28 دی 1396, 14:30
قال علی(ع): «عَبدُ المَطامِعِ مُستَرَقٌّ لایَجَدُ أبداً العِتقَ»«میزان الحکمه، ج6، حدیث11363، باب طمع»
یکی از صفاتی که در روایات، بسیار مذمّت شده، صفت طمع است. طمع بهمعنای توقّع و چشم داشتن در اموال مردم است؛ که از ریشههای محبت به دنیا است. کسانی که دارای چنین صفتی هستند، فرومایگانیاند که اسیر و بندهی دیگرانند؛ چراکه طمعشان، آنان را به هر کاری و هر جایی میکشاند. امام باقر(ع) میفرمایند: بد بندهای است، بندهای که در او طمعی است که به هر خانهای او را میکشد و بد بندهای است بندهای که خواهشی دارد که او را خوار و ذلیل میگرداند.[1]
برخی از افراد برای بهدست آوردن لقمه نانی خود را به درِ خانهی این و آن میزنند تا شاید به یک نان و نوایی برسند. شاید در زندگی روزمرّه خود، شاهد اینگونه افرادی باشیم؛ که هرروز در یک حزب و گروهی وارد میشوند و به طمع بهدست آوردن یک موقعیّت و جایگاه، خود را خوار و ذلیل میکنند. آنها اگر چه با تملّق از این و آن و با چاپلوسی و طمعکاری چیزی را بهدست میآورند و شاید به گمان خویش، این کار را بهحساب زیرکی و زرنگی خود بگذارند؛ ولی آنها بیچارگانی هستند که شایسته ترحّم و دلسوزیاند؛ چراکه از این نکته غافل هستند، که در مقابل آنچه بهدست آوردهاند، آبروی خود را از دست داده و خود را خوار و ذلیل کردهاند. صائب تبریزی میگوید:
دست طمع که پیشِ کسان میکنی دراز
پل بستهای که بگذری از آبروی خویش
پیامبر اکرم(ص) در اینباره میفرمایند:
«بِئسَ العَبدُ عَبدٌ لَهُ طَمَعٌ یقُودُه إلی طَبَعٍ»
«چه بد بندهای است، آن بندهای که طمعش او را به ننگ و پستی کشانَد.»[2]
آری شرافت و کرامت انسان، گوهری است که انسان باید قدر آنرا بداند؛ چراکه خداوند به هیچ کسی چنین اجازهای نداده است؛ که خود را در مقابل دیگران خوار و ذلیل کند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان