كلمات كليدي : رئاليسم، اسطوره، تخيل، رمز، جادو، رئاليسم جادويي
نویسنده : سمیه شیخزاده
رئالیسم جادویی که معادل انگلیسی آن Majic realism میباشد، مکتبی ادبی است که در قرن اخیر مورد توجه گروهی از نویسندگان واقع شده است. برای درک بهتر این اصطلاح بهتر آن است که نخست توضیح مختصری درباره مکتب رئالیسم داده شود. رئالیسم مکتبی است که در آن آثار هنری بر مبنای واقعیتهای اجتماعی آفریده میشوند و هنرمند بدون دخالت سلیقه و قضاوتهای شخصی، به عنوان یک راوی آینهای از اجتماع خود را در قالب داستان در برابر دید مخاطب قرار میدهد. در این مکتب، تخیّل جایی ندارد و تمام سعی نویسنده بر آن است که اثری کاملاً واقعی ارائه نماید.
اما، نوع دیگری از رئالیسم وجود دارد که بیشتر در کشورهای جهان سوم رایج است و اصولاً به نام کشورهای آمریکای لاتین شناخته میشود، که «رئالیسمجادویی» نام دارد؛ که از یک سو با بیان حقایق و واقعیتهای جامعه با مکتب رئالیسم پیوند دارد و از سوی دیگر با به کارگیری برخی از عناصر، به قصهها و داستانهای عامیانه و اسطورهای نزدیک میشود.
«رئالیسم جادویی در قصه بدین معناست که همه عناصر داستان طبیعی است و تنها یک عنصر جادویی و غیر طبیعی در بافت قصه وجود دارد.»[1]
میتوان گفت که رئالیسم جادویی محصول رویارویی تمدن غرب و سنتهای کشورهای جهان سوم است. پیش از آنکه از اروپاییان، کشورهای امریکای لاتین را مستعمره خود کنند. مردم این مناطق که فاصله زیادی با تمدن و فرهنگ غرب داشتند، در سایه عادات، افکار و عقاید خود روزگار میگذراندند. آنچه که از نظر انسان متمدن امروز، خرافات به نظر میرسد، بخش عمدهای از زندگی مردم این مناطق را تشکیل میداد. آنها به شدت به اجرای مناسک مذهبی و آداب و رسوم خود پایبند بودند و اسطورهها را بسیار بهتر از مردم سرزمینهای مترقی درک میکردند. با حضور اروپاییان در این کشورها و ورود صنعت و فرهنگ غرب به آنجا مردم این کشورها در تضاد بین سنت و تجدد گرفتار آمدند. این تضاد در آثار هنری به ویژه ادبیات نیز تاثیرگذار بود.
در این بین، نویسندگانی ظهور کردند که با نوشتن رمانهای واقعگرا سعی در نشان دادن مشکلات اجتماعی در فرهنگی زمان خود داشتند. آنها که متوجه سیطره فرهنگ غرب و از خودبیگانگی هم وطنان خود شده بودند، میکوشیدند به نوعی آنها را متوجه خطای خود نمایند. از این رو، با به کارگیری فرهنگ غنی و سرشار از رمز و راز کشورشان، نوعی بازگشت به خود را در میان مردم ترویج نمودند.[2]
بر همین اساس، رمانهای این نویسندگان در عین واقعگرایی و واقعنمایی دارای عنانصری شگفت انگیز است که ریشه در اسطورهها و عقاید خاص مردم دارد. این عناصر شگفتانگیز این گونه رمانها را از رمانهای رئالیستی جدا میکند. نویسنده رمان رئالیسم جادویی عنصر شگفتآور را آنقدر طبیعی و عادی در اثر خود جای میدهد که نیازی به شرح و تفسیر آن نمیبیند. از نظر او باید مخاطب این عناصر غیر واقعی را مثل سایر عناصر داستان درک کند و مشکلی در فهم آن نداشته باشد.
تکیه اصلی رئالیسم جادویی بر تخیّل است، اسطورهها، رمز و رازها و خرافات مردم بومی قلمرو مناسبی برای فعالیت تخیل است و از آنجا که کشورهای امریکایی لاتین هنوز ارتباط تنگاتنگی با عوامل ذکر شدهاند، از این رو نویسندگان این کشورها مواد اولیه مناسبی برای خلق چنین آثاری در دست دارند.
همان گونه که گفته شد، نویسندگان رئالیسم جادویی بر عامل شگفتی تأکید بسیاری دارند و میکوشند تا مخاطب خود را هر چه بیشتر شگفتزده نمایند. آنها برای رسیدن به این منظور از تکنیکهای مختلفی استفاده میکنند. یکی از این روشها استفاده از عنصر غلو و مبالغه است که البته نوشتن مطلب غلوآمیزی که در عین حال قابل باور هم باشد به مهارت زیادی نیاز دارد. روش دیگر آن است که نویسنده یک رویداد یا عوامل غیرواقعی را با استفاده از شیوههای علمی به شکل دقیق و جزئی توضیح میدهد، به گونهای که گاهی مخاطب فراموش میکند که این رویداد غیرواقعی است[3]
نخستین کسی که اصطلاح رئالیسم جادویی را به کار برد، آنحو کارپنتییر، نویسنده کوبایی بود که آن را در مقدمه کتاب خود، «حکومت این جهان» (1949م.) به کار برد.[4] از دیگر نویسندگانی که از کشورهای آمریکایی لاتین سر برآوردند و رئالیسم جادویی را توسعه دادند به این افراد میتوان اشاره کرد: میکل آنخل آستوریاس (migvel angel astvrias) از گواتمالا؛ کارلوس فوئنتس (carlos fuentes) از مکزیک؛ خورخه ماریا آرگوئهداس از پرو و مشهورتر از همه گابریل گارسیامارکز (Gabriel Garcia marqves) از کلمبیا که رمان «صد سال تنهایی» او بهترین معرف این گونه آثار است. او با بهرهگیری از آثار نویسندگان پیش از خود، اثری آفرید که تا به امروز فصل ختام آثار رئالیسم جادویی بوده است.[5]
درونمایه اصلی آثار رئالیسم جادویی بیشتر خشونتهای سیاسی، فقر، ظلم و دیکتاتوری، تبعیض نژادی و جستوجوی هویت ملی است.[6]
از نمونههای فارسی رمانهای رئالیسم جادویی میتوان به «عزاداران بیل» نوشته غلامحسین ساعدی؛ «روزگار دوزخی «آقای ایاز»، «آواز کشتگان» و «رازهای سرزمین من» آثار رضا براهنی؛ «اهل غرق» نوشته منیرو روانیپور؛ و «روزگار سپری شد، مردم سالخورده» نوشته محمود دولت آبادی امثال کرد.[7]