بیم و امید
قال صادق(ع): «لا یکون مؤمن مؤمناً حتی یکون خائفاً راجیاً و لا یکون خائفاً راجیاً حتی یکون عاملاً لما یخاف و یرجو»
زندگی انسانها در تمام دورهها همراه با خطرات پیش روی آنها بوده و احتمال هر پیشامدی برای ایشان داده میشود؛ اما آنچه که انسان را برای زندگی و نگاه به آینده پابرجا میخواست، امید است. اما هر از چند گاهی از گوشه و کنار شهر خود اخباری به گوشتان میرسد که روح امید به خداوند در آن رخت بربسته؛ مثل ترک تلاش و کوشش یا خودکشی و... مثال آدمی باید مثال درخت تنومندی باشد که اگر سرما و گرما و تلخی ایام به برگ و میوه و شکوفهاش آسیب رساند، زود میدان را خالی نکند و تسلیم نشود؛ بلکه امیدوارانه بایستد تا که درشتی جای خود را به آسایش بدهد؛ «اِنَّ مع العُسرِ یسراً». افراد با ایمان که روحی بلند دارند و در برابر حوادث سخت زندگی صبور هستند و در همه حالات از کارهای شایسته فروگذاری نمیکنند. آنان از حالت افراط و تفریط بیرونند؛ هنگام فراوانی نعمت مغرور نمیشوند و خدا را فراموش نمیکنند، و هنگام سختیها و مصیبتها از رحمت خدا ناامید نشده و به تدبیر او در هستی کافر نمیشوند.
امید یعنى تجسم کردن روزهاى خوب در آینده، قبول داشتن تمامیت خود، زیستن بهطور سالم و داشتن یک زندگى با مفهوم[1] در مقابل ناامیدى حالت تکان دهندهاى است که با احساس عدم امکان و احساس ناتوانى و بىعلاقگى به زندگى آشکار مىشود و فرد در اثر آن به شدت غیرفعال شده و نمىتواند موقعیتهاى زندگى را بسنجد، و در نتیجه این مشکلات، قدرت تطبیق با تغییرات زندگى را ندارد.[2] به دلیل آسیبهای فراوانی که ناامیدی در پی دارد، اسلام آن را در زمره گناهان کبیره برشمرده و بسیار تقبیح نموده است، و با لحنی سراسر محبت و لطف، آغوش رحمت خویش را باز کرده، میفرماید:
«قُلْ یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ...»
بگو ای بندگان من که بر خویشتن زیادهروی روا داشتهاید، از رحمت خدا نومید مشوید.[3]
مولوى نیز در نکوهش نومیدى و ستایش امید میگوید:
انبیا گفتند نومیدى بد است فضل و رحمتهاى بارى بىحد است
از چنین محسن نشاید ناامید دست در فتراک این رحمت زنید
اى بسا کارا که اوّل صعب گشت بعد از آن بگشاده شد، سختى گذشت
بعد نومیدى بسى امیدها است از پس ظلمت بسى خورشیدها است[4]
حضرت امیر(ع) نیز ضرورت امیدواری به فضل و رحمت الهی را اینگونه بیان میفرماید:
«ام کیف تؤلمه النار و هو یأمل فضلک و رحمتک»[5]
چگونه آتش او را دربر میگیرد، در حالیکه او امیدوار است و آرزوی فضل و رحمت تو را دارد.
امید به تنهایی کافی نیست
شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد: عدهای از یاران شما مرتکب گناه شده، میگویند: ما امید به لطف و بخشش خدا داریم. امام فرمود: «دروغ میگویند؛ آنان پیرو ما نیستند، گروهیاند که آرزوهای بیپایه بر آنان غلبه یافته است. هرکس به چیزی امید دارد، برای آن کار و فعالیت میکند، و هرکس از چیزی بترسد از آن فرار میکند.»[6] همچنین حضرت علی(ع) میفرماید: «از کسانی مباش که بدون عمل شایسته، به آخرت امید دارند، و توبه را با آرزوهای دراز به تأخیر میاندازند.»[7]
امید در کنار بیم (خوف و رجاء)
فرد مؤمن دائم بین خوف و رجا (بیم و امید) قرار دارد؛ بدین معنا که او از یک سو، به فقر و نداری خود نگاه میکند که سر تا پا نقص و کمبود است، از خود هیچگونه کمال، عزت و توانایی ندارد و آنچه دارد همه از خداوند است. او از عبادتهای خود بیم دارد، چه رسد به گناهان و نافرمانیهایش از پروردگار؛ و از سوی دیگر، به رحمت گسترده الهی که تمام عالم را فرا گرفته است، نظر افکنده، و امید دارد که این رحمت شامل او نیز میشود.[8] آیه ذیل مؤید گفتههای فوق است؛
«نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ وَ أَنَّ عَذَابِی هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِیمُ»
بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم! و (اینکه) عذاب و کیفر من، همان عذاب دردناک است؛
زیرا آیه اول بشارت به مغفرت و رحمت الهى و آیه دوم انذار به عذاب دردناک است.[9]