تقوای فردی و جمعی
قال الله تعالی: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لاتَفَرَّقُوا» آلعمران/103
تقوا یعنی امتثال اوامر خدای سبحان، اجتناب از محرمات الهی، شکر در برابر نعمتهای خداوند و صبر در هنگام گرفتاری؛ به عبارتی تقوا اینست که خداى تبارک اطاعت شود و معصیت نشود و بنده در همهی احوال در برابر او خاضع گردد. قرآن کریم خطاب به مؤمنان میفرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِه...»[1]
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! آنگونه که حق تقوا و پرهیزکارى است، از خدا بپرهیزید...»
اینکه قرآن تقوا را با واژهی "حق تقوا" مقید نموده، به این معناست که عبودیت بندگان خدا مخلوط با منیت و غفلت نباشد؛ بلکه عبودیت خالص و به دور از پرستش هوای نفس باشد؛ یعنی اطاعت بدون معصیت و شکر بدون کفران. این حالت، همان درجهی عالى از اسلام حقیقى است که تا لحظهی مرگ باید حفظ شود.
در آیهی دیگر که میفرماید:
«فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ...»[2]
«پس تا مىتوانید تقواى الهى پیشه کنید...»
این حالت از پرهیزکاری مىتواند همهی مراتب تقوا را شامل بشود و تفاوتش با آیهی قبل این است که نخست خداى تعالى همهی مردم را به حق تقوا دعوت نموده، سپس دستور داده که در این مسیر قرار بگیرند و براى رسیدن به این مقصد هر کس به اندازهی توانایى خود تلاش کند.
پس آیهی اول دعوت به اصل مقصد دارد و آیهی دوم کیفیت پیمودن راه این مقصد را بیان مىکند.
اما در آیهی بعد خطاب به جماعت میفرماید:
«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لاتَفَرَّقُوا»[3]
«و همگى به ریسمان خدا [قرآن و اسلام، و هرگونه وسیلهی وحدت]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید.»
اعتصام و تمسک به حبلالله، تمسک به خدا و رسول اوست و اعتصام به این دو همان تمسک به کتاب خداست. پس حبلاللَّه همان قرآن و رسول خداست.
اما غرض این آیه غیر از آن غرضى است که در آیهی قبل (اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ) بیان شد. آیهی قبل متعرض حکم تک تک افراد بود به صورت فردی که مراقب باشند حق تقوا را به دست آوردند؛ ولى این آیه متعرض حکم جماعت به صورت جمعی است.
چون دو واژهی "جمیعا" و "لاتفرقوا" دلالت دارد بر اینکه مسلمانان در جمیع امور دینى اتفاق کلمه داشته باشند و بینشان اختلاف و جدایی نباشد؛ بلکه به صورت دستهجمعى براى زمینهسازى و آماده کردن مسلمین براى وحدت کلمه با یارى و پشتیبانى همدیگر به حبل إلهى تمسّک جویند.
پس این دو آیه همانطورکه فرد را بر تمسک به کتاب و سنت سفارش مىکند، به مجتمع اسلامى نیز دستور مىدهد که به کتاب و سنت تمسک جویند.
اما اینکه در روایات "حبلالله" به امیرالمؤمنین و ائمهی طاهرین: تفسیر شده، زیرا این بزرگواران اولا مصداق تام حبلالله هستند؛ ثانیاً ولایت روح ایمان است و بدون ولایت اسلام جسد بىروح است.[4]