9 مرداد 1390, 0:0
اخلاق؛ قطب نماي علم و دانش
میرعماد اشراقی
اشاره: ارزش انسان به بار علمی، معنوی و اعتقادی اوست، هر کس که در این دنیا عالم، دیندار و مومن باشد نزد خداوند گرامی تر است. از جمله مسائلی که پیامبر بزرگوار اسلام آن را گسترش داد، فراگیری علوم و دانش بشری و دینی است. زیرا عالم با قلم و علم خود جامعه و مسلمانان را بیدار کرده و با احکام دینی و علم روز آشنا میسازد. باید در نظر داشته باشیم که هر علمی که در خدمت انسانیت، الهیات و اعتقادات دینی مردم باشد مفید و قابل ستایش است وگرنه علومی که جهت مخالف این رویه را داشته باشد مضر و ضد انسانیت است. بنابراین رابطه متقابلی میان علم و اخلاق وجود دارد. در واقع انسان دارای دو بال است: بال علم و آگاهی و بال اخلاق که با این دو بال پرواز میکند و به کمال میرسد و اگر یکی نباشد انسان سقوط کرده و شکست میخورد. میتوان علم و اخلاق را به ماشینی تشبیه کرد که علم و آگاهی چون موتور ماشین است. اخلاق ترمز آن و اگر ماشینی بدون ترمز باشد خطر چپ شدن آن و بالنتیجه نابود شدن انسان زیاد است. لذا هر دو لازم و ملزوم یکدیگرند.
برای علم تعاریف گوناگونی وجود دارد ولی علم به معنی دانستن و دانش و آگاهی است و فضیلتی است که ما فوق آن متصور نیست و بعضی آن را این طور تعریف کرده اند علم به جهل است. از جهات و دیدگاههای گوناگون تقسیم بندی هایی برای علم وجود دارد. علم بر دو قسم است: فعلی و انفعالی. علم فعلی آن است که منشا وجود و ماخذ معلومات است و این علم خداست و علم انفعالی از معلوم ناشی میشود و این علم ممکنات است و همچنین علم را دو قسم دانسته اند: اجمالی و تفصیلی. علم اجمالی خدا را قضا و علم تفصیلی را قدر گفته اند. خداوند در سوره حجر آیه 21 میفرماید: «و ان من شییءٍ الّا عند نا خزائنه و ما ننزّله الّا بقدرٍ معلومٍ» و نیست هیچ چیز مگر نزد ماست خزینه هایش و نمی فرستیم آن را مگر به اندازه دانسته شده. همچنان که وجود شیء مقدم است بر خصوصیات و لوازم شیء، علم اجمالی بر شیء نیز مقدم است بر علم تفصیلی به شیء و حضرت علی(ع) جمله ای دارد در نهج البلاغه که میفرماید: العلم علمان: علمٌ مطبوعٌ و علمٌ مسموعٌ و لاینفع المسموع اذا لم یکن المطبوع. یعنی علم دو علم است: علم مطبوع یعنی دانش و علمی که ناشی از طبیعت و سرشت آدمی است و از خود انسان سرچشمه میگیرد، یعنی معرفتی که از دیگری فرا گرفته نمی شود و منظور همان ابتکار خود شخص است و دیگر علم مسموع یعنی شنیده شده و بعد میفرماید: اگر علم مطبوع نباشد علم مسموع فایده ندارد و واقعاً هم چنین است زیرا افرادی هستند که اصلاً علم مطبوع ندارند، جهل ایشان در این باب اغلب نتیجه سوء تعلیم و سوء تربیت است.
ارزش علم و عالم از نظر اسلام بسیار زیاد است. دین مقدس اسلام و پیشوایان دین و رهبران اسلامی همیشه و در همه جا از تحصیل علم طرفداری و تشویق کرده اند. اسلام و رهبران مذهبی همواره مردم را دعوت به تحصیل علم و آگاهی مینموده و مینمایند. به نحوی اولین وحی الهی که بر پیغمبر بزرگوار، نازل شد خود بهترین شاهد بر عنایت فوق العاده اسلام به تعلیم و تعلم است. «اقرا و ربّک الاکرم الّذی علّم بالقلم، علّم الانسان ما لم یعلم». بخوان و پروردگار توست کریم تر، آن که تعلیم کرد نوشتن به قلم، آموزانید انسان را آنچه نمیدانست.
در واقع سخن از علم و دانش آموزی در نخستین وحی که بر پیامبر گرامی(ص) نازل شد نشان از اهمیت علم و عالم در دین اسلام و نزد خداوند است. همچنین در آیه دیگری میفرماید: «..هل یستوی الّذین یعلمون والّذین لایعلمون..» آیا مساویند آنان که عالمند و میدانند و آنان که نمی دانند و نظیر این آیات در قرآن زیاد است که خداوند مردم را به فراگرفتن علم تشویق کرده و برای عالم ارزش فراوان قائل شده و مردم را به تفکر و تحقیق درباره آسمان و زمین، شب و روز و ماه و خورشید تشویق میکند.
در حدیث آمده است که پیغمبر اکرم(ص) میفرماید: «انّ الله یطاع بالعلم و یعبد بالعلم و خیر الدّنیا و الاخره مع العلم و شرّ الدّنیا و الاخره مع الجهل.» یعنی به درستی که خداوند اطاعت کرده میشود به وسیله علم و عبادت کرده میشود با علم و خیر دنیا و آخرت با علم است و شر دنیا و آخرت همراه با جهل و نادانی است. در این حدیث حضرت آب پاکی روی دست همه ریخته که اگر کسی سعادت دنیا و آخرت میخواهد حتماً باید تحصیل علم کند و عالم شود. نقل شده که روزی پیامبر اکرم(ص) وارد مسجد شدند، گروهی را یافتند که به عبادت مشغول بودند و جمعی را که به تعلیم و تعلم اشتغال داشتند، ایشان با مشاهده این دو گروه فرمودند: «کلاهما علی خیرٍ». هر دو گروه به خیر و نیکویی میگذرانند. و بعد فرمودند: «ولکن بالتّعلیم ارسلت.» اما من برای تعلیم فرستاده شدهام. سپس حضرت در آن گروه که به تعلیم و تعلم میگذراندند نزول اجلال فرمودند.پس در این جهت که اسلام داعی به تعلیم و تربیت است هیچ تردیدی نیست و یکی از دعوتهای موکد اسلام خواندن مردم به طلب دانش است، عالم بودن مردم است، عالم بودن امت اسلامی است: طلب العلم فریضهٌ علی کلّ مسلمٍ. از مسلمات احادیث نبوی است که تحصیل علم واجب گردیده است. چرا که لازم است اجتماع مسلمانان در برابر چشمان دشمنان اسلام، پر بار و غنی از علوم دینی و دانش بشری باشند تا هر روز پیشرفت علمی و رشد اقتصادی و اجتماعی جامعه مسلمانان خاری در چشمان دشمنان باشد. شایسته است که هر مسلمانی بر آگاهی و دانش خود از احکام دینی و علوم روز بیفزاید تا جامعه را در مسیر رشد و شکوفایی قرار دهد.نقل شده که ابوریحان بیرونی در بستر بیماری افتاده و آخرین لحظات عمر را میگذراند، فقیهی عالم به بالینش آمد، ابوریحان در آن حال از فقیه سئوالی از علم پرسید. فقیه گفت: این چه جای سئوال است. ابوریحان گفت: این مسئله را بدانم و بمیرم بهتر است یا جاهل بمیرم. به همین دلیل است که در حدیث آمده است: «اطلب العلم من المهد الی اللحد.»
چنین گفت پیغمبر راستگوی
ز گهواره تا گور دانش بجوی
در فضیلت عالم روایات و احادیث زیادی از رهبران دینی وجود دارد. چنان که پیامبر اکرم(ص) فرمود: عالم یک درجه از شهید بالاتر است و شهید یک درجه از عابد برتر است و برتری عالم بر سایر مردم مانند برتری من است بر کوچکترین آنها. در حدیث دیگر آمده است: «فضل العالم علی العابد کفضل القمر لیله البدر علی سائر الکواکب.» یعنی برتری عالم بر عابد همچون برتری ماه در شب بدر بر سایر ستارگان است با اینکه میدانیم شهید چقدر مقام دارد. ولی معلوم میشود که عالم تا چه اندازه بلند مرتبه است که در حدیث آمده است: مداد العلماء افضل من دماء الشّهداء. در این حدیث مداد علما بر خون شهیدان برتر آمده است. چرا که عالم با قلم و نوشته خود میتواند یک جامعه و مردم آن را آگاه ساخته و با احکام و علوم دینی آشنا سازد، و کل جامعه را در برابر مستکبران جهانی و دشمنان اسلام آماده سازد در واقع کتب فقهی و قوانین دینی است که مردم را با اصول و احکام مذهبی آشنا کرده و اجتماع را برای اجرا و رعایت این اصول زمینه سازی مینماید. و در حدیث دیگری آمده است: یشفع یوم القیمه ثلاثه: الانبیاء ثمّ العلماء ثمّ الشهداء. سه گروه در قیامت شفاعت میکنند: پیامبران، علما، شهدا. در این حدیث از لحاظ ارزشی و معنوی عالم در کنار پیامبر و شهید آورده شده است و نشان از اهمیت و ارزش علم و عالم در اسلام است. خداوند در قرآن مجیدش به قلم سوگند خورده است: «ن والقلم و ما یسطرون». یعنی سوگند به قلم و آن چه را با آن مینویسند. در بعضی روایات آمده است: «انّ اوّل ما خلق الله القلم.» نخستین چیزی که خداوند آفرید قلم بود.در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است: سه صداست که حجابها را پاره میکند و به پیشگاه با عظمت خدا میرسد: صدای گردش قلمهای دانشمندان هنگام نوشتن و صدای قدمهای مجاهدان در میدان جهاد و صدای چرخ نخ ریسی زنان پاکدامن. البته تمام این مزایا درباره قلمهایی است که به وسیله علمای متعهد و در مسیر حق و عدالت و در صراط مستقیم گردش میکند و قلمهای مسموم و گمراه کننده بزرگترین بلاو عظیم ترین خطر برای جوامع انسانی محسوب میشود. «اذا فسد العالم فسد العالم.» از حضرت علی(ع) است که فرمود: «المال تنقصه النّفقه والعلم یزکّوا علی الانفاق.» مال با انفاق و خرج کردن نقصان مییابد ولی علم با انفاق رشد و نمو میکند و در واقع زکات علم آموختن آن به دیگران است که در این مسیر بر تعداد عالمان افزوده شده و علوم و دانش جدیدی کشف میگردد. حضرت امام حسین(ع) میفرماید: «دراسه العلم لقاح المعرفه» یعنی گفتگوی علمی نطفه معرفت و فهم است. پس با یادگیری و آموزش علم به دیگر مردم، معرفت و شعور علمی و اخلاقی در جامعه گسترش مییابد.
منابع: چهار وادی سلوک، محمد کاظم بصیری ابر قویی، قم: دفتر نشر الهادی، 1379.
مباحثی در وحی و قرآن، علامه سید محمد حسین طباطبایی، قم: بنیاد علوم، 1360.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان