21 آبان 1396, 11:13
قال علی علیه السلام:
إذا خِفتَ الخالقَ، فَرَرتَ الیه،إذا خِفتَ المخلوقَ، فَرَرتَ مِنه
(شرح غررالحکم، ج 3، ص 127.)
اگر از خدا ترسیدی به سوی او فرار کن ، اگر از مخلوق ترسیدی از او فرار کن.
(برگرفته ازمبادی اخلاق در قرآن: آیت الله جوادی آملی)
ترس از غیر خدا عذاب و ترس از خدا رحمت است. امیرالمؤمنین (علیه افضل صلوات المصلّین) میفرماید: «إذا خِفتَ الخالقَ، فَرَرتَ الیه»، «إذا خِفتَ المخلوقَ، فَرَرتَ مِنه»[1]؛ فرق ترس از خدا با ترس از غیر خدا این است که اگر از غیر خدا ترسیدید،از آن فرار میکنید؛ مثلاً انسان از مار و عقرب میترسد و از آنها فرار میکند یا از افراد شرور میهراسد و از آنها فاصله میگیرد، ولی وقتی از خدا بترسد، فاصله خود با خدا را کم میکند و به او نزدیک میشود تا مشکلش را حل کند و این ترس، رحمت است.
با این بیان، روشن میشود که درون تهدید و وعید الهی وعده است؛ چون اگر انسان بر اثر وعید الهی هراسناک شود، به خدا نزدیک میشود. درون هر قهری، مهری تنیده شده، مانند این که، کودک وقتی از پدر یا مادر تهدیدی میشنود خود را به آنان نزدیک میکند تا از گزند آن تهدید، مصون باشد پس درون تهدید پدر و مادر، وعده و جاذبه نهفته است. در درون دافعههای الهی نیز، جاذبه، تزریق شده و فقط روکشی از دافعه و تهدید دارد و گرنه گوهر فرمان خدا وعده و جاذبه است نه وعید و دافعه. از این جهت، گفته شده است«یا من سَبَقَتْ رَحْمَتهُ غَضَبَه»[2]؛ ای کسی که لطف و رحمتش بر غضبش سبقت گرفته است. طبیب که داروی تلخ میدهد، در درون داروی تلخ، شفای شیرین هست، برای آن که طبیب، کاری جز درمان و شفا بخشیدن ندارد. بنابراین، در درون قهر طبیب مهربان، مهر تنیده شده. پس وعدهها و جاذبههای الهی اصل، و وعیدها و دافعهها فرع است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان