25 آبان 1396, 15:5
قرآن کریم خلوت را چنین تبیین میکند که در عین حال که با دیگران هستی و در کارهای روز مرّه شناوری، در کار باطل مردم شرکت نکن؛ و این شناوری در مسائل اجتماعی و شئون جامعه تو را به خود مشغول نکند تا کوله باری از «خاطرات» را به همراه داشته باشی و شب، هنگام نماز مزاحم تو باشند. بنابراین، همواره صبغه الهی و فراطبیعی به مردم بده ولی از مردم صبغه طبیعی نپذیر. ممکن است انسان در متن جامعه به سر ببرد؛ اما در عین حال که رنگ میدهد رنگ هم بپذیرد و در نتیجه خاطرات روز، چنان او را مشغول کند که هنگام سحر با تلّی از خاطرات با خدا سخن بگوید که قهراً نماز شب او نیز مانند نماز روز، «پر خاطره» میشود، ولی وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) که مأمور بود در متن جامعه زندگی کند، موظّف بود به مردم »صبغه الهی» بدهد که بهترین صبغه هاست: ﴿ صبغة الله ومن أحسن من الله صبغة ﴾[1] و از مردم رنگی نپذیرد و «ز هرچه رنگ تعلّق پذیرد» آزاد باشد. از این رو ذات اقدس خداوند ضمن این که شناوری روز پیامبر را تشریح کرد و فرمود با مردم باش، در آیاتی چند از آن حضرت خواست تا از مردم رنگ نپذیرد؛ مانند: 1ـ ﴿ واهجرهم هجراً جمیلاً ﴾[2]؛ از خُلق و خوی این مردم فاصله بگیر. 2ـ ﴿ وذر الذین اتخذوا دینهم لعباً ولهواً وغرّتهم الحیوة الدنیا ﴾[3]؛ کسانی را که دینشان را به بازیچه گرفتهاند و دنیای نیرنگ باز، آنها را به فریب سرگرم کرده است رها کن؛ زیرا سخن در آنان اثر نمیکند و هم نشینی آنان زیانبار است؛ یعنی، رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) در عین حال که در متن جامعه به سر میبرد، امور دنیایی را به دل راه نمیدهد.
3ـ ﴿ قل الله ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون ﴾[4]؛ بگو خدا، و دیگران را در کارشان رها کن؛ زیرا آنان دارند در گرداب طبیعت غرق میشوند؛ یعنی، تا آخرین لحظه به فکر درمان و نجات آنها باش، ولی اگر آنها به پیام تو که منادی غیب و نجات انسانها هستی گوش ندادند، آنان را رها کن. این در حقیقت، خلوت کردن یعنی در بین مردم بودن ولی با مردم نبودن و با خواسته های نامعقول آنان هماهنگ نشدن است.
4ـ ﴿ وإذا رأیت الذین یخوضون فی ایاتنا فأعرض عنهم حتی یخوضوا فی حدیث غیره ﴾[5]؛ گروهی را که درباره آیات الهی به یاوه سرایی و بیهوده گویی سرگرمند، رها کن تا وارد مطلب دیگر شوند.
این آیات نشان میدهد که وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) که اسوه سالکان کوی حق است موظّف است در متن جامعه به سر ببرد و از خلق خدا و خدمت به آنان انزوا حاصل نکند، اما از رذایل اخلاقی و دنیا منزوی باشد؛ زیرا انزوا از چیزی که انسان را از خدا باز میدارد فضیلت است؛ اما خدمت به خلق خدا برای تأمین رضای الهی، عبادت محسوب میشود.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان