راه تحریم غیرخدا
راههایی را که در شبانهروز به ما ارائهکردهاند، برای رسیدن به این مقصود سهم مؤثّری دارد.
نماز تنها کار سلبی به عنوان «نهی از فحشا و منکر» ندارد؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید: ﴿ إنّ الصَّلوة تَنهی عَن الفحشاء والمنکر ﴾[1]، بلکه آثار اثباتی فراوانی نیز دارد. ما نباید در حدّی باشیم که نماز را برای «پرهیز از گناه» بخوانیم، بلکه باید بکوشیم آن را برای «لذّت لقای حقّ» اقامه کنیم. گرچه توجّه به لذّت هم نقص است؛ ولی ما را به آن مراحل نهایی، راهنمایی و نزدیک میکند.
نخستین چیزی که در مورد نمازبه ما آموختهاند این است که نماز بدون طهارت، نماز نیست: «لاصلوةَ إلاّ بطهور»[2] و ما هم باید درست تحصیل طهارت کنیم. آنگاه به ما گفتهاند: وقتی وارد نماز میشوید، چهره جان خود را متوجه ذات اقدس و خداوند کنید تا خداوند نیز به شما رو کند. پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمودند: «إذا قمت إلی الصلاة فأقبل علی الله بوجهک یقبل علیک»[3] امام صادق (علیه السلام) نیز فرمودند: «إنّی لاحبّ للرّجل المؤمن منکم إذا قام فی صلاة فریضة أن یقبل بقلبه إلی الله تعالی ولا یشغل قلبه بأمر الدّنیا، فلیس من عبد یقبل بقلبه فی صلاته إلی الله تعالی إلاّ أقبل الله إلیه بوجهه وأقبل بقلوب المؤمنین إلیه بالمحبة بعد حبّ الله إیّاه»[4]. نمازگزاری که به معانی نماز توجّه و حضور قلب نداشته باشد، خدا از او، اعراض میکند. وقتی خدا از نمازگزار اعراض کند، در حقیقت او پشت به قبله نماز میخواند. بنابراین، به مقداری که نمازگزار معانی نماز را میداند و گناهان خود را احضار و از ذات اقدس اِله توبه و نزاهت روح، طلب میکند، نماز او مقبول است؛ زیرا نماز گرچه از نظر فقه اَصْغر، «واجب ارتباطی» است، لیکن در فقه اکبر با تحلیل هر جزء «واجب استقلالی» خواهد بود.
سفارش پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) و ائمه (علیهم السّلام) در مورد اصل نماز، نماز جماعت، نماز جمعه، نماز شب و... فراوان است و این نشانه آن است که نماز بهترین راه برای سیر و سلوک انسان به سوی خداست.
امام صادق (علیه السّلام) در بیماری پیش از ارتحال خود دستور دادند بستگان جمع شوند و پس از اجتماع، به آنان فرمودند: «إنَّ شفاعَتَنا لاتنالُ مستخفّا بالصَّلوة »[5]؛ شفاعت ما اهل بیت شامل حال کسی که نماز را سبک بشمارد نمیشود.
پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) نیز در بیماری متصل به رحلت فرمودند: «شفاعت من شامل کسی که نمازش را از وقت آن تأخیر اندازد نمیشود: «لا ینال شفاعتی مَن أخّر الصلاة بعد وقتها»[6] که این در حقیقت، یکی از مصادیق سبک شمردن نماز است.
نیز رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) هنگامی که مشاهده کردند نمازگزاری در مسجد رکوع و سجودش را با سرعت انجام میدهد، فرمودند: اگر او با همین وضع بمیرد به دین من، نمرده است: «دخل رجل مسجداً فیه رسول الله(صلّی الله علیه وآله وسلّم) فخفّف سجوده دون ما ینبغی ودون ما یکون من السجود، فقال رسول الله(صلّی الله علیه وآله وسلّم) نقر کنقر الغراب، لو مات علی هذا مات علی غیر دین محمّد»[7].
در مورد جدا شدن از جماعت مسلمانان نیز امام صادق (علیه السلام) فرمودند: کسانی که در جماعت شرکت نکنند و به این وسیله، مقداری از جماعت مسلمین فاصله بگیرند، از بند ایمانی جدا میشوند:
«من خلع جماعة المسلمین قدر شبر خلع ربقة الإیمان من عنقه»[8]. نیز پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمودند: منافقان که قصد توطئه دارند و هنگامی که اذان گفته میشود به مسجد نمیآیند، دستور میدهم علی بن ابیطالب (علیه السّلام) خانههای آنان را ویران کند: «اشترط رسول الله(صلّی الله علیه وآله وسلّم) علی جیران المسجد شهود الصلاة وقال لینتهینّ أقوام لا یشهدون الصلاة أو لَامرنّ مؤذناً یؤذّن ثمّ یقیم ثمّ آمر رجلاً من أهل بیتی وهو عَلِیُّ فلیحرقنّ علی أقوام بیوتهم بحزم الحطب لأنّهم لا یأتون الصلاة»[9]. این نشان دهنده عظمت نماز جماعت است.
درباره نماز جمعه نیز امام باقر (علیه السلام) فرمودند: کسی که سه جمعه، پیدر پی بدون عذر در نماز جمعه شرکت نکند، دلش بسته میشود: «من ترک الجمعة ثلاثاً متوالیات بغیر علّة طبع الله علی قلبه»[10]. سرّ عدم تأثیر موعظه در بعضی دلها همین است که عدّهای عمداً با دست خود به وسیله گناه، دَرِ دل را بستهاند. چون گاهی دل، قفل میشود و کلید آن به دست شیطان است:
﴿ أفَلا یَتَدَّبرون القُران أمْ عَلی قلوب أقفالُها ﴾[11].
درباره نماز شب، در حدیثی آمده است که انسان یک یا دو بار در شب، بیدار میشود و در ذهنش میگذرد که برخیزد و نماز شب بخواند، ولی شیطان وسوسه میکند که هنوز زود است. اگر او به وسوسه شیطان فریفته شد گوش وی در اختیار شیطان است، و شیطان آن گوش را آلوده میکند[12].
پس اگر تنها حاکم خداست و حکم او هم این است که از غیر او کاری ساخته نیست، این راهی دارد و آن پرهیز و توبه از گناه و آنگاه توجّه به عبادات به ویژه نماز است. ما وقتی وارد نماز میشویم، «الله اکبر» میگوییم و این «تکبیرةالاحرام» و به منزله احرام ماست.
نمازگزار با تکبیرة الاحرام احرام میبندد و بسیاری از امور بر او حرام میشود؛ امّا با سلام نماز، از احرام بیرون میآید. اصولاً نوع عبادتها چنین است. در ماه مبارک رمضان، هنگام اذان صبح، انسان با نیّتِ روزه، احرام میبندد و هنگام پایان روز که افطار میکند از احرام بیرون میآید، چنانکه در عمره و حج معتمران و حجگزاران احرام میبندند و با تقصیر یا حلق از احرام خارج میشوند و اگر کسی به جایی برسد که دائماً در نماز باشد، او دائماً در حال احرام است و «لبّیک» میگوید؛ زیرا دائماً توجّه به غیر خدا را بر خود، حرام کرده است؛ چون از غیر خدا
Bottom of Form
هیچ کاری ساخته نیست؛ غیر خدا هالک است و تکیه بر هالک، مایه هلاکت است و قرآن میخواهد ما به هلاکت نرسیم. آنها که به هلاکت رسیدهاند بعد از روشن شدن ادلّه و براهین بوده است نه قبل از آن: ﴿ لیهلِک مَن هلک عَن بیّنه وَیحیی مَن حَی عَنْ بیْنه ﴾[13]. قرآن میکوشد ما را زنده کند و بالاترین زندگی، همان ارتباط با «حی قیّوم» است. اگر انسان با حی قیّوم رابطه پیدا کند، نه تنها زنده و قائم میشود بلکه قیوم و برپادارنده موجوداتِ بهشتی نیز خواهد بود.
منبع :
- برگرفته از تفسیرموضوعی قرآن کریم – مبادی اخلاق در قرآن –تالیف : آیت الله جوادی آملی ج11/ صص 208-209-210
پی نوشت:
-
[1] . سوره عنکبوت، آیه 45.
-
-
-
-
-
-
[7] . بحار، ج 81، ص 234؛ محاسن برقی، ج 1، ص 159.
-
-
-
[10] . بحار، ج 89، ص 192.
-
[11] . سوره محمّد ص، آیه 24.
-
[12] . محاسن برقی، ج 1، ص 167.
-
[13] . سوره انفال، آیه 42.