فصل پنجم

حق مؤمن

روزى رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) نگاه به كعبه انداخت و فرمود:

مرحبا بالبيت ما اعظمك و أعظم حرمتك على الله! والله للمؤمن أعظم حرمة منك لان الله حرم منك واحدة و من المؤمن ثلاثة: ماله و دمه و أن يظن به ظن السوء [1]

اى خانه تو چقدر سعادتمندى، چقدر باعظمتى و چقدر خداوند حرمت تو را بزرگ شمرده است ]اما[ به خداوند سوگند كه حرمت مؤمن از تو بيشتر است زيرا خداوند از تو يك چيز را حرام كرده و از مؤمن سه چيز را: مال او را و خون او را و بدگمانى نسبت به او را!

حق والدين

پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:

رضا الرَّبِ فِى رضا الوالِدَينِ [2]

خشنودى خداوند، در خشنودى پدر و مادر است.

حضرت موسى(عليه السلام) به خداوند عرض كرد: پروردگارا فلان دوست من كه شهيد شد، جايگاهش كجاست؟ خداوند فرمود: در آتش است. حضرت موسى عرض كرد: آيا وعده نفرمودى كه جايگاه شهدا بهشت است؟ خداوند فرمود: آرى چنين است ولكن آن شخص گرفتار عقوق والدين بود و من هيچ عملى را با بودن عقوق نمىپذيرم. [3]

پرسش: اينجانب پدرى دارم كه خوش اخلاق نيست و در حق خانواده خود ظلم روا مىدارد. اگر جوابش را در حضور ديگران بدهم كه كار نادرست و ناشايست انجام دادهام و اگر تنها با پدرم صحبت نمايم حرفم را قبول نمىكند، چه كنم؟

پاسخ: حفظ احترام والدين و مراعات ادب در صحبت با آنان لازم است و در موارد لزوم امر به معروف و نهى از منكر اگر مأيوس از تأثير باشيد، تكليف ساقط است. [4]

پرسش: آيا اطاعت از پدر در ترك مستحب، يا انجام مكروه، واجب است؟

پاسخ: اگر مخالفت با آن، موجب ايذاء وى گردد، واجب الاطاعه است. [5]

پرسش: عاقّ والدين به چه معناست؟

پاسخ: هر كارى كه موجب اذيّت والدين گردد، به معناى عاقّ والدين است. مگر در مواردى كه تكليف واجب يا حرامى باشد، و به انسان دستور مخالفت با آن را بدهند. [6]

پرسش: مقام مادر بالاتر است يا پدر؟ در مقام تعارض بين اطاعت امر پدر و مادر، كدام را ترجيح مىدهيم؟

پاسخ: مقام هر دو والاست، و تا مىتوانيد در ميان آن دو جمع كنيد. و در صورتى كه امكان نداشته باشد، بر حسب اهميّت موارد بايد عمل گردد و آنچه مهمتر است، مقدّم شود. [7]

اطاعت از پدر و مادر

پرسش: اطاعت از پدر و مادر تا چه حد بر فرزند لازم است و آيا اجداد و جدّات هم حكم پدر و مادر را دارند؟

پاسخ: در امورى كه انجام آن، موجب ناراحتى آنها است، از حيث شفقت پدرى و مادرى اطاعت شود و فرقى بين پدر و مادر و اجداد نيست. [8]

پرسش: در صورتى كه پدر به فرزند بگويد راضى نيستم در جلسه قرآن شركت كنى، آيا اطاعت از پدر لازم است؟

پاسخ: اطاعت از او در اين موارد لازم نيست. ولى سعى كنيد موافقت او را جلب كنيد. [9]

پرسش: اطاعت از والدين تا كِى واجب است؟

پاسخ: هميشه واجب است. يعنى اگر فرزند پير هم شده باشد بايد از پدر و مادر اطاعت كند. [10]

پرسش: اختيارات پدر و مادر تا چه اندازه است؟ آيا مىتوانند مانع كار مستحبى شوند يا نه؟

پاسخ: احترام والدين لازم است و كارى كه موجب اذيت آنها مىشود بايد ترك شود. ولى در انجام تكاليف شرعى اطاعت والدين لازم نيست. [11] ْ

پرسش: با وجود اينكه احسان به والدين واجب است اگر شوهر اجازه رفتن به منزل آنها را ندهد آيا مىشود بدون اذن او به منزل والدين رفت؟

پاسخ: شوهر مىتواند زن را از خارج شدن از خانه منع كند، اما نمىتواند از احسان به والدين منع نمايد چون احسان اعم از رفتن به خانه آنهاست. [12]

پرسش: چنانچه در امور عادى و مباح نظر پدر دختر و شوهر متفاوت باشد، ترجيح با كدام است؟

پاسخ: در فرض مسأله اطاعت از هيچ كدام لازم نيست مگر اينكه مايه اذيت و آزار پدر گردد كه در اين صورت اطاعت از او واجب است. [13]

اذن پدر

تصرف در اموال پدر بدون اذن او جايز نيست. [14]

در بعضى از موارد، علاوه بر رضايت، اذن پدر نيز شرط شده كه عبارتند از:

الف) اذن پدر در عقد ازدواج دختر

دخترى كه به حد بلوغ رسيده و رشيده است; يعنى مصلحت خود را
تشخيص مىدهد، اگر بخواهد شوهر كند، چنانچه باكره باشد، بايد از پدر يا جد پدرى خود اجازه بگيرد. [15]

در ولايت داشتن جد، فرقى نمىكند كه پدر زنده يا مرده باشد، و هركدام به طور مستقل مىتوانند اجازه دهند، و هركدام جلوتر اجازه دهند، جايى براى اجازه ديگرى نمىماند. [16]

در موارد زير اذن پدر يا جد ساقط است:

  1. هرگاه دخترى نياز به ازدواج داشته باشد و پدر يا جدّ، او را از ازدواج با همكفو، يعنى هم شأن شرعى و عرفى منع كند، به شرط اين كه كفوِ ديگرى برايش وجود نداشته باشد و ازدواج با او موجب تنقيص خانوادگى نيز نگردد.
  2. پدر يا جدّ غايب باشد و امكان اجازه گرفتن نباشد. (البته روشن است كه غيبت كوتاه مدّت مراد نيست) [17]

پرسش: دختر و پسرهاى امروزى كه در مدارس، دبيرستانها، دانشگاهها و مؤسسات با هم معاشر هستند و قصد دارند به خاطر محرميت، براى خودشان صيغه جارى كنند تا اين معاشرتها حرام نباشد; آيا جايز است؟

پاسخ: اذن پدر لازم است. [18]

ب) اذن پدر در انعقاد قسم فرزند

هرگاه پدر از قسم خوردن فرزند نهى كند، ولى فرزند با توجه به نهى پدر قسم بخورد، قسم او منعقد نمىشود.

هرگاه پدر پس از انعقاد قسم (و عدم اطلاع او) نهى كند قسم منحل شده و بدون اثر است. [19]

حق پدر و مادر پس از مرگ

حق پدر و مادر به حدى است كه حتى پس از مرگ آنها موظف هستيم آنها را از ياد نبرده و اگر بتوانيم به جاى آنها عبادتى انجام داده و به آنها هديه كنيم.

امام صادق(عليه السلام) فرمود:

ان العبد ليكون بارّاً بوالديه فى خياتهما ثم يموتان فلا يقضى عنها ديونهما و لا يستغفر لهما فيكتبه الله عاقاً و انه ليكون عاقاً لهما فى خياتهما غير بار بها فاذا ماتا قضى دينهما و استغفر لهما فيكتبه الله عزوجل بارّا [20]

به راستى خداوند نام بندهاى را كه نسبت به پدر و مادرش در زمان حياتشان نيكوكار است ولى پس مرگشان بدهى آنها را نمىپردازد و براى آنها طلب آمرزش نمىكند عاق و ناسپاس مىنويسد و بندهاى كه در زمان حيات آن دو عاق و ناسپاس است و نيكى به آنها نمىكند ولى بعد از مرگ آنها بدهيشان را مىپردازد و براى آنها طلب آمرزش مىكند نيكوكار مىنويسد.

قضاى نماز پدر و مادر

پرسش: در چه صورت نماز قضاى پدر و مادر بر فرزند بزرگتر واجب نيست؟

پاسخ: هركس به هر عنوان منكر نماز و روزه باشد و با حال انكار از دنيا برود نماز و روزهاش بر كسى واجب نيست. [21]

راضى كردن پدر و مادر

پرسش: شخصى در زمان حيات پدر و مادر عاقّ آنها بوده است، آيا بعد از فوت آنها راهى براى راضى كردن آنها وجود دارد؟

پاسخ: بلى، مىتواند كارى كند كه آنها از او راضى شوند، مثل اين كه براى آنها اعمال خير انجام دهد، صدقه دهد، براى آنها طلب مغفرت كند، عبادات قضا شده آنها را قضا كند، اگر بدهى مالى خصوصاً مظالم عباد، ولو احتمالى به ذمه آنها است بپردازد و مانند اين كارها. [22]

صله رحم

پرسش: آيا خويشاوندان زن و شوهر از ارحام يكديگر محسوب مىشوند كه صله با آنها واجب باشد؟

پاسخ: خير، خويشاوندان زن يا شوهر جزء ارحام ديگرى نمىباشند. [23]

پرسش: صله رحم به چه مقدار است و چگونه محقق مىشود؟

پاسخ: در صله رحم رفتن به خانه اقوام لازم نيست و كمترين مرتبه آن سلام كردن و احوالپرسى و دلجويى از آنهاست.

على(عليه السلام) فرمود:

صِلو اَرحامَكُم ولو بِالتَّسليم [24]

با بستگان خود صله رحم كنيد ولو به سلام كردن.

نفقه و خرجى

نفقه عبارت است از هزينه زندگى زن و نزديكان مانند فرزندان، پدر و مادر و اجداد. و چون مالى كه براى افراد ياد شده خرج مىشود به شكلى از دارايى شخص خارج مىشود نفقه نام گرفته است.

نفقه عبارت است از نيازمندىهاى روزمره از قبيل نان، برنج، گوشت، قند، ميوه، لباس، مسكن، فرش و ساير لوازم و ملزومات زندگى و مقدار آن بستگى به حال و شأن و شخصيت و موقعيت طرف مىباشد و بايد مناسب حال و شأن و مكان واجب النفقه باشد. [25]

پرسش: آيا زن مىتواند مخارج روزهاى گذشته را كه مرد نپرداخته و زن از پول خود خرج كرده از شوهر طلب كند؟

پاسخ: نفقه زن از بدهىها است كه به عهدهى مرد مىباشد و اگر نپرداخته مىتواند مطالبه كند. [26]

پرسش: مردى در گذشته حقوق همسر كارمند خود را به جبر گرفته و در امور خانه خرج كرده است. وظيفهاش چيست؟

پاسخ: اگر رضايت همسر را جلب نكرده باشد، ضامن است و بايد جبران كند. [27]

پرسش: خانمى كه چند سال درآمد خود را در خانه خرج كرده است، آيا از شوهر طلبكار است؟

پاسخ: اگر حقوق و درآمدش را با رضايت به شوهر بخشيده يا در امور خانه خرج كرده است از كسى طلبكار نيست. بلى چنانچه به شوهر قرض داده و شوهر آنرا هزينه كرده است يا به امر شوهر خرج كرده است، طلبكار است و شوهر بايد طلب او را بپردازد.

نفقه سه مرتبه دارد. 1. نفقه خود شخص 2. زوجه 3. اَقارِب (نزديكان)

پرسش: شخصى به مقدار تأمين مخارج خود و زن و فرزندانش درآمد دارد و درآمد او به مخارج پدر و مادرش نمىرسد، وظيفهاش چيست؟

پاسخ: نفقه خود انسان و زوجه دائم او مقدم است ولى در باب نفقه پدر و مادر و فرزندان انسان در يك درجه و مساوى هستند و فرزند بر پدر و مادر تقدم ندارد. [28]

اجازه

نذر زن بدون اجازه شوهر باطل است. [29] و اجازه بعدى آن را تصحيح نمىكند. [30]

با شك در رضاى مالك نمىتوان در مال او تصرف نمود و تصرف كننده غاصب محسوب مىشود مگر اينكه با صراحت اجازه بگيرد يا از سخنان او چنين فهميده شود كه راضى است يا قرائنى رضايت قطعى او را برساند. [31]

بنا بر احتياط واجب جايز نيست فرزندان در حالى كه پدر و مادرشان تنها در مكانى هستند بدون اجازه وارد آن مكان شوند. [32]

اگر فرزندى به همراه همسرش در مكانى تنها باشند، بنا بر احتياط واجب جايز نيست پدر يا مادر، بدون اجازه وارد آن مكان شوند. [33]

دخترى كه به حد بلوغ رسيده و رشيده است اگر بخواهد شوهر كند، چنانچه باكره باشد، بايد از پدر و جدّ پدرى خود اجازه بگيرد. [34]

در استفاده از مواد غذايى موجود در خانه پدر، مادر، خواهر، برادر، عمو، دايى، خاله، عمه و دوستان، لازم نيست قبلاً اجازه گرفته شود. ولى اگر بداند كه صاحبخانه (پدر و مادر و...) راضى نيست بايد اجازه بگيرد.

پرسش: اگر زن بدون اذن شوهر نذر كند، صحيح است؟

پاسخ: نذر زن بدون اجازه شوهر باطل است. [35]

پرسش: آيا زن مىتواند بدون اجازه در اموال شوهرش تصرف كند؟

پاسخ: همه مراجع: خير، بايد اجازه بگيرد. [36]

تقلب در امتحان

پرسش: حكم تقلب در امتحان چيست؟

پاسخ: همه مراجع: تقلب در امتحان جايز نيست. [37]

پرسش: اگر دانش آموزى در امتحانات با تقلب نمره قبولى كسب كند و به مرحله بالاتر برود و از مزاياى آن استفاده كند، حكم استفاده از اين مزايا چيست؟

پاسخ: شرعاً نمىتواند از اين مزايا استفاده كند. [38]

پرسش: برخى از دانشآموزان در جلسه امتحان به برگه دوست خود نگاه مىكنند. خواه با رضايت وى يا نارضايتى او آيا اين عمل جايز است؟

پاسخ: اين عمل بر خلاف مقررات نظام بوده و جايز نيست. به علاوه اگر نگاه كردن به منظور تقلب در امتحان و استفاده از نوشته ديگران باشد خيانت است و خيانت در علم و دانش به مراتب بدتر از خيانت در مال است. [39]

پرسش: اگر طرف مقابل راضى به تقلب از روى نوشتهاش باشد، حكم تقلب چگونه است؟

پاسخ: همه مراجع: رضايت شخص مقابل، هيچ تأثيرى در حكم ندارد. [40]

پرسش: تقلب در امتحانهايى كه براى ورزيدگى و تست دانشآموزان انجام مىشود، چه حكمى دارد؟

پاسخ: همه مراجع: تقلب در اين نوع امتحانات هرچند حرام نيست، ولى زيان آن به خود شخص باز مىگردد; مگر آن كه بگويد: خودم نوشتم كه از باب دروغ، حرام مىگردد. [41]

سفر حرام

كسى كه براى فرار از اداء دين به سفر برود بايد نمازش را در سفر كامل بخواند. سفرى كه اسباب اذيت پدر و مادر باشد حرام است و انسان بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگيرد. [42]

اگر زن بدون اجازه شوهر سفرى برود كه بر او واجب نيست، بايد در سفر نمازش را كامل بخواند. [43]

حق تقدم

در مواردى بعضى از افراد نسبت به بعضى حق تقدم دارند. از جمله در پرداخت زكات و صدقات خويشاوندان نيازمند بر حسب قرابتشان به ترتيب بر ديگران مقدمند. [44] همچنين اهالى شهر و محل زكات دهنده نيز بر اهالى شهرهاى ديگر مقدم هستند. [45] در مساجد و اماكن عمومى، كسانى كه زودتر جا گرفته يا نوبت گرفتهاند به ترتيب بر ديگران مقدمند.

امام صادق(عليه السلام)فرمود:

من سبق الى موضع فهو احق به [46]

هركسى به مكانى سبقت گرفت... بر ديگران حق تقدم دارد.

در احياى زمينهاى موات هركسى زودتر اقدام كرد بر ديگران مقدم است. [47] همچنين است در مواردى كه كسى زودتر از ديگران چيزى را كه جزء اموال عمومى است و قبل از آن مال كسى نبوده تصرف كند. مانند صيد ماهى از دريا يا گرفتن پرندگان يا نظاير آن. زيرا تصاحب موجب مالكيت تصاحب كننده مىشود.

پرسش: در بسيارى از مكانهاى شلوغ كه كارها به صورت نوبتى رسيدگى مىشود مثل نانوايى، بانكها و... اگر فردى بدون رعايت حق ونوبت ديگران كار خود را مقدم نمايد، شرعاً عمل حرامى مرتكب شده است و اگر نانوا يا متصدّى آن امر بدون نوبت كار كسى را مقدم بدارد، آيا او عمل حرامى مرتكب گرديده است؟

پاسخ: تضييع حقوق شرعى ديگران به هر گونهاى كه باشد جايز نيست. [48]

اگر كسى در مسجد جايى براى خود بگيرد و ديگرى نگذارد كه از آنجا استفاده كند، حق او را غصب كرده است. [49]

حق الماره

خوردن ميوههاى زير درخت باغ مردم بدون رضايت صاحب آنها جايز نيست. [50]

پرسش: آيا حق الماره مشروع است؟

پاسخ: آرى، جايز است براى مسافر هنگام عبور از كنار باغها از ميوه آن به مقدار حاجت بخورد، به شرط آن كه به قصد اين كار حركت نكرده باشد و چيزى با خود حمل نكند و موجب افساد نگردد و احتياط آن است كه در صورت يقين به عدم رضايت مالك خوددارى كند. [51]

پرسش: آيا مردم از درختان ميوه كنار خيابان مىتوانند استفاده كنند؟

پاسخ: انسان مىتواند از ميوه درختى كه در مسير عبور عمومى است حتى اگر مالك مشخص داشته باشد بخورد ولى نبايد موجب افساد يا از بين رفتن درخت و ميوه شود و بنا بر احوط بايد چيزى از ميوه را با خود نبرد. [52]

پرسش: آيا جايز است به باغ مردم وارد شده و از ميوههاى آن بخوريم؟

پاسخ: حرام و موجب ضمان است. [53]

پرسش: اگر انسان به باغى برود و نداند كه صاحب باغ نسبت به كندن ميوه رضايت دارد يا نه، آيا مىتواند از ميوههاى درختان باغ در حدّ نياز استفاده كند؟

پاسخ: در صورتى كه باغ محصور نباشد يا شاخههايش بيرون آمده باشد به قصد عبور از آن راه برود نه به قصد باغ و چيدن ميوه در اين صورت استفاده به مقدار نياز خوردن (نه بردن) اشكالى ندارد. [54]

پرسش: استفاده از ميوههاى درختانى كه در خيابانها و پيادهروها وجود دارد تا چه حد مجاز است؟

پاسخ: استفاده از ميوههايى كه در عرف و عادت محل براى همه مباح شده مانند توت در بسيارى از مناطق اشكالى ندارد، ولى غير آن متعلق به صاحبان آن است. [55]

پرسش: چيدين ميوه از باغ ديگران بدون اجازه صاحب آن چه حكمى دارد؟

پاسخ: اگر سر راه رهگذر قرار داشته باشد مىتواند در حال عبورش از ميوه آن درخت براى خوردن در همانجا استفاده كند. [56]

همسايه

حق همسايه بسيار سنگين است و شريعت مقدس اسلام نسبت به رعايت حقوق همسايه تأكيد فراوان كرده است.

امام صادق(عليه السلام) مىفرمايد:

لَيسَ منّا مَن لَم يُحسن مجاورةَ مَن جاوَرَه [57]

كسى كه با همسايه خوشرفتارى ندارد از (شيعيان) ما نيست.

پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:

من ضيع حق جاره فليس منا [58]

كسى كه ضايع كند حق همسايهاش را، از ما نيست.

همسايه نبايد موجبات اذيت، مزاحمت يا ضرر همسايگان را فراهم كند. مانند مغازه آهنگرى. [59]

پرسش: از ساختمان حسينيه صداى قرائت قرآن و مجالس حسينى بسيار بلند پخش مىشود بطورى كه صداى آن منجر به سلب آسايش همسايگان شده است و مسئولين حسينيه اصرار بر ادامه آن دارند. اين عمل چه حكمى دارد؟

پاسخ: واجب است برگزار كنندگان مراسم عزادارى تا حد امكان از اذيت و ايجاد مزاحمت براى همسايگان بپرهيزند. [60]

پرسش: اگر شاخه درخت ميوه خانهاى به خانه همسايه برود آيا همسايه مىتواند از ميوه آن استفاده كند؟

پاسخ: استفاده از ميوه آن منوط به اجازه صاحب درخت است. [61]

پرسش: آيا جايز است شخصى آن قدر ساختمان منزل خود را بالا ببرد تا مشرف به خانه همسايه گردد؟

پاسخ: ظاهراً دليلى بر عدم جواز نيست. آن چه ممنوع است، خودِ اشراف و نگاه كردن به خانه همسايه است كه جايز نيست. [62]

و از مصاديق حقالناس سركشى و نگاه به خانه مردم است. كه بسيارى از مردم به بهانههاى مختلف به بام خانه خود مىروند و به خانههاى ديگران كه محل آسايش آنان است سركشى مىكنند.

قصاص

وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُوْلِي الْأَلْبَابِ [63]

براى شما در قصاص زندگى نهفته است اى صاحبان خرد.

قتل عمد موجب قصاص است. و اگر ولى مقتول از قصاص صرف نظر كرده و عفو نموده، قصاص ساقط مىشود. [64]

خمس

اگر با عين پولى كه خمس و زكات آن را نداده، ملكى بخرد تصرف او در آن ملك حرام و نمازش هم در آن باطل است. [65]

خريد و فروش حق

پرسش: آيا فروختن عناوين حقوقى از قبيل مجوز صدور، كد بازرگانى و... به افراد ديگر اشكال دارد؟

پاسخ: اگر از نظر قانونى منعى در كار نباشد مانع شرعى وجود ندارد. [66]

حق دلالى

پرسش: شخصى توسط بنگاه معاملات، ملكى را خريده و بعد از چندى معامله را فسخ نموده، آيا در اين صورت بنگاه، حق دلالى را دارد يا خير؟

پاسخ: امام خمينى: فسخ معامله موجب سقوط حق الزحمه نيست.

بهجت: بله، حق اخذ اجرت خود را دارد.

فاضل: حق الزحمه دلال را بايد بپردازد.

مكارم: بايد مطابق عرف محل عمل شود. [67]

پرسش: آيا اجرتى كه دلال مىگيرد حلال است؟

پاسخ: حلال است. [68]

پرسش: شخصى براى فروش منزل خود به بنگاه معاملات ملكى مراجعه نموده و با كمك بنگاه موفق به يافتن مشترى و تعيين قيمت خانه شده است، ولى مشترى براى فرار از پرداخت حق دلالى معامله را بدون واسطه با خود فروشنده انجام داده است. آيا پرداخت اجرت دلال بر عهده مشترى و فروشنده است؟

پاسخ: امام خمينى: اگر بنگاه براى او عملى انجام نداده باشد حق ندارد و اگر انجام داده باشد حق اجرةالمثل را دارد.

فاضل: اگر قبلاً با دلال قرارداد منعقد نشده است كسى ضامن اجرت دلال نيست.

خامنهاى: مجرد مراجعه به دلال موجب استحقاق او براى گرفتن اجرت معامله نمىشود ولى اگر انجام عملى براى هريك از دو طرف معامله نموده باشد مستحق گرفتن اجرت المثل آن عمل از كسى كه كار براى او انجام داده مىباشد. [69]

حق اختراع

پرسش: آيا مخترع نسبت به اختراع خود داراى حق خاصّى است؟ به گونهاى كه ديگران نتوانند از آن الگوبردارى نمايند؟

پاسخ: آرى، اختراع نيز با شرايط خاصى در عرف عقلا حقوقى براى مخترع مىآورد كه رعايت آن شرعاً واجب است. [70]

حق التأليف

پرسش: در عرف ناشران چنين است كه مقدارى از كتاب را به عنوان حقالتأليف به مؤلف مىدهند. آيا اين چنين حقى براى مؤلف وجود دارد؟

پاسخ: همه مراجع: حق التأليف حق عقلايى است كه در تمام دنيا به رسميت شناخته شده است و مخالفت با آن ظلم شمرده مىشود. [71]

پرسش: تكثير نشريات و كتب علمى متعلق به ديگران، به همان زبان و شكلى كه چاپ شده و به قصد فروش و بهرهبردارى مادى، از طريق چاپ و عكسبردارى چه حكمى دارد؟ حذف يا تغيير نام مؤلف در چاپ اثر چگونه است؟

پاسخ: حق التأليف و همچنين حق نشر، از حقوق عقلائيه است و عدم رعايت آن در عرف عقلا ظلم محسوب مىشود و اگر نام مؤلف تغيير داده شود علاوه بر گناه ناشى از ظلم متضمن گناه ناشى از دروغ نيز مىباشد. [72]

پرسش: آيا مىتوان تمام يا بخشى از كتابى را كه از بازار خريدارى شده را بدون اجازه مؤلف به صورت نرمافزار كامپيوترى درآورد؟

پاسخ: بايد از مؤلف كتاب در صورتى كه در قيد حيات است و از ورثه اگر رحلت كرده اجازه بگيرد. [73]

سد معبر

اگر انسان نگذارد مردم از مكانهايى كه براى عموم ساخته شده استفاده كنند، حق آنان را غصب نموده. [74]

پرسش: پارك كردن وسائل نقليه و يا ريختن مصالح ساختمانى در كوچه و خيابان چه حكمى دارد؟

پاسخ: اگر موجب سد معبر يا مزاحمت عابرين نباشد اشكال ندارد وگرنه جايز نيست. [75]

مانند: ريختن مصالح ساختمانى، ريختن زباله يا نخالههاى ساختمانى، ريختن برف در مسير عبور و مرور، پارك كردن اتومبيل، پهن كردن اجناس و كالا در مقابل مغازهها، پيادهروها و سد كردن مسير عابران و...