24 آبان 1393, 13:55
یکی از پرسشهای اساسی در باب اوصاف الهی این است که آیا انسان با توجه به این که خدا به هیچ چیزی شبیه نیست، توانائی شناخت صفات الهی را دارد؟ در این باره دیدگاههای مختلفی مطرح شده است که دیدگاه مشبهه یکی از آنهاست.
این گروه برآنند که تفاوتی بین معنای صفات الهی و صفات انسان وجود ندارد و آنها دقیقاً به یک معنا میباشند. این گروه چون اوصاف خدا را به اوصاف مخلوقات تشبیه میکنند، به «اهل تشبیه» یا «مشبّهه» مشهورند.
براساس این عقیده، این گروه برای خدا اعضاء وجوارحی جسمانی مانند دست، پا، سر، گوشت و خون در نظر گرفتهاند.
این دیدگاه، از جهت عقلی و نقلی قابل بررسی است:
خدایی که دارای اعضاء و جوارح مادی باشد، مرکّب و نیازمند به اعضاء و در نتیجه مخلوقی وابسته خواهد شد در حالیکه نیازمندی و مخلوق بودن، منافات با خالق بودن و بینیازی و واجبالوجود بودن خدا دارد.
خداوند در آیات زیادی بیان میدارد که شناخت ذات و اوصاف الهی به طور کامل در قلمرو شناخت انسان نیست، نظیر:
« وَلَا یحِیطُونَ بِهِ عِلْمًا » (طه/110)
«آنان، احاطۀ علمی به ذات حق تعالی ندارند.»
« لَیسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ » (شوری/11)
«هیچ چیز مانند او نیست.»
« سُبْحَانَهُ و تَعَالَى عَمَّا یصِفُونَ » (انعام/100)
«او پاکیبرتر است از آنچه وصف میکنند.»
امیرمؤمنان در حدیثی میفرمایند:
«لا یحیطُ الخلائقُ بالله عزِوجلّ عِلْماً»
«مخلوقات، احاطۀ علمی به خداوند پیدا نمیکنند»
برخی از مشبهه به آیات متشابه قرآن مانند «یدالله فوق ایدیهم» و «جاء ربّک» تمسک میکنند و معتقدند که باید به معانی ظاهری این آیات ایمان آورد؛ امّا در پاسخ این گروه باید گفت: که برای رفع شبهه جسم انگاری و توصیف انسانوار از خداوند باید آیات متشابه قرآن را به آیات محکم نظیر: «لیس کمثله شیء» و «لا تدرکه الابصار» برگرداند و نتیجه این میشود که منظور از دست خدا، دست مادی نیست زیرا مطابق آیه: «لیس کمثله شیء» دست خدا به هیچ چیزی شبیه نیست و از آنجا که «دست» نمایانگر قدرت و توانایی است، دست خدا به معنای قدرت الهی است که فوق همۀ قدرتهاست.
همچنین میتوان گفت که هر صفت انسانی که به خدا نسبت داده میشود، چون خدا مثل و مانندی ندارد و از هر نقصی مبرّاست، باید جنبۀ محدودیت و امکانی آن، سلب شود و آنچه از کمال برای آن لفظ باقی میماند به خدا نسبت داده شود.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان