31 اردیبهشت 1397, 13:28
قال الکاظم (ع):«لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِب نَفسَهُ فی کُلِّ یَومٍ فَاِن عَمِلَ خَیراً اِستَزادَ اللهَ مِنهُ وَ حَمِدَالله َ عَلَیهِ وَ اِن عَمِلَ شَرَاً اِستَغفَر،اللهَ مِنهَُ وَ تابَ اِلَیهِ»
راه غلبه بر نفس محاسبه است . در احوالات بعضی از اولیاء خدا نوشته شده اند که ایشان دفتری همراه خود داشتند و هر کاری که می کردند می نوشتند، در آخر روز هم نشسته و حساب کارهای خود را می کردند که ما در این روز، چه کردیم چه مقدار اطاعت خداوند متعال را نمودیم چه مقدار سر پیچی و نافرمانی کردیم.
حضرت رسول اکرم (ص) می فرمایند:
«لا یَکُونُ مُؤمِناً حَتّی یُحاسِبَ نَفسَهُ اَشَدَّ مِن مُحاسَبَةِ الشَّریکِ شَریکَهُ وَ السّشیِّدِ عَبدَهُ؛»
انسان مؤمن نخواهد بود تا اینکه به حساب نفسش برسد، شدیدتر از حسابرسی شریک با شریکش و مولی با بنده اش.[1]
از سخنان استاد اخلاق حضرت آیت الله مجتهدی است که بازاریها هر شب به حساب دفترشان می رسند . سود و ضرر و طلبکاری و بدهکاری را می نویسند اگر هر شب حساب و کتاب نکنند یک دفعه می بینند مقدار قابل توجهی ضرر کرده اند و حواسشان نبوده است. گاهی هم بر اثر نداشتن حساب و کتاب ورشکست می شوند . انسان هم باید هر روز به حساب نفسش برسد تا خدای نکرده یک دفعه ضرر نکند و یا ورشکست و عاقبت به شر نشود، شب، موقع خواب باید نشست و دید چه کار کرده ایم، اگر بدی، کرده ایم خود را سرزنش کنیم و به خود بگویم: اَلَم یأنِ لِلَّذینَ آمنُوااَن تَخشَعَ قُلُوبُهُم لِذِکرِ الله ِ[2](آیا وقت آن نشده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا خاشع و متواضع گردد) سپس باید تصمیم گرفت، آن کار را نکرد، صبحها با خود باید شرط کرد که اگر کار بدی را انجام دادم نفسم را جریمه کنم و در طول روز باید مراقب بود که آن کار را انجام نداد.[3]
مهمترین کار در این مهم کمک خواستن از خداست چنان که مرحوم آیت الله حاج آقا حسین فاطمی می فرمودند: پوزه به خاک بمالید(کنایه بر سجده کردن است) و التماس کنید. و همچنین باید به ائمه علیهم السلام توسل پیدا کرد. [4]
البته باید توجه داشت که ادمی باید نفس خود را از راه شرعی و طبق روایات و احادیث و آیات قرآن مهار کند و بر آن مسلط شود. انسان باید همواره سعی داشته باشد که از وسوسههای شیطانی خود را دور نگه دارد که در غیر این صورت شیطان را عبادت کرده است، لذا خداوند می فرماید: اَفَریتَ مَنِ اتَّخَذَ اِلهَهُ هَوهُ: آیا دیدی کسی را که خدای خود را هوای نفس خویش قرار داده؟[5]
چگونه ممکن است هوای نفس خدای انسان باشد؟ این امر وقتی محقق میشود که انسان فرمان خدا را رها کند و به دنبال فرمان و خواست دل و هوای نفس خود برود و از آن اطاعت کند، زیرا یکی از معانی عبادت اطاعت است. چنانکه مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می فرمایند: اینکه اِلههُ جلوتر آمده با اینکه می توانست بفرماید کسی که هوای خود را خدای خود گرفته، این است که بفهماند چنین کسی می داند که خدایی دارد ولی با این وجود هوای نفس خود را می پرستد پس چنین کسی دانسته کافر به خدای سبحان است. پس در این زمینه یعنی مبارزه با نفس و شیطان و هوس ها و ووسوسه ها باید از اساتید علم اخلاق استفاده برد.[6]
از حضرت رسول اکرم نقل شده است که فرمودند:
«اَفضَلُ الجهادِ اَن تُجاهِدَ نَفسَکَ وَ هَواکَ فی ذاتِ اللهِ تَعالی»
برترین جهادها این است که در اره خدا با نفست مجاهده کنی[7]
و البته در این راه نصرت خداوند نیز انسان را کمک می کند چنانکه خداوند میفرماید: وَالذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهدِینَّهُم سُبُلنا: کسانی که در راه ما مبارزه و مجاهده می کنند ما آنها را به راه هایمان هدایت میکنیم.[8]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان