شیخ مفید و جایگاه علم و عالم
قال علی(ع): «العالم حیٌّ و إن کان میّتاً» (تصنیف غررالحکم و دررالکلم، حدیث206، ص47)
محمد بن محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید، یکی از متکلّمان و فقهای نامدار شیعه است. کتاب معروف او در فقه، "مقنعه" است.[1] شیخ مفید در یازدهم ذیقعده 336هق در عُکبرای بغداد متولد شد و از آنجا که پدر او شخصی پارسا و مذهبی بود، به تعلیم و تربیت اشتغال داشت، ابن المعلّم لقب وی شد و پس از چندی، عُکبری و بغدادی دو لقب دیگر او گردید.[2] در وصف او گفته شده که شیخ مفید اندکی از شب را میخوابید و در باقی اوقات شبانه روز، یا نماز میخواند و یا به مطالعه و درس و تلاوت قرآن مشغول بود. شیخ طوسی که از شاگردان شیخ مفید بود، در وصف استاد خود میگوید: محمّد بن محمّد بن نعمان، معروف به ابنالمعلّم که از متکلّمان امامیّه است، در عصر خود، ریاست و مرجعیّت شیعه به او منتهی گردید. او در فقه و کلام بر دیگران مقدّم بود؛ دارای فکر عالی و ذهن دقیق و در پاسخ به سؤالات حاضر جواب بود. علاوهبر دانشمندان شیعه، بزرگان و مورّخین اهل سنّت نیز او را به علم و فضل و تقوی ستودهاند. ابن حجر عسقلانی درباره شیخ مفید میگوید: او بسیار عابد، زاهد و اهل خشوع و تهجّد بود و مداومت بر علم و دانش داشت؛ جماعت بسیاری از محضر او بهره برده بودند، او بر تمام شیعیان حق دارد.[3]
سرانجام شیخ مفید در سال 413هق در بغداد درگذشت و مورد تجلیل و قدردانی مردم و علماء قرار گرفت و بهتعبیر شاگرد بزرگوارش شیخ طوسی که خود در صحنه حاضر بوده، روز وفات او از کثرت دوست و دشمن برای نماز و گریستن بر او، همانند و نظیر نداشته است. هشتاد هزار نفر از شیعیان او را تشییع کردند و سید مرتضی بر او نماز گذارد و در حرم مطهر امام جواد(ع) پایین پای آن حضرت، نزدیک قبر استادش ابنقولویه مدفون گردید.
مرگ این عالم بزرگ، بهقدری بزرگ بود که امام زمان(ع) در سوگ او با اشعاری حزن آلود احساس خویش را بیان فرموده و میفرمایند:
لا صوَّتَ الناعی بفقدِک انّه یومٌ علی آل الرسولِ عظیم
صدای آنکه خبر مرگ تو را اطّلاع داد، به گوش نرسد؛ که مرگ تو روزی است که بر آل رسول مصیبت بزرگی است. اگر در زیر خاک پنهان شدهای حقیقت دانش و خداپرستی در تو اقامت گزیده است. مهدی قائم خوشحال میشد هرگاه تو در انواع علوم تدریس میکردی.
سید مرتضی که خود سالهای زیادی از علم و دانش شیخ مفید خوشهچینی کرده به شیوایی، زبان به سوگ گشوده و در مرگ استاد خود قصیدهای را با این مطلع سروده است
من علی هذه الدّیار اقاما اوصفا ملبّس علیه وداما
در این دیار چه کسی ساکن شده است، جامه جاودانگی پوشیده و همیشه باقی است.[4]
ادامه بحث را با حدیثی که شیخ مفید نقل کرده، پی میگیریم. شیخ مفید در کتاب امالی خود، روایتی را از پیامبر عظیمالشأن اسلام(ص) نقل کرده که میفرمایند:
«الْعَالِمُ بَیْنَ الْجُهَّالِ کَالْحَیِّ بَیْنَ الأَمْوَاتِ وَ إِنَّ طَالِبَ الْعِلْمِ لَیَسْتَغْفِرُ لَهُ کُلُّ شَیْءٍ حَتَّى حِیتَانُ الْبَحْرِ وَ هَوَامُّ الْأَرضِ وَ سِبَاعُ الْبَرِّ وَ أَنْعَامُهُ فَاطْلُبُوا الْعِلْمَ فَإِنَّهُ السَّبَبُ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ و جَلَّ وَ إِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَرِیضَهٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِم»[5]
شخص عالم در بین انسانهای جاهل مانند یک انسان زنده در میان مردگان است؛ به درستی که برای طالب علم و دانش هر چیزی حتی ماهیهای در دریا و حشرات و درندگان و حیوانات استغفار میکنند، پس به دنبال علم و دانش بروید که آن رابطه بین شما و خداوند است؛ به درستی که طلب علم و دانش بر هر مسلمانی واجب است. شیخ مفید خود یکی از این دانش پژوهان و دانشمندانی بود که در راه علم و دانش گام برداشت و بسیاری را از علم و دانش خود بهرمند ساخت.
در هیچ دین و آیینی بهاندازه دین مبین اسلام، علم و دانش مورد تأکید قرار نگرفته؛ بهطوریکه طلب علم و دانش نه تنها به گروه و یا زمان خاصّی اختصاص نیافته؛ بلکه بر هر فرد مسلمانی واجب شده است. علم و دانش حلقه ارتباط بین خداوند و انسان قرار گرفته است و این دانشپژوهانند که مورد استغفار هر چیزی در روی زمین واقع میشوند. پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: کسی که عالمی را زیارت کند گویا مرا زیارت کرده و کسی که با عالمی مصافحه کند، گویا با من مصافحه کرده است و کسی که با عالمی نشست و برخاست داشته باشد، گویا با من نشست و برخاست داشته و کسی که با من در دنیا مجالست داشته باشد، در روز قیامت من با او مجالست میکنم؛ زمانیکه مرگ طالب علم برسد و او در حال دانشاندوزی باشد، شهید از دنیا رفته است. پیامبر(ص) در ادامه سخن خود فرمودند: کسی که بهدنبال رضایت و خشنودی من است، باید به دوست من احترام بگذارد! اصحاب از پیامبر سؤال کردند که دوست شما چه کسی است؟ پیامبر(ص) فرمودند: دوست من کسی است که بهدنبال علم و دانش است؛ بهدرستی که طالب علم، نزد من از همه فرشتگان محبوبتر است. کسیکه به طالب علم احترام کند، مرا احترام کرده و کسی که مرا احترام کند، خداوند را احترام کرده و کسی که خداوند را احترام کند، بهشت سزاوار او است. هیچ چیزی نزد خداوند محبوبتر از علم نیست؛ همانا یک لحظه مذاکره علم، نزد خداوند از عبادت ده هزار سال محبوبتر است؛ خوشا به حال طالب علم در روز قیامت.[6]
آری، آن ساعت و لحظهای که عالم در بستر و بالش خود تکیه میزند و در حال کسب علم است، از عبادت هفتاد ساله یک عابد برتر و بالاتر است. پیامبر اکرم(ص) میفرمایند:
«سَاعَهٌ مِنْ عَالِمٍ یَتَّکِئُ عَلَى فِرَاشِهِ یَنْظُرُ فِی عَمَلِهِ خَیْرٌ مِنْ عِبَادَةِ الْعَابِدِ سَبْعِینَ عَاماً»[7]
آن ساعت و لحظهای که عالم در بستر و بالش خود تکیه میزند و در کار و عمل خود نگاه میکند از هفتاد سال عبادت یک عابد بالاتر است.
در روایات وارد شده است که هرگاه خداوند بخواهد بندهای را خوار و پست گرداند، او را از علم و دانش بازمیدارد؛ انسانهایی که در تاریکی زندگی مادّی و حیوانی خود فرو رفته و هیچ تلاش و حرکتی در زندگی خود برای کسب علم و دانش بیشتر بهکار نمیبرند. چه تاریکیای بالاتر از جهل انسان وجود دارد؟ حضرت علی(ع) در این رابطه میفرمایند:
هرگاه خداوند [بخواهد] بندهاى را پست گرداند، او را از علم بىبهره میسازد.[8]
پی نوشت:
-
[1]. عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم؛ فقهای نامدار شیعه، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، بیتا، ص51.
-
[2]. جمعی از پژوهشگران، گلشن ابرار، قم، معروف، 1382، چاپ دوم، ج1، ص53.
-
[3]. عقیقی بخشایشی؛ پیشین، ص55.
-
[4]. گلشن ابرار، پیشین، ص59.
-
[5]. مفید، محمد بن محمد بن نعمان؛ أمالی المفید، قم، کنگره شیخ مفید، 1413هق، چاپ اول، المجلس الرابع، ص30.
-
[6]. نوری، میرزا حسین؛ مستدرکالوسائل، قم، موسسه آل البیت، 1408هق، چاپ اول، ج17، ص300.
-
[7]. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، مؤسسةالوفا، 1404هق، ج2، باب8 ص23.
-
[8]. محمدی ری شهری، محمد؛ میزانالحکمه، قم، دارالحدیث، ویرایش دوم، ج 8، حدیث13787.