حقوق دوستان و برادران[1]
قال الله تعالی :«وَ یُؤْثرُونَ عَلی انْفُسهمْ وَ لَوْ کانَ بهمْ خَصاصَةً»(سوره حشر، آیه 9)
«دوستان و برادران دینى، حقوقى بر انسان دارند که منحصر به یک یا چند مورد نیست بلکه در جمیع اطراف زندگى انسان از» مال، جان، زبان و قلب حق دارند که بوسیله عفو و دعا و اخلاص و وفا و سبکبارى و ترک تکلّفات و تکلیفات حق آنها ادا مىشود.
بنابر این حقوق آنها را در هشت مورد کلى مىتوان جمع کرد:
1 - حق در مال: ادا کردن حق برادران در مال سه درجه دارد که عبارتند از:
الف: پایینترین مرتبه اداى حق از مال این است که او را به منزله بنده و خادمت بدانى و همانگونه که براى رفع حوایج آنان مىکوشى قبل از آنکه او را به خواهش وادارى حوایجش را بر آورى.
ب: بالاتر از مرتبه اول این است که او را مانند خود و در مال خود شریک بدانى.
ج: بالاترین مرتبه اداى حق از مال این است که دوست را بر خود مقدم بدانى و نیازهاى او را بر احتیاجات خود ترجیح دهى قرآن کریم مىفرماید: « وَ یُؤْثرُونَ عَلى انْفُسهمْ وَ لَوْ کانَ بهمْ خَصاصَةً [2]
دیگران را بر خود ترجیح مىدهند، اگر چه خود به آنچه مىبخشند نیازمند باشند.
امام سجاد علیه السّلام به مردى فرمود: آیا شما دست در جیب و کیسه یکدیگر مىکنید تا آنچه را که نیاز دارید بدون اجازه بردارید؟.
عرض کرد: نه.
حضرت فرمود: پس دوست و برادر نیستید.
2 - حق او در یارى کردنش با جان و تن براى بر آوردن نیازها و حوایجش قبل از اینکه خواهش کند، اداى این حق نیز درجات و مراتبى دارد که پایینترین مرتبه آن این است که چون او بخواهد و شخص قدرت بر انجام آن داشته باشد با گشاده رویى در انجام آن اقدام کند.
امام صادق علیه السّلام مىفرماید: من در بر آوردن حوائج دشمنانم با شتاب اقدام مىکنم که مبادا اگر دیر اقدام کنم از من بىنیاز شوند.
وقتى که امام درباره دشمنان چنین مىفرماید لزوم تعجیل در تأمین نیازهاى دوستان معلوم است.
3 - 4 - حق در زبان:
اداى این حق در دو جنبه تحقق مىپذیرد.
جنبه اول سکوت از چند امر است.
الف: ذکر عیوب او چه در حضور و چه در غیابش.
ب: جدال و رقابت با او جز در راه خدا.
ج: افشاء اسرارى که به او مربوط مىشود حتى بعد از قطع رابطه چه اینکه افشاء سر دوستان از پستى طبع است.
د: طعنه زدن و عیب وارد کردن به دوستان و خانواده و فرزندان او.
ه: بازگو کردن طعنههایى که دیگران به او مىزنند در پیش رویش، چه همانطور که گفتهاند همان کسى به تو بد مىگوید که در روى تو مىگوید.
جنبه دوم: زبان گشودن به چند امر است:
الف: اظهار دوستى و محبّت.
ب: احوال پرسى.
ج: دعا و ثناء بر او.
د: نصیحت و تخویف او به هنگام ارتکاب محرمات.
ه: آگاه کردن او بر عیوبش[3] .
و: زشت نمایاندن زشتیها و نیکو نمایاندن خوبیها در نظر او.
پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: مؤمن آینه مؤمن است[4] .
یعنى انسان از ناحیه دوستش و به وسیله او مىتواند آن عیوبى را که بدون او قادر به دیدنش نبود ببیند همانطور که از آینه استفاده مىکند و عیوب ظاهرش را بوسیله آن در مىیابد.
5 - بخشیدن لغزشها و اشتباهات او:
«بخشیدن لغزشها به تناسب نوع لغزشها متفاوت و متغیر است».
اگر کسى در امور دین بلغزد باید او را نصیحت و ارشاد کرد.
و اگر لغزش در کوتاهى از اقدام به اداء حق اخوّت باشد باید از او چشم پوشید و او را مؤاخذه نکرد و اگر از تو معذرت خواست باید عذرش را بپذیرى.
پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم مىفرماید: کسى که برادر مؤمنش از او معذرت بخواهد و عذرش را نپذیرد گناهش به اندازه گناه باجگیران است [5].
6 - دعا کردن در حق او در زمان حیات و بعد از حیاتش به آنچه براى خود و خانوادهاش دوست دارد، در دعا کردن بین خود و دوستت فرق نگذار که دعا کردن براى او دعاى براى خود تو است.
پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: هنگامى که مردى برادر مؤمنش را در پشت سر دعا مىکند فرشتهاى همان دعا را در حق او مىکند[6] .
و امام باقر علیه السّلام در تفسیر آیه شریفه: «وَ یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ یَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ»[7].
مىفرماید: منظور مؤمنى است که پشت سر برادر مؤمنش براى او دعا مىکند، در این حال فرشتهاى براى او آمین مىگوید و خداى تعالى مىفرماید: و براى تو است مثل آنچه براىبرادرت خواستى، و آنچه را که به خاطر دوستى با برادرت تقاضا کردى به تو دادیم[8] .
و از نبى اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم روایت شده که فرمود: مثل مرده در قبر مثل شخصى است که در حال غرق است به هر چیزى متشبّث مىشود، او انتظار مىکشد که فرزند یا پدر یا برادر یا یکى از نزدیکان برایش دعایى کند و در نتیجه دعاى زندگان براى مردگان، مانند کوه، نور به قبرشان وارد مىشود[9].
7 - وفا و اخلاص:
وفا عبارت است از پایدارى در دوستى و ادامه آن تا مرگ دوست با خودش و بعد از مرگ او با فرزندان و دوستانش زیرا دوستى از آن جهت مورد نظر است که نتیجه اخروى ببخشد و اگر قبل از موت قطع شود بى نتیجه و ضایع خواهد شد و بهمین خاطر است که گفتهاند شخصى که بعد از حیات دوستش وفاى کمترى دارد بهتر از کسى است که در زمان زندگى دوست، بسیار با وفا است[10].
و روایت شده که پیرزنى بر پیامبر اکرم علیه السّلام وارد شد و حضرت او را احترام کرد وقتى در مورد آن زن از حضرتش سؤال شد.
فرمود: این پیر زن در زمان خدیجه با ما رابطه داشت.
یکى از شاخههاى وفا، در دوستى مراعات کردن جمیع نزدیکان و دوستان دوست است.
و دیگر آنکه اگر وضع او تغییر کرد و شأن رفیع و ولایت وسیع یافت بیش از پیش براى او تواضع نکنى و دیگر اینکه با دشمنان او دوستى نکنى.
8 - سبکبارى و ترک تکلّفات:
به این معنى که کارى را که براى برادر مؤمنت مشکل است به او واگذار نکنى و از او طلب جاه و مال نکنى و براى تواضع و احوال پرسى و قیام به حقوق او خود را به سختى نیندازى بلکه سزاوار است که از دوستى با او غرضى جز خداى تعالى و استفاده از برکت دعایش و الفت با دیدارش نداشته باشى.
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: بدترین دوستان کسى است که براى تو تکلّف کند و تو را وادار به نیرنگ و خدعه نموده و ناچارت کند که از او عذر بخواهى[11] .
امام صادق علیه السّلام فرمود: سنگینترین دوستان من بر من کسى است که براى من تکلّف کند و من از چنین دوستانى پرهیز دارم.
و سبکترین آنها بر قلب من دوستى است که چون با او باشم مثل این باشد که خودم هستم[12].
پی نوشت:
-
[1] . شبّر؛سیدعبدالله،کتاب الاخلاق،محمدرضاجبران،قم،هجرت، 1381، هشتم، صص 159-163
-
-
[3] . در ظاهر این جمله با جملهاى که در بند اول گذشت یعنى سکوت از ذکر عیوبش در حضور او تنافى دارد ولى با کمى دقت روشن مىشود که منظور از آنچه در قسمت سکوت گفته شده نهى از اظهار عیوب به صورت طعنه و زخم زبان بود در حالى که در این قسم توجه دادن به صورت انتقاد سازنده واجب است.
-
-
[5] . من اعتذر إلیه اخوه فلم یقبل فعلیه مثل اثم صاحب المکس.
-
[6] . اذا دعى رجل لاخیه فی ظهر الغیب قال الملک و لک مثل ذلک.
-
[7] . و مستجاب مىکند دعاى کسانى را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام مىدهند و از احسان بى سابقهاش بر آنچه خواستهاند مى افزاید.(سوره شورى، آیه 26).
-
[8] .هو المؤمن یدعوا لاخیه بظهر الغیب فتقول له الملائکة آمین، و یقول اللّه العزیز الجبّار و لک مثل ما سألت و لقد اعطیت ما سألت بحبّک ایّاه.
-
[9] .مثل المیت فی قبره مثل الغریق یتعلّق بکلّ شیء ینتظر دعوة من ولد او والد او اخ او قریب، و انّه لیدخل على قبور الاموات من دعاء الاحیاء من الانوار مثل الجبال.
-
[10] .از آن جهت که انسان، پس از مرگ از زمان حیاتش به دوست محتاجتر است وفا و پایمردى دوست در آن حال اگر چه کم باشد از وفایى که در زمان حیات از دوست خود مىبیند مفیدتر است. مثل اینکه مقدار کمى پول در زمان گرفتارى براى انسان مفیدتر از پول فراوانى است که در حال بىنیازى به دست او برسد مفاد این عبارت تصویرى است از نیاز شدید انسان پس از مرگ.
-
[11] . شرّ الاصدقاء من تکلّف لک و من احوجک إلى مداراة و ألجأک إلى اعتذار.
-
[12] . اثقل اخوانى علىّ من یتکلّف لی و اتحفّظ منهم و اخفّهم على قلبى من اکون معه کما اکون وحدى.