13 دی 1389, 0:0
...و ما ادريك ما يوم الحسين
در شب 17 رمضان خاتم انبیا به معراج رفت و همه معنا و اضلاع خلقت از ابتدا تا انتها بر حضرت نمایان شد. خاتم رسل (ع) از لحظه خلقت آدم و حوا تا زمان حشر و نشر فرزندانشان را مشاهده کرد! پیامبر در آن شب، لحظه تلخ رانده شدن آدم و حوا و هبوط و ناله و انابه جانگذار آن دو و لحظه وحشتناک فوران آب از تنور خانه پیرزن و بارش باران ترسناک و وقوع سیل جهان افکن و غرق شدن خداگریزان را در عصر نوح و لحظه دهشتناک در آتش افکندن ابراهیم توسط نمرودیان و آن غربت دلسوز ابراهیم در میان آتش و لحظه امتحان سخت ابراهیم برای به مسلخ بردن اسماعیل جوان و مثله کردن زکریا با اره توسط بنیاسرائیل و بریده شدن سر یحیی در عمیقترین غربت دوران و شکافته شدن رود نیل و گذر بنی اسرائیل از متن آن و غرق شدن فرعونیان و صحنههای تلخ و دلسوز و مظلومیتها و مصیبتها از اول تا پایان عالم را دید و این دیدگان که حامل جوامع الکلم است و همه و همه را دیده آنگاه که به حسین(ع) میرسد فریاد میزند: «لایوم کیوم الحسین!» هیچ روز مانند روز حسین نمیشود. حقیقتاً این چه روزی است که آن روزها در برابرش دیده نمی شوند!؟
فقط و فقط او نیست که صاحب چنین صلا و ندایی است. علی که غریو «انی اعلم بعلوم السموات» او را همراه «سلونی قبل ان تفقدونی» همه گوشها شنیده است او هم در بازگشت از صفین در راه کوفه در سرزمینی غریب از اسب فرود آمد و خم شد و مشتی خاک برداشت و بویید و اشک ریخت و فرمود «لایوم کیومک یا ابا عبدالله.» یوم الحسین را احدی از اولین تا آخرین ادراک و افهام نکرده است. اما این همه بیان کننده این حقیقت است که ما درباره این روز و صاحب آن و آنچه توسط او در جریان قیامش رخ داد تامل کنیم و به سوگ بنشینیم.یوم الحسین (ع) هم مقتل دارد هم مطلب و همانقدر که مقتلش عمیق و جانسوز است مطلبش هم جان افروز است.پیرو حسین همانطور که از مقتل یومالحسین آگاه و مجذوب آن است؛ باید به مطلب آن عالم و عامل باشد و مطلب آن نه آن است که برخی قلم بزنند که فلسفه قیام را از دریچه محدود خود تندیس سازی کنند؛ بلکه مطلب یومالحسین باید مانند مقتلش که نقل مظلومیت و غربت است، روایت معصومیت و طهارت باشد تا اخلاق را صیقل و روح را پرواز دهد؛ چنان که مقتلش چنین میکند. اهل افهام باید بنشینند و مطلبهای یومالحسین را مانند مقتل یومالحسین فصل بندی و موضوع سازی کنند و در کنار مقتلش، سیاست، اقتصاد، گفتار، همسرداری، تربیت فرزند، حق خالق، حقوق مخلوق و غیره را بازگو کنند.
آری یوم الحسین(ص) دارای 2 بال است که هر کس بخواهد در متن و آسمانش پرواز کند باید به هر دو بال مفتخر و مسلح شود. بال اول حسن فطرت و سوز درون و اشک چشم و بال دوم تدبر در متن و عمق عظمت کار ابا عبدالله برای درس گرفتن و پیروی نمودن.
پیامبر اکرم(ع) فرمود هر کس نسبت به حسین بی تفاوت باشد و بغض او را در دل داشته باشد در قیامت شفاعت من به او نمی رسد «بحار، ج43، ص270). فرمود «احب الله من احب الحسین»؛ هر کس حسین را دوست بدارد خدا او را دوست دارد. سوز درون و اشک روان که امام رضا (ع) فرمود «ان المحرم شهر کان اهل الجاهلیه یحرمون فیه القتال فاستحلت فیه دماونا و هتکت فیه حرمتنا و سبی فیه ذرارینا و نساونا...» بعد فرمود «ان یوم الحسین اقرح جفوننا و اسبل دموعنا»، روز حسین اشکهای ما را جاری کرده تا آن حد گریه می کنیم که پلک چشم هایمان زخم می شود! (بحار، ج44، ص 284).
در حالات امام کاظم(ع) است از روز اول محرم تا 10 روز «کانت الکابه تغلب علیه»؛ بر اثر مصیبت امام حسین هرگز خندان نبود و در عذاب و رنج سختی بود. ریان بن شبیب می گوید در اول ماه محرم بر امام هشتم شرف ورود یافتم حضرت فرمود روزه داری؟ عرض کردم خیر! فرمود روز اول محرم روزی است که دعای زکریا مستجاب شد پس هر کس این روز را روزه بگیرد و سپس دعا کند دعایش مانند زکریا مستجاب می شود. امام صادق(ع) در زیارت امام حسین(ع) چنین جملات رشیقی دارند که احدی تا به ابد ژرفای معنای آن را درک نمیکند و خود حضرت با اشک چشم این سلامها را ادا میفرمود: «السلام علیکم یا حجه الله و ابن حجته، السلام علیکم یا قتیل الله و ابن قتیله... اشهد ان دمک سکن فی الخلد و اقشعرت له اظله العرش و بکی له جمیع الخلائق و بکت له السماوات السبع و الرضون السبع و ما فیهن و ما بینهن» و عمیق ترین و بالاترین متن این زیارت متین که احدی آن را نمیتواند تفسیر و معنا کند این فراز زیارت است که امام صادق(ع) میفرماید: «بکت من فی الجنه و النار من خلق ربنا ما یری و ما لایری!». مگر بهشت جای شادی نیست؟ پس روز حسین چه روزی است که من خلق فی الجنه؛ آنانی که بهشتی هستند و در بهشت قرار دارند هم برای او اشک می ریزند و یوم الحسین چه روزی است که اهل جهنم هم برای حسین اشک میریزند و هر آنچه که دیده شود و هر آنچه که به چشم نیاید بر حسین گریانند... و اینها یعنی چه؟ کسی نمیداند! اما بال دوم، درس آموختن از صاحب این روز است! اینکه انسان بیاموزد که او چگونه برای اطاعت از امر خدا و حفظ دین خدا هیچ سستی و بهانهای را بها نداد و خود به همراه بهترین از خلایق که نه در قبل و نه هرگز در بعد نظیر و مانند دارند به مذبح رفت و فرمود «والذی نفس حسین بیده لایهنی بنی امیه ملکهم حتی یقتلونی... لاتقوم الساعه و علی الارض هاشمی یطرف»؛ سوگند به خدایی که جان حسین در دست اوست بنی امیه از حکومت خود لذت نمی برند تا اینکه مرا بکشند و تا فرزندی از اولاد رسول الله (هاشمی) پلک می زند و زنده است قیامت برپا نمی شود. در حقیقت این معنا که باید به یوم الحسین و آفریننده آن اقتدا کرد و درباره فعل او تدبر نمود این روایت محیرالافهام از امیر بیان حضرت علی (ع) بسیار رسا و تمام کننده است.
آن حضرت به فرزندش امام حسین فرمودند: یا ابا عبدالله اسوه انت قدما؛ حسین از قدیم تو را الگو معرفی کردهاند! بنابراین هرکس می خواهد از حسینی که پیامبر در شب معراج دید بر طاق عرش نوشته است «ان الحسین مصباح هدی و سفینئ نجائ» حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است؛ پیروی کند هم باید آه سوزان داشته باشد هم فهمی خلاق، پیرو حسین هم اشک دارد هم فکر! و اینکه روایت معروف «ان الحسین مصباح هدی و سفینئ نجائ» بدون وجود «ال» در اول «هدی و نجات» ثبت شد خود خبر از بسط معنا می دهد که بر اهل فهم پوشیده نیست و لذا این روایت در هیچ ماخذی و منبعی با «ال» ثبت و ضبط نشده است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان