو امام صادق(ع) برای تبیین درست اسراف از غیراسراف میفرماید: لیس فیما اصلح البدن اسراف... انما السراف فیما اتلف المال و اضر بالبدن؛ در آنچه بدن را سالم نگه میدارد اسراف نیست؛ بلکه اسراف در چیزهایی است که مال را از بین ببرد و به بدن صدمه بزند. (بحارالانوار ج 75، ص303، ح6)
خداوند در آیاتی از قرآن، استفاده بهینه و مصرف درست از نعمتهای الهی را نه تنها حلال و حق مومنان دانسته بلکه آن را امری لازم برای دست یابی به کمالات و بهره مندی از فرصت عمر برای شدنهای کمالی و رسیدن به مقام خدایی و مظهریت در ربوبیت و خلافت الهی شمرده و میفرماید: بگو: «چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگان خود آفریده و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟!» بگو: «اینها در زندگی دنیا، برای کسانی است که ایمان آورده اند؛ (اگر چه دیگران نیز با آنها مشارکت دارند؛ ولی) در قیامت، خالص (برای مومنان) خواهد بود.» این گونه، آیات (خود) را برای کسانی که آگاهند، شرح میدهیم! (اعراف، آیه 32)
بنابراین، حرمت اسراف از آن روست که اتلاف مالی است که شخص یا دیگران میتوانند از آن برای دست یابی به کمالات رشدی خود بهره برند، ولی شخص آن را اتلاف میکند یا با زیاده روی در مصرف به بدن و سلامت جسم خویش ضربه میزند؛ زیرا زیاده روی و اسراف در مصرف بویژه خوردنیها و آشامیدنیها عامل مهم بسیاری از بیماری هاست و خداوند به هیچ وجه اجازه نمیدهد تا شخص خود را به هر شکلی در هلاکت افکند: لاتلقوا بایدیکم الی التهلکه ؛ و خود را با دست خود به هلاکت نیندازید.» (سوره بقره، آیه 195)
امام صادق(ع) و روحیه ضداسراف
از نظر امام صادق(ع) هرگونه اسراف و تبذیر به معنای اتلاف مال و جان است و میبایست به شدت با آن مبارزه کرد؛ زیرا فرصتهای اقتصادی برابر و عادلانه را از جامعه میگیرد.
نقل شده است که امام صادق علیه السلام مشاهده کردند که سیبی را نیم خورده از خانه بیرون انداختهاند، خشمگین شدند و فرمودند: اگر شما سیر هستید، خیلی از مردم گرسنهاند، خوب بود آن را به نیازمندش میدادید. (بحارالانوار، ج66، ص 432، ح61)
از نظر امام صادق(ع) کمترین مرتبه اسراف نیز میبایست مورد توجه قرار گیرد و اجازه داده نشود تا این اعمال به یک رویه و سبک زندگی تبدیل گردد. از این رو فرمود: ادنی الاسراف هراقه فضل الاناء و ابتذال ثوب الصون و القاء النوی؛ پایین ترین مرتبه اسراف عبارت است از: 1-دور ریختن آبی که از آشامیدن اضافه آمده است؛ 2-اینکه لباس کار و لباس بیرونی، یکی باشد؛ 3-به دور انداختن هسته خرما پس از خوردن خرما «چون از هسته خرما ماده غذائی برای شتران تهیه میشد» (وسائل الشیعه، ج3، باب 82، ص473).
در جایی دیگر میفرماید: من شرب من ماء الفرات و القی بقیه الکوز خارج الماء فقد اسرف؛ کسی که آبی را از نهر فرات برای خوردن بردارد و بعد از نوشیدن، زیادی آن را بیرون بریزد اسراف کرده است. (مجموعه الاخبار، باب 171، حدیث 3)
از نظر اسلام، نعمتهای موجود در زمین تنها اختصاص به انسان ندارد و انسان نمی تواند به سبب اینکه همه موجودات مسخر او هستند و او اشرف همه آنان است، در محیط زیست به گونه ای فسادانگیز رفتار نماید، بلکه مقام خلافت الهی میطلبد تا نقش ربوبیت خویش را به درستی به عهده گیرد و در کمال یابی همه موجودات مسخر بکوشد. از این رو پیامبر اسلام(ص) میفرمایند: «در مصرف آب باید صرفه جویی کرد حتی اگر به وفور یافت شود چرا که حیوانات نیز حق استفاده از این آب را دارند».
از نظر اسلام دور ریختن بقیه ظرف آبی که قابل استفاده است، به خصوص در جایی که آب نایاب است و به آن مقدار رفع نیازمندی میگردد، حرام است. امام صادق(ع) فرموده اند: «صرفه جویی کاری است که خداوند آن را دوست میدارد و اسراف عملی است که خداوند از آن بیزار است حتی دور ریختن هسته میوه زیرا آن هسته برای کاری همچون کاشتن مفید است و نیز دور ریختن باقیمانده آب آشامیدنی نیز اسراف است.» (کافی، ج4)
همچنین میفرمایند: «کمترین درجه اسراف ریختن آب اضافی، پوشیدن لباس مهمانی در منزل و دور انداختن هسته خرماست.» (بحارالانوار ج 17 ص 643 و کافی ج 4ص 05)
در دین مبین اسلام حتی از اسراف کردن آب در وضو گرفتن و غسل کردن نهی شده است. عبدالله بن عمرو میگوید: «رسول اکرم(ص) از کنار سعد میگذشت در حالی که او مشغول وضو گرفتن به طرز اسراف گونه بود پیامبر پرسیدند: این عمل اسراف نیست؟ سعد گفت: آیا در آب وضو هم اسراف است؟ حضرت فرمودند: بله اگر چه وضو گرفتن در آب رودخانهای باشد.» (سنن ابن ماجه)
رسول اکرم(ص) در جایی دیگر فرمودند: «برای وضو یک مد (سه چهارم لیتر) و برای غسل یک صاع (3لیتر) آب کافی است و به زودی بعد از من مردمی میآیند که این مقدار آب را ناچیز میشمارند پس آنها برخلاف سنت و روش من عمل میکنند در حالی که آن کسی که بر سیره و روش من ثابت قدم باشد در بهشت برین در کنار من میباشد». امام باقر(ع) میفرمایند: «پیامبر خدا(ص) با یک مد آب وضو میساخت و با یک صاع آب غسل میکرد.» (تهذیب الاحکام) امام صادق(ع) فرمود: اسراف آنست که انسان مالش را از بین ببرد و به بدنش صدمه بزند «مثل سیگار کشیدن» عرض شد پس اقتار چیست؟ فرمود: اینست که غذایت نان و نمک باشد در صورتی که قدرت داری غذای مناسب تری بخوری.(مجموعه الاخبار، باب 171، حدیث1)
امام صادق(ع) فرمود: کسی که آبی را از نهر فرات برای خوردن بردارد و بعد از نوشیدن، زیادی آن را بیرون بریزد اسراف کرده است. (مجموعه الاخبار، باب 171، حدیث3)
سیره عملی آن حضرت(ع) خود گواه روشنی از سبک اسلامی زندگی است که میبایست الگو قرار گیرد و جامعه اسلامی از آن استفاده کند. آن حضرت(ع) درباره رفتار خویش در مبارزه با هرگونه اسراف میفرماید: انی اجد الشیئ الیسیر یقع من الخوان فاعیده فیضحک الخادم؛ من هرگاه چیز کمی هم در سفره میافتد آن را برمی دارم و این کار باعث تعجب خادم میشود و خادم میخندد.(مجموعه الاخبار، باب 171، حدیث7)
هر کسی میبایست با توجه به شان و منزلت و نیازش از امکانات و ثروت استفاده کند. از این رو حضرت فرمود: للمسرف ثلاث علامات: یشتری ما لیس له و یلبس ما لیس له و یاکل ما لیس له؛ اسراف کننده را سه نشانه است: چیزهائی میخرد و میپوشد و میخورد که در شان او نیست. (تفسیر نورالثقلین، ج1، ص277، ح 313)
امام صادق(ع) فرمود: انسان مومن اسراف و زیاده روی نمی کند، بلکه میانه روی را پیشه خود میسازد. (مجموعه الاخبار، باب03، حدیث1) رفتار امام صادق(ع) برگرفته از رفتار رسول الله(ص) است که اسوه حسنه همه بشریت است. روایت شده پیامبر گرامی(ص) وقتی خرما میخوردند هسته آن را به گوسفند میدادند. (مجموعه الاخبار، باب171، حدیث5) تا این گونه نه تنها جلوی اسراف گرفته شود، بلکه دیگر موجودات نیز از نعمتهای الهی بهره مند شوند و در مسیر رشد و کمال خود از نعمتهای خدا سود برند.
از عامربن جذاعه نقل شده است که گفت:مردی آمد خدمت امام صادق(ع) حضرت به او فرمود: تقوای الهی پیشه کن، اسراف نکن و بر خود هم سخت مگیر و میانه روی مایه استواری است، تبذیر همان اسراف است که خداوند درباره آن (در سوره اسراء) فرموده: تبذیر و زیاده روی نکن (تفسیر نورالثقلین جلد2 صفحه 65) امام صادق(ع) به عبید فرمود: اسراف و زیاده روی باعث فقر و تنگدستی میگردد و میانه روی موجب ثروت و بی نیازی میشود. (وسائل الشیعه، جلد51، صفحه 852)
از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: میانه روی را خداوند متعال دوست دارد و اسراف و زیاده روی مورد خشم اوست حتی اگر اسراف در انداختن هسته خرمایی باشد که قابل مصرف است یا زیادی آبی که خورده شده باشد. (تحف العقول صفحه 103)
امام صادق(ع) از پدرش آموخت که چگونه حد اعتدال را نگه دارد و به مردمان بیاموزد. امام باقر(ع) خطاب به فرزندش امام صادق(ع) میفرماید: تو را سفارش میکنم به انجام کار خیر وسط دو کار بد تا آن دو را محو کند، امام صادق علیه السلام سوال کردند چگونه چنین چیزی ممکن است؟ امام فرمودند: همان طور که قرآن میگوید مومنین کسانی هستند که وقتی خرج میکنند اسراف و یا سختگیری نمی کنند (اسراف و سختگیری هر دو بدند و میانه روی وسط آنها خوب است) (تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 72، ح 89)
از نظر امام صادق(ع) اگر جامعه بخواهد به رشد و شکوفایی اقتصادی برسد، لازم است تا از فقری که به سبب اسراف و مصرف نادرست پدید میآید پرهیز نماید. از این رو میفرمایند: ان السرف یورث الفقر و ان القصد یورث الغنی؛ اسراف باعث فقر، و میانه روی موجب بی نیازی میشود. (وسایل الشیعه، ج 51، ص 852، ح 8)