صبر و شکیبایی
قال علی (ع): «إلزَموُا الصَّبرَ فإنَّهُ دِعامَهُ الإیمانَ و مِلاکُ الاُمُورِ» (غررالحکم و دررالکلم، ترجمه رسولی محلاتی، ج1، حدیث4823/53، ص610)
صبر و شکیبایی در مقابل جزع و بیتابی قرار دارد و به معنای ثبات و اطمینان نفس و مضطرب نگشتن در بلایا و مصیبتها و مقاومت کردن با حوادث و سختیهایی است که در زندگی هر کسی واقع میشود؛ به طوری که سینه او تنگ نشود و خاطر او آشفته نگردد و آرامش و طمأنینهای را که پیش از بروز آن حادثه در زندگی او وجود داشت از بین نرود و زبان خود را از گله و شکایت و رفتار نادرست باز دارد.[1]برخورداری از صفت صبر و شکیبایی، یکی از صفات خوبی است که در قرآن و روایات مورد تأکید و سفارش قرار گرفته به طوری که خداوند بارها و بارها بندگان خوب و صابرین درگاهش را در قرآن کریم ستوده است. خداوند به کسانی که در زندگی خود صبر و شکیبایی را پیشه خود ساختهاند این بشارت را میدهد که او همواره در کنار آنها خواهد بود. خداوند در قرآن میفرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»[2]
اى افرادى که ایمان آوردهاید! از صبر (و استقامت) و نماز، کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است
البته بر خلاف تصور بعضی، صبر هرگز به معنى تحمّل بدبختیها و تن دادن به ذلّت و تسلیم در برابر عوامل شکست نیست، بلکه صبر و شکیبایى به معنى پایدارى و استقامت در برابر هر مشکل و هر حادثه است.
لذا بسیارى از علماى اخلاق براى صبر سه شاخه ذکر کردهاند:
1-صبر بر اطاعت (مقاومت در برابر مشکلاتى که در راه طاعت وجود دارد).
2-صبر بر معصیت (ایستادگى در برابر انگیزههاى گناه و شهوات سرکش و طغیانگر).
3- صبر بر مصیبت (پایدارى در برابر حوادث ناگوار و عدم خود باختگى و شکست روحى و ترک جزع و فزع).
کمتر موضوعى را در قرآن مىتوان یافت که مانند صبر، تکرار و مورد تاکید قرار گرفته باشد، در قرآن مجید در حدود هفتاد مورد از صبر، سخن به میان آمده که بیش از ده مورد از آن به شخص پیامبر اکرم(ص) اختصاص دارد.
تاریخ مردان بزرگ گواهى مىدهد که یکى از عوامل مهم یا مهمترین عامل پیروزى آنان استقامت و شکیبایى بوده است، افرادى که از این صفت بىبهرهاند در گرفتاریها بسیار زود از پا در مىآیند و مىتوان گفت نقشى را که این عامل در پیشرفت افراد و جامعهها ایفا مىکند، نه فراهم بودن امکانات دارد و نه استعداد و هوش و مانند آن؛ به همین دلیل در قرآن مجید روى این موضوع با تأکید فراوانی، تکیه شده است، آنجا که مىگوید:
«إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ»[3]
صابران پاداش خود را بىحساب مىگیرند.[4]
در این آیه تعبیر «بغیر حساب» نشان مىدهد که صابران با استقامت برترین اجر و پاداش را در پیشگاه خدا دارند، و اهمیت هیچ عملى به پایه استقامت نمىرسد.[5]
حضرت علی(ع) در نهج البلاغه آنجا ارزشهای والای انسانی را بر میشمرد از جمله ارزشهایی که به آن اشاره میکنند صبر است ایشان میفرمایند:
و علیکُم بالصّبرِ، فان الصّبرَ من الإیمان کالراسِ من الجَسدِ، و لا خیرَ فى جسدٍ لا راسَ معه، و لا فى ایمانٍ لا صبرَ معَه[6]
بر شما باد به صبر! به درستی که صبر نسبت به ایمان، همانند سر نسبت به بدن است، بدن بدون سر فایدهای ندارد و ایمانی که همراه با صبر نیست، بی فایده و بی ارزش است. مولوی در مثنوی نیز میگوید:
صبر از ایمان بیابد سر کُلَه حیث لا صبر فلا إیمان له
گفت پیغمبر خداش ایمان نداد هر که را صبرى نباشد در نهاد[7]
پی نوشت:
-
[1] - نراقی ، ملا احمد ، معراج السعاده ، تهران ، ناشر: انتشارات یاسر انتشارات دهقان ، 1366هش ، ص643
-
-
-
[4] - مکارم شیرازی ، ناصر ، تفسیر نمونه ، تهران ، دار الکتب الاسلامیه ، 1374هش ، ج1 ، ص519
-
-
[6] - نهج البلاغه ، ترجمه محمد دشتی ، قم ، نشر لقمان ، چاپ سوم ، 1379هش ، حکمت82
-
[7] - مثنوی معنوی ، دفتر دوم ، ص205