دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

آیت الله مجتبی تهرانی - بخش سوم

علی(ع) فرمود: «من أجهد نفسهُ فی إصلاحها سعد:۱ اگر کسی کوشش کند که نفس خودش را اصلاح کند، سعادتمند می‏شود.» اصلاح نفس یعنی تربیت و تأدیب آن به آداب الهی.
آیت الله مجتبی تهرانی - بخش سوم
آیت الله مجتبی تهرانی - بخش سوم

تربیت و مربیان تربیتی

آیت‌الله‌ مجتبی تهرانی - بخش سوم

شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۶

روزنامه اطلاعات

تأدیب نفس

علی(ع) فرمود: «من أجهد نفسهُ فی إصلاحها سعد:۱ اگر کسی کوشش کند که نفس خودش را اصلاح کند، سعادتمند می‏شود.» اصلاح نفس یعنی تربیت و تأدیب آن به آداب الهی. در روایت دیگری می‏فرماید: «من أهمل نفسهُ فی لذاتها شقی:۲ کسی که نفسش را در لذات رها کند، شقی و بدبخت می‏شود.» اگر انسان بخواهد نفسش را تربیت کند، یک کار باید انجام دهد: «من تأدبّ بآداب الله عز وجل أداهُ الى الفلاح الدائم».۳ تنها اطاعت امر خدا انسان را به رستگاری ابدی می‏رساند. انسان با اطاعت امر خدا خودش را تربیت می‏کند. وقتی که نفس تربیت شد، هیچ‌ چیز نزد خداوند بر روی زمین برتر از او نیست. از علی(ع) روایت شده: «لیس على وجه الأرض أکرمُ على الله سُبحانهُ من النفس المُطیعه لأمره»؛۴در پهنه زمین نزد خداوند، کسی باارزش‏تر و محترم‏تر از آن که مطیع امر خدا باشد، نیست. آیه شریفه می‏گوید: «إن أکرمکُم عند الله أتقاکُم‏»۵ انسان باتقوا، گرامی‏ترین آدم نزد خداست. تقوا هم از اطاعت امر الهی به‏وجود می‏آید؛ یعنی نفسی که در سه بُعد وهمی، شهوی و غضبی‏اش، در محدوده امر خدا عمل کند، باتقواست و مطیع امر الهی است. «المُطیع لأمر الله» یعنی کسی که بر اساس شهوت و غضبش کاری نکند که مخالف امر خدا باشد.

اوامر الهی موجب می‏شود که عمل خارجی انسان بر طبق انجام شود. مطیع أمرالله سراغ عمل خارجی می‏رود. در باب تعریف تربیت گفتیم: «روش گفتاری و رفتاری به دیگران دادن» که این‌هم مربوط به عمل است. رفتار و گفتار، هر دو عمل است. همین حرفهایی که می‏زنیم عمل است. اگر انسان بخواهد خود را به تربیت الهی تربیت کند، باید نسبت به اعمال خارجی‏اش مقید باشد که بر طبق دستور خدا عمل کند.

اصلاح عمل

اینکه انبیا و اولیا روی اصلاح عمل تکیه کرده‌اند و انسان را به عمل کردن به دستورات الهی ترغیب کردند و از محرّمات و چیزهایی که مغبوض خداست، نهی کردند، به دلیل «اطاعت امر الهی» است. هم فعل و هم ترک، در هر دو اطاعت مطرح است. همه بحث اطاعت، از عمل خارجی سر درمی‌آورد که گاهی از آن به تربیت اعضا و جوارح تعبیر می‌کنند.

یک‏وقت می‌گوییم: تربیت عقل، تربیت قلب، تربیت نفس، اما یک‏وقت می‌گوییم: تربیت اعضا و جوارح. می‌گوییم: ابتدا اعضا و جوارحت را تربیت کن. گوش و چشمت را، زبانت را، دست و پایت را تربیت کن؛ یعنی اعضا و جوارح را بر طبق امر الهی مؤدب کن و اینها را در وادی اطاعت امر الهی قرار بده. هسته مرکزی تربیت انسان، این است که اعمالش را سر خود انجام ندهد و رضای خدا را در نظر بگیرد. به این ادب، «ادب ظاهری» می‌گویند.

صورت مُلکی و ملکوتی

اهل معرفت می‌گویند: انسان یک صورت مُلکی ظاهری و یک صورت ملکوتی غیبی دارد. صورت مُلکی، همین ظاهر انسان است که من ظاهر شما را می‌بینم و شما ظاهر من را. سازنده صورت ملکوتی غیبی که دیده نمی‌شود، خود ما هستیم؛ برخلاف صورت مُلکی ظاهری که ما سازنده آن نیستیم. صورت ظاهری ما با تولد و رشد بر اساس وراثت شکل می‏گیرد. من که خودم را از نظر ظاهری این‌گونه نساختم. خدا مرا ساخته است؛ اما مسأله، صورت ملکوتی غیبی است که من خودم آن را می‌سازم. صورت غیبی را با ابزار مادی نمی‌سازند، بلکه به ‏شیوه دیگری شکل می‏گیرد. عمده چیزی که سرنوشت انسان، در عوالم بعد از دنیا به آن بستگی دارد، همین صورت ملکوتی است، چه در برزخ و چه در قیامت؛ و ما این صورت را با اعمالمان می‌سازیم.
ساخت صورت برزخی

وقتی من عملی انجام می‌دهم، این کار بر روحم نقش می‌بندد که ابتدا یک نقش گذراست، اما وقتی آن را تکرار می‌کنم، برایم تبدیل به ملکه می‌شود و من با آن ملکه صورت باطنم را می‌سازم. اگر کاری را یک بار انجام دهم، یادم می‌رود؛ اما کسی که حرفه‌اش این است که هر روز این کار را انجام دهد، چه ‏بسا در خواب هم این کار را انجام می‌دهد؛ چون این عمل برایش ملکه شده است. ما صورت باطنی خود را با ملکات‌مان می‌سازیم. حشر و نشر ما در عوالم دیگر با همان صورت باطنی است که خود ساخته‏ایم، نه با این صورت ظاهری که داریم.
اینجاست که می‏گویند: اگر عملی را که من انجام دادم، بر اساس شهوتِ بی‌بند و بار بود، آن صورت حیوانی که برای باطنم می‌سازم، مثلاً خوک می‏شود که در بین حیوانات مظهر شهوت است. غضب را به‏کار می‌گیرم و ملکه‌اش صورت درندگی است؛ شیر باشد یا پلنگ. اگر کسی خُدعه و نیرنگ را تکرار کند که مربوط به وهم است و این ملکه‌اش شود، صورت ملکوتی‌اش، صورت شیطان است. شیطان، مجسمه خدعه و نیرنگ است. عمل منعکس می‌شود و تکرار عمل ملکه‏ساز است و ملکه، صورت باطنی من را می‌سازد.

در یک روایت، مسأله ترکیب ملکات در ساختن صورت باطنی مطرح شده است که اگر هم شهوت و هم غضب و وهم برای انسان ملکه شده باشد، فرد چه صورتی پیدا می‏کند؟ یعنی وقتی اینها با هم جمع شود انسان به چه شکلی درمی‌آید؟ پیغمبر اکرم(ص) فرمود: بعضی از مردم به صورتی محشور می‌شوند که میمون و خوک پیش آنها زیباست. وقتی محشور می‌شوند، صورت عجیبی پیدا می‌کنند! این برای همان ملکات است.

ملکات به‏وسیله اعمال ساخته می‌شوند. مسأله مربوط به اعمال، تربیت و تأدیب است. اول ادب ظاهر مطرح است. ادب ظاهر یعنی محدودکردن عمل به آنچه رضای خدا در اوست. فرد فقط سراغ حلال و حرام می‌رود. عمل حرام انجام ندهد. اگر شهوت بی‌بند و بار باشد، خوک است. غضب بی‌بند و بار باشد، گرگ است. حقه‌بازی و کلک ملکه‌ شود، شیطان است.
تلاش برای آدم ماندن

اینکه انبیا و اولیا آمدند نفْس را هدف‌گیری کردند، جهتش این بود که می‌خواستند کسانی که در این دنیا صورت انسان دارند در برزخ و قیامت صورتشان عوض نشود. با هر کس همان‏طور که آمده، برخورد می‏کنند! ما سازنده صورت باطن خود هستیم و جا دارد که در قیامت، بر طبق صورت باطن ما با ما رفتار کنند. تا حالا شده که در منزل‌تان یک حیوان کثیف متعفنی بیاید و شما احترامش بگذارید و به مهمان‌خانه ببرید و از او پذیرایی کنید؟ اگر خری بیاید، با او چطور رفتار می‏کنید؟ برای حمار طویله درست می‌کنید. غذای حیوان مخصوص است و جایش هم مخصوص است. در نشئات دیگر هر طور خودمان را ساخته باشیم، بر طبق ساخته ما، با ما عمل می‌کنند.

نمی‌شود کسی در این دنیا هر کار زشتی انجام دهد، بعد در قیامت از صدرنشینان بهشت باشد! این است که اهل معرفت می‌گویند: تو سازنده صورت باطنی‌ات هستی و وقتی‏که از دنیا رفتی، همین صورت در برزخ و قیامت ظاهر می‌شود.

اقسام ادب

ما دو نوع ادب داریم: ادب باطن و ادب ظاهر. اهل معرفت ادب باطن را «طهارت قلوب» می‌دانند و ادب ظاهر را «حفظ الجوارح من الذنوب»؛ یعنی حفظ اعضا و جوارح از گناهان. بعثت پیغمبر(ص) هم بر روی همین محور بود. حضرت می‌فرمود: من می‌خواهم شما را از وادی حیوانیت و شیطنت بیرون بیاورم! شما می‌میرید، برزخ دارید، قیامت دارید، آنجا به صورت حیوانات و درندگان و شیطان درنیایید. من نمی‌خواهم به صورت حیواناتی دربیایید که در این عالم نظیرش نیست؛ یعنی مجموعه‌ای از حیوانات به‏هم آمیخته شوند؛ «إنما بُعثتُ لأُتمم مکارم الأخلاق»؛۶ من برای تعالی مکارم اخلاق آمده‏ام. مکارم‌الاخلاق هم مربوط به اعمال است.

تطهیر قلب و تهذیب خُلق تحقق پیدا نمی‎کنند، مگر به ادب ظاهری. بین ادب باطنی و ادب ظاهری رابطه مستقیم وجود دارد. به این معنا که، اگر کسی ادب ظاهری نداشته باشد، محال است به ادب سرّ راه پیدا کند، یعنی تا انسان حدود الهی را حفظ نکند، عملاً به سوی قرب به خداوند، که اثر تطهیر باطن است، راه پیدا نمی‎کند. علی(ع) فرمود: «اقرب العباد الی الله تعالی، اقولهم للحق و ان کان علیه و اعملهم بالحق و ان کان فیه کره»؛ نزدیکترین بندگان به خدا، کسی است که از نظر گفتاری، مقیدتر است که خلاف نگوید، اگرچه به ضرر خودش باشد. کسی که مقید است عملش، مطابق با حق باشد، عملی که انجام می‏دهد، دستور الهی است، نه اینکه عمل به حق بکند؛ یعنی دنبال آن نیست که راهی پیدا کند تا کاری را مباح کند، بعد انجامش دهد. می‎گردد، آن را که واقعاً دستور الهی است پیدا می‏کند. اگرچه می‎داند که اگر این کار را انجام دهد خوشش نمی‎آید.

پی‌نوشت‌ها:
1- غررالحکم، ص۲۳۷.

2- غررالحکم، ص۳۰۵.

3- بحارالانوار، ج۸۹، ص۲۱۴.

4- مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۵۹.

5- حجرات، آیه۱۳.

6- مستدرک الوسائل، ج۱۱.

 

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

آیت الله مجتبی تهرانی - بخش چهارم

آیت الله مجتبی تهرانی - بخش چهارم

بحث ما راجع به تأدیب و تربیت بود. انسان باید تمام ابعاد وجودی‌اش (یعنی عقل، قلب، نفس، اعضا و جوارحش) را ادب کند.
مرحوم آیت الله العظمی مجتبی تهرانی - بخش دوم

مرحوم آیت الله العظمی مجتبی تهرانی - بخش دوم

بحث ما راجع به کسانی بود که قصد دارند دیگران را تربیت کنند، یعنی روش گفتاری و رفتاری به دیگران بدهند. عرض شد اولین شرط برای شخص «مربی» این است که ابتدا خود را در ابعاد گوناگون وجودی‎اش (مثل عقل، قلب و نفس) تربیت کند.

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
No image

نحوه های مختلف شـروع کلاس توسط مربی

در این بخش "شـروع ها" در جهت آموزش کلاسداری مطرح می شود.
Powered by TayaCMS