11 آبان 1396, 15:15
قال الله تعالی :
اِسْتحوْذ علیهم الشّیطان فأنسیهم ذکرَ الله…
سوره مجادله /آیه19
شیطان بر آنان مسلط شده ویاد خدا را از خاطر آنها برده
اگر خدا را فراموش کنیم، این فراموشی، حجاب معرفت نفس می شود و نمی گذارد کسی خود را هم بشناسد. از این رو قرآن کریم در سوره "مجادله" سخنی دارد که بازده اش را در سوره "حشر" بیان می کند؛ در سوره مجادله می فرماید: "اِسْتحوْذ علیهم الشّیطان فأنسیهم ذکرَ الله"[1] وقتی شیطان بر یک فرد یا گروهی مسلّط شود، اوّلین کارش این است که انسان را خلع سلاح کرده او را از یاد خدا غافل می کند. وقتی انسان از یاد خدا غافل شد آنگاه "فأنسیهم أنفسهم"[2] تحقق پیدا می کند؛ به این معنا که خدا هم آنها را از یاد خودشان می برد.
در روز عاشورا وقتی وجود مبارک امام سجاد (سلام الله علیه) به حضرت سید الشهداء (صلوات الله وسلامه علیه) عرض کرد: کار شما با این قوم به کجا کشید؛ حضرت در جواب، همین آیه را قرائت فرمودند که شیطان بر اینها مسلّط شده و یاد خدا را از دلهایشان برده است؛ وقتی یاد خدا از دلهایشان بیرون برود، آنان خود را نمی شناسند و وقتی خود را نشناسند، نتیجه این می شود که مدینه فاضله به امامت امام معصوم را هم به رسمیت نمی شناسند. از آنچه گذشت چند اصل را نتیجه می گیریم:
اصل اول: انبیا (علیهم السلام) برای تأسیس مدینه فاضله آمده اند.
اصل دوم: مدینه فاضله گرچه شرایط و ارکان بیشماری دارد ولی اوّلین شرط و مهمترین اصل آن، وجود انسانهای آزاد و آزاده است.
اصل سوم: انسانها در سایه تهذیب اخلاق، آزاد می شوند. و اگر کسی تن به تباهی دهد هستی خود را برای ابد ساقط کرده و خود را به بند کشیده است و دیگر هیچ چیز حتّی آتش جهنم نمی تواند آن بند را باز کند؛ زیرا آتش گرچه قدرت دارد آهن را نرم کند، ولی اگر آهنی آتشین بود یعنی، خود آتش به صورت آهن در آمد، دیگر چه چیز می تواند آن را ذوب کند؟ چنانکه هر آتشی میتواند درخت را بسوزاند، ولی اگر درختی آتشین بود چه چیز آن را می سوزاند؟ در قرآن کریم آمده است که ما درختی آتشین داریم: "إنّها شجرة تخْرج فی أصل الجحیم"[3] درخت جهنّم، با آتش، رشد و تغذیه می کند نه آب! درختی که ریشه، تنه و شاخه اش از آتش و میوهاش هم آتش است. آهنی که در دست و پای تبهکاران است، آهنی آتشین است که آتش جهنم هم آن را نرم نمی کند و انسان تبهکار همواره در آن غلّ، به سر می برد، چون خودش با سوء اختیار، این کار را کرده است.
همان طور که انسان می تواند با وجود همان خواسته های نفسانی، دست و بال شیطان را با همه قدرتهای تحریکی که دارد به بند بکشد چنان که فرشتگان رحمت در ماه رمضان شیاطین را به غُلّ می کشند و در حقیقت با دست رحمت، پای غضب و با دست اطاعت، پای تمرّد را می بندند، انسان نیز میتواند با دست عقل، پای جهل و با دست اطاعت، پای معصیت و با دست توحید، پای الحاد را ببندد و چون توحید، اطاعت و فضیلت، بالاتر از الحاد و معصیت و رذیلت است و به همان دلیل گفته اند: بهشت، هشت درجه و جهنم، هفت درجه دارد و نیز به همان دلیل گفته اند: یا مَنْ سبقت رحمته غضبَه[4] انسان فضیلت مدار، این توان را دارد که دست ارباب رذیلت را آن چنان ببندد که توان باز کردن را نداشته باشند، آنگاه انسان، راحت می شود. پس این راه مقدور است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان