جهت قبله

اگر براى پيدا كردن قبله وسيله اى ندارد يا با اين كه كوشش كرده گمانش به طرفى نمى رود چنانچه وقت نماز وسعت دارد بايد چهار نماز به چهار طرف بخواند و اگر به اندازه چهار نماز وقت ندارد بايد به اندازه اى كه وقت دارد نماز بخواند. مثلاً اگر فقط به اندازه يك نماز وقت دارد بايد يك نماز به هر طرفى كه مى خواهد بخواند. [1]

اگر يقين يا گمان كند كه قبله در يكى از دو طرف است بايد به دو طرف نماز بخواند. [2]

كسى كه يقين به قبله ندارد اگر بخواهد غير از نماز كارى كند كه بايد رو به قبله انجام داد مثلاً بخواهد سر حيوانى را ببرد بايد به گمان عمل نمايد و اگر گمان هم ممكن نيست به هر طرف كه انجام دهد صحيح است. [3]

تيمم

در تيمم بايد پيشانى و كف دست ها پاك باشد و اگر كف دست نجس باشد و نتواند آن را آب بكشد بايد با همان كف دست نجس تيمم كند. [4]

اگر پيشانى يا پشت دستها زخم است و پارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته نمى تواند باز كند بايد دست را روى آن بكشد و نيز اگر كف دست زخم باشد و پارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته نتواند باز كند بايد دست را با همان پارچه بر چيزى كه تيمم بر آن صحيح است بزند و به پيشانى و پشت دستها بكشد. [5]

نماز

تا انسان مى تواند ايستاده نماز بخواند نبايد بنشيند ولو اينكه مجبور است به چيزى تكيه دهد ولو به صورت خميده و اگر نتواند به هيچ نحو بايستد بايد راست بنشيند و نشسته نماز بخواند. [6]

تا انسان مى تواند بنشيند نبايد خوابيده نماز بخواند و اگر نتواند راست بنشيند بايد هرطور كه مى تواند بنشيند و اگر به هيچ قسم نمى تواند بايد به پهلوى راست طورى بخوابد كه جلوى بدن او رو به قبله باشد و اگر ممكن نيست بايد به پهلوى چپ طورى بخوابد كه جلوى بدن او
رو به قبله باشد و اگر اين را هم نتواند بايد به پشت بخوابد به طورى كه كف پاى او رو به قبله باشد. [7]

اگر در بين نماز از ايستادن عاجز شود بايد بنشيند و اگر از نشستن هم عاجز شود بايد بخوابد ولى تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى نخواند. [8]

ركوع

كسى كه نمى تواند به مقدار ركوع خم شود بايد به چيزى تكيه دهد و ركوع كند. و اگر موقعى هم كه تكيه داده نمى تواند به طور معمول ركوع كند به هر اندازه كه مى تواند براى ركوع خم شود.

كسى كه اصلاً نتواند براى ركوع خم شود بايد موقع ركوع بنشيند و نشسته ركوع كند.

كسى كه حتى نمى تواند نشسته ركوع كند بايد ايستاده نماز بخواند ولى براى ركوع با سر اشاره كند. [9]

سجده

كسى كه نمى تواند پيشانى را به زمين برساند بايد به قدرى كه مى تواند خم شود و مهر يا چيز ديگرى را كه سجده بر آن صحيح است روى چيز بلندى گذاشته و طورى پيشانى را بر آن بگذارد كه بگويند سجده كرده است ولى بايد كف دستها و زانوها و انگشتان پا را به طور معمول بر زمين بگذارد. [10]

كسى كه هيچ نمى تواند خم شود بايد براى سجده بنشيند و با سر اشاره كند و اگر نتواند بايد با چشمها اشاره نمايد و در هر دو صورت احتياط واجب آن است كه اگر مى تواند به قدرى مهر را بلند كند كه پيشانى را بر آن بگذارد و اگر نمى تواند احتياط مستحب آن است كه مهر را بلند كند و به پيشانى بگذارد و اگر با سر يا چشمها هم نمى تواند اشاره كند بايد در قلب نيت سجده كند و بنا بر احتياط واجب با دست و مانند آن براى سجده اشاره نمايد. [11]

اگر در پيشانى دُمل يا مانند آن باشد چنانچه ممكن است بايد به جاى سالم پيشانى سجده كند. [12]

اگر دمل يا زخم تمام پيشانى را گرفته باشد بايد به يكى از دو طرف پيشانى سجده كند و اگر ممكن نيست به چانه و اگر به چانه هم ممكن نيست بايد به هر جا از صورت كه ممكن است سجده كند و اگر به هيچ جاى از صورت ممكن نيست بايد با جلو سر سجده نمايد. [13]

كسى كه مقدارى از شصت پايش بريده بايد بقيه آن را به زمين بگذارد و اگر چيزى از آن نمانده يا اگر مانده خيلى كوتاه است بايد بقيه انگشتان
را بگذارد و اگر هيچ انگشت ندارد بايد هر مقدارى از پا باقى مانده به زمين بگذارد. [14]

در سجده بايد كف دست را بر زمين بگذارد ولى در حال ناچارى پشت دست هم مانعى ندارد و اگر پشت دست ممكن نباشد بايد مچ دست را بگذارد و چنانچه آن را هم نتواند بايد تا آرنج هرجا كه مى تواند بر زمين بگذارد و اگر آن هم ممكن نيست گذاشتن بازو كافى است. [15]

براى سجده بهتر از هر چيز تربت حضرت سيدالشهداء(عليه السلام) مى باشد، بعد از آن خاك، بعد از خاك سنگ و بعد از سنگ گياه است. [16]

اگر چيزى كه سجده بر آن صحيح است ندارد يا اگر دارد به واسطه سرما يا گرماى زياد نمى تواند بر آن سجده كند بايد به لباسش اگر از كتاب باشد يا پنبه سجده كند و اگر از چيز ديگر است بر همان سجده كند و اگر آن هم نيست بايد بر پشت دست و چنانچه آن هم نباشد بر چيز معدنى مانند انگشتر عقيق سجده نمايد. [17]

اگر در بين نماز چيزى كه بر آن سجده مى كند گم شود و چيزى كه سجده بر آن صحيح است نداشته باشد چنانچه وقت وسعت دارد بايد نماز را بشكند و اگر وقت تنگ است بايد به لباسش اگر از پنبه يا كتان است سجده كند و اگر از چيز ديگر است بر همان چيز و اگر آن هم ممكن نيست بر پشت دست و اگر آن هم نمى شود به چيز معدنى مانند انگشتر عقيق سجده نمايد. [18]

ارث

كسانى كه به واسطه خويشاوندى ارث مى برند به ترتيب عبارتند از: 1. پدر و مادر و اولاد ميت و با نبودن اولاد، اولادِ اولاد هرچه پايين روند، هركدام آنان كه به ميت نزديك تر است ارث مى برد و تا يك نفر از اين دسته هست دسته دوم ارث نمى برند.

2. جد يعنى پدربزرگ و پدر او هرچه بالا رود و جدّه يعنى مادر بزرگ و مادر او هرچه بالا رود پدرى باشند يا مادرى و خواهر و برادر و با نبودن برادر و خواهر، اولاد ايشان هركدام آنان كه به ميت نزديكتر است ارث مى برد و تا يك نفر از اين دسته هست دسته سوم ارث نمى برند.

3. عمو و عمه و دايى و خاله هرچه بالا روند و اولاد آنان هرچه پايين روند و تا يك نفر از عموها و عمه ها و دايى ها و خاله هاى ميت زنده اند، اولاد آنان ارث نمى برند ولى اگر ميت عموى پدرى و پسرعموى پدر و مادرى داشته باشد (و غير از اينها وارثى نداشته باشد) ارث به پسرعموى پدر و مادرى مى رسد و عموى پدرى ارث نمى برد. [19]

امر به معروف

در امر به معروف بايد با شخص معصيت كار طورى عمل شود كه بفهمد براى ارتكاب او به معصيت اين برخورد با او شده سپس امر به معروف زبانى و اگر نشد بايد توسل به زور نمود كه شرايط خاصى دارد و براى توضيح بيشتر بايد به كتابهاى توضيح المسائل مراجعه نمود. [20]

مصرف زكات

اگر در شهرى كه مى خواهد زكات بدهد مستحقى نباشد و نتواند زكات را به مصرف ديگرى هم كه براى آن معين شده برساند چنانچه اميد نداشته باشد كه بعداً مستحق پيدا كند بايد زكات را به شهر ديگر ببرد و به مصرف زكات برساند. [21]

نمونه هاى ديگر

اگر نماز با وضو ممكن نبود با تيمم و اگر آن هم ممكن نبود بدون وضو و تيمم نماز بخواند.

در كفارات ترتيبى اگر مرحله قبل نبود نوبت مرحله بعد مى رسد مثلاً در كفاره قسم اگر نتوانست ده نفر را طعام يا لباس بدهد نوبت به گرفتن سه روز روزه مى رسد.