دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اخلاق حرفه ای، یک بستر و یک جهان رِؤیا

No image
اخلاق حرفه ای، یک بستر و یک جهان رِؤیا

قانون روزنامه نگاري، جيسن بلر، مرامنامه هاي اخلاقي، پرسشهاي دانشجويان، مسئوليت اجتماعي

یونس شکرخواه

اشاره

اگرچه از تدوین اولین قانون روزنامه‌نگاری انجمن آمریکایی سردبیران روزنامه‌ها[1] به عنوان نخستین قانون رسانه‌ای (سال 1923) سال‌ها می‌گذرد، اما هنوز مقوله‌ی اخلاق رسانه‌ای به رازی سر به مُهر می‌ماند. شاهد ادعای من در این زمینه ماجرای معروف جیسن بلر[2] است.

"جیسن بلر"، عضو تحریریه روزنامه‌ی مطرح نیویورک تایمز ستاره‌وار ظهور کرد و شهاب‌گونه رو به افول گذاشت. جیسن بلر 27ساله با وجود ده‌ها مرامنامه و متن اخلاقی، دست به جعل و تحریف‌ زده بود. او خبرها و گزارش‌هایی برای نیویورک تایمز نوشته بود که وجود خارجی نداشت و به منابعی استناد کرده بود که یا نبودند و یا اگر هم بودند، حرف‌های مورد استناد بلر را بر زبان نیاورده بودند.

اما به هرحال از آنجا که ماه زیر ابر نمی‌ماند، روزهای روشن بلر در ماه مه سال 2003 به شبهای تیره و تار مبدل شد. او استعفا داد و نیویورک تایمز را با اعتباری مخدوش تنها گذاشت. هنجار‌شکنی‌های او در روزنامه‌ای رخ داده بود که تاکنون بیشترین جوایز پولیتزر روزنامه‌نگاری را به خود اختصاص داده است و جالب است بدانید که نیویورک‌تایمز هفت جایزه پولیتزر را به‌طور همزمان در سال 2002 شکار کرده بود.

جیسن بلر که استعفا داد، بحران مشروعیت چنان نیویورک‌تایمز را در هم فشرد که این روزنامه مجبور شد یک تیم هشت‌نفره از کار کشته‌ترین گزارش‌گران خود را مأمور بررسی این ماجرا کند که چطور بلر توانسته است تا این حد اعتمادها را به خود جلب کند و سپس این موارد غیراخلاقی را مرتکب شود.

پس حالا پرسش این است که اگر چنین ماجرایی می‌تواند در نیویورک تایمز رخ دهد - در روزنامه‌ای که نشریه‌ی زرد سوپر مارکتی نیست و به خاطر روزنامه‌نگاری تهاجمی و موسوم به حقیقت‌یاب خود نیز اشتهار دارد - چه تضمینی وجود دارد که ماجراهای مشابهی هم در سایر رسانه‌ها در جریان نباشد و یا می‌توان پرسید، آیا آنچه موسوم به «اخلاق حرفه‌ای» است، تضمین‌هایی برای اجرا هم دارد؟[3]

مرامنامه‌های اخلاقی

طی سال‌‌هایی که تدریس کرده‌ام، بارها با پرسش‌های دانشجویانی مواجه شده‌ام که همزمان با تحصیل در رسانه‌ها نیز مشغول کار بوده‌اند. پرسش‌های آنان بسیار ساده، اما در عین حال بسیار عمیق است. یکی از رایج‌ترین پرسش‌ها این است: آیا من باید هر کاری که روزنامه می‌گوید انجام دهم؟

به گمان من می‌شود از چند زاویه به مقوله‌ی اخلاق حرفه‌ای نگریست؛ و ابتدا اعلام کنم آنچه من در این مقاله مطرح می‌کنم صرفاً می‌تواند در چارچوب یک «مقاله عقیده‌ای»[4] قلمداد شود. بنابراین از پیش می‌گویم هر نوع ضعف احتمالی در آن صرفاً به این دلیل است که کل روزنامه‌نگاری ایران در این زمینه دچار یک ضعف مفرط است و بسیاری از انگیخته‌ها هنوز باید صیقل بخورد و در محک نقد به عیار مطلوب و دلخواه نزدیک شود. تا زمانی که ادبیات روزنامه‌نگاری ما دچار فقر و کمبود است، هیچ حرف و دیدگاهی - از جمله همین مطالب - نمی‌تواند «کامل» قلمداد شود.

برخی از کلمات و عبارات

به‌نظر می‌رسد برخی از کلمات و عبارات برای اکثر روزنامه‌‌نگاران ـ در ایران و جهان ـ قلمرو معنایی پذیرفته شده‌ای دارند و یا دست‌کم بر سر رعایت آن‌ها یک توافق ضمنی وجود دارد.

واژه‌هایی نظیر «انصاف»[5] یا «رعایت حریم شخصی افراد»[6] از این دست است. دروغگو نبودن، حقیقت‌یاب بودن و... مفاهیم دیگری هستند که تقریباً طرف توافق اکثر روزنامه‌نگاران قرار گرفته‌اند.

اجازه بدهید به پدیده‌ی دیگری اشاره کنم با عنوان «پاپا راتزی»[7] که روزنامه‌نگاری ما خوشبختانه هنوز به آن آلوده نشده است؛ اما به گمانم هر چه در زمینه‌ی عکاسی خبری[8] پیش برویم، امکان مواجه شدن با آن وجود دارد.

پاپاراتزی یا همان اصطلاح ویژه‌ای که برای عکاسان سمج به کار می‌رود (برای عکاسانی که عمدتاً از مشاهیر عکاسی می‌کنند) یکی از بارزترین موارد مربوط به سرگیجه‌های اخلاقی در روزنامه‌نگاری است.

در این عرصه پرچالش، فتوژورنالیست درگیر این کشمکش است که بین خدمت‌رسانی به مخاطبان و درعین‌حال، رعایت حقوق و حریم شخصی سوژه‌ای که از آن عکاسی می‌کند، توازن برقرار کند و یا به دیگر زبان حق هیچ‌یک از طرفین را ضایع نکند. حتماً خاطرتان هست که تعقیب و گریز پاپاراتزیها با پرنس دایانا[9] چگونه «پوشش سوژه» را به «شکار سوژه» تبدیل کرد و جان او را گرفت.

نسخه‌های اخلاقی

به گمان من آنچه در جهان رسانه‌ای از آن تحت ‌عنوان «رمزهای اخلاقی»[10] یا «اخلاق‌‌‌نامه» یاد می‌شود، می‌تواند گره‌گشا باشد.

همان‌گونه که گفتم از تدوین نخستین اخلاق‌نامه که قانون روزنامه‌نگاری انجمن آمریکایی سردبیران روزنامه‌هاست، قریب به 83 سال می‌گذرد. اما واقعیت امر این است که «اخلاقیات تجویزی» یا «نسخه‌ای»[11] از نظر انطباق دادن آن‌ها با کارهای جاری روزنامه‌نگاری، هر روزنامه‌نگاری را حتی اگر حرفه‌ای هم باشد دچار مشکل می‌کند.

یک‌ بار در کلاس خبرنویسی، عکس معروف شلیک رئیس پلیس سایگون به سر یک شهروند ویتنامی را روی تابلو چسباندم و از دانشجویان خواستم درباره‌اش نظر بدهند. یکی از آن‌ها به جای اظهار نظر به من گفت:

استاد! بهتر نبود این عکاس با دوربین خودش می‌کوبید روی دست این ضارب تا طرف کشته نشود!

بچه‌ها خندیدند، اما او واقعاً خواسته و ناخواسته بر یک نکته‌ی محوری در حوزه اخلاقیات حرفه‌ای، دست گذاشته بود. در یک مورد دیگر مادر کاوه‌ی گلستان برایم از ایمیلی گفت که دریافت کرده بود و در آن آمده بود که اگر جورج بوش در رودخانه‌ی خروشانی افتاده باشد و شما عکاس باشید، چه‌کار خواهید کرد؟ این پرسش، موقعیتی را مطرح می‌کند که مشابه موقعیت عکسِ شهروند ویتنامی است. پاسخ احتمالاً باید یکی از این دوگزینه باشد:

عکاسی کردن یا کمک به جورج بوش؟ اماایمیل مزبور با این پرسش طنزآمیز به پایان رسیده بود: سیاه و سفید می‌گیرید یا رنگی!؟ در این شوخی، پاسخ این است که بدون هیچ دخالتی، فقط عکاسی کن! اما در اظهارنظر دانشجوی مزبور، پاسخ این بود: دیگری را نجات بده و عکاسی نکن!

اجازه دهید برگردم به بحث اخلاقیات تجویزی. به‌نظر من این نوع مقررات مرامنامه‌ها، رهنمودها و... ممکن است به کار روزنامه‌نگاران جوان بیاید، اما جوابگوی حرفه‌ای‌ترها نیست، چون آن‌ها طی کار به مراتب تجربه‌ی بیشتری اندوخته‌اند و می‌دانند چگونه قوانین را رعایت و چگونه آن‌ها را نقض کنند!

اما این‌که می‌گویم روزنامه‌نگاران جوان بهتر به نسخه‌های تجویزی عمل می‌کنند، بیشتر به این دلیل است که آن‌ها فکر می‌کنند پاسخ همه‌ی پرسش‌ها در همین مرامنامه‌ها نهفته است. اما واقعیت این است که مقولات اخلاقی، بسیار پیچیده‌اند و ممکن است مرامنامه‌های مورد بحث حتی مفید هم باشند، اما خود مقولهی اخلاق پیچیده‌تر از آن است که بتوان با تکیه به این نوع متون، کاملاً اخلاق‌گرا شد و یا به دیگر زبان به یک اخلاق تجویزی رسید.

در مدخل برخی از اصطلاحات و عبارات از واژه «حریم شخصی افراد» یاد کردم. آیا واقعا در جریان کار و در واقع در جریان کار حرفه‌ای می‌توان حریم شخصی را رعایت کرد؟

مگر غیراز این است که همه‌ی مرامنامه‌ها بر حفظ حریم شخصی - آن هم همزمان با حفظ شأن و شئون افراد[12] - تأکید می‌ورزند و مگر غیر از این است که باز هم در اکثر مرامنامه‌ها بر عبارت حفظ حریم و شأن افراد در «همه زمانها»[13] تأکید می‌شود،[14] اما چرا در عمل شاهد عکسهایی هستیم که از پنهان‌ترین زوایای زندگی افراد گرفته می‌شود. آیا لنزهای پرقدرت عامل این اتفاق هستند؟ یا این‌که این فتوژورنالیستها هستند که نمی‌توانند بین غلبه علائق مخاطبان و حقوق سوژه‌ها توازن برقرار کنند؟

نمونه‌ی دیگر

تعهد به تازگی و سرعت داشتن هم از جمله مواردی است که روزنامه‌نگاران باید به آن پای‌بندی نشان دهند. در برخی از متون اخلاقی، تأکید همزمانی بر «تازگی و دقت»[15] می‌شود[16] اما باز حرفه‌ای‌ها می‌دانند که هر سرعتی در بطن خود می‌تواند هر نوع دقتی را به مخاطره بیندازد و به عکس هر مکثی برای تأیید جزئیات و مطمئن شدن از آن‌ها می‌تواند خبر را کهنه کند.

مثال آشکار این مورد، «بی‌بی‌سی» است که عملاً و رسماً معتقد است درستی نباید فدای سرعت شود و این نکته را به باور روزنامه‌نگاران خود تبدیل کرده است.

پنجه‌ی دردسرها در عمل

اما درعین حال پنج عبارت دیگر وجود دارد که محور بحثهای عمده در زمینه‌ی اخلاق حرفه‌ای است و در واقع بسیاری از حرف و حدیث‌ها از همین پنج وظیفه‌ی حرفه‌ای نشأت می‌گیرد:

1. حفظ خود[17] یا به دیگر زبان وظیفه و مسئولیت در برابر خود (و تضادش با مأموریتهای حرفه‌ای)

2. وظیفه‌ در قبال مخاطب[18] (اعلام حقیقت؛ اما به چه قیمتی؟)

3. وظیفه در قبال کارفرما [19] (و تضادش با اعلام حقیقت)

4. وظیفه در قبال حرفه[20] (و تضادش با مثلاً ضرورت حفظ جریان آگهی‌ها)

5. وظیفه در قبال جامعه[21] (و تضادش با حفظ خود/ همان موضوع منافع فردی و جمعی)

درباره‌ی هر کدام از این پنج وظیفه، می‌شود ده‌ها کتاب معطوف به اخلاق رسانه‌ای نوشت. اما متأسفانه نه ترجمه‌ای در این زمینه‌ها وجود دارد و نه تألیفاتی . [22]

ریشه‌های فلسفی

واقعاً ریشه‌ی پاسخ ها را در کجا باید یافت؟ من فکر می‌کنم بین فلسفه و عمل در این عرصه، رابطه‌ی عمیقی برقرار نیست و در واقع می‌خواهم بگویم پاسخ اخلاق و اخلاقیات حرفه‌ای را الزاماً نمی‌توان از درون تحریریه‌ها یا فقط از درون مدارس روزنامه‌نگاری بیرون کشید. من ممکن است شخصاً بحث «اعتدال ارسطویی» را طرف توجه قرار دهم و توصیه میانه‌روی او به دانشجویانش را در هزاران سال پیش راهنمای خود بدانم، اما فکر نمی‌کنم بتوانم این توصیه را به دانشجویانم منتقل کنم. به نظر من شاید نتوان یک قانون را راهنمای همه روزنامه‌نگاران در همه جا قرار داد. ابتدا چنین باوری داشتم و به همین سبب هم بود که در آغاز دهه‌ی هفتاد، ترجمه‌ی اصول اخلاقی بین‌المللی روزنامه‌نگاری را ضمیمه‌ی کتابی کردم که با نام خبر به چاپ رسید. (یک توصیه‌ی ساده؛ مقایسه کنید: رفتار هفته‌نامه‌های وطنی را با روزنامه‌های وطنی با این تأکید که هر دو ژانر توسط دو گروه از روزنامه‌نگاران در یک کشور به نام ایران منتشر می‌شوند.)

اما فرد دیگری هم ممکن است بر مبنای اصل «آنچه برای خود نمی‌پسندی برای دیگران مپسند» رفتار کند.

و یا فرد دیگری، "اعتدال ارسطویی" را پیشه نکند و اصول موردنظر "امانوئل کانت"[23] را دنبال کند (اصولی را دنبال کن که می‌خواهی اصول جهانی شود) یا فردی هم، دیدگاه "جان استوارت میل"[24] را بجوید که متضمن «خوشحالی برای جمع هر چه گسترده‌تر» است.

و یا در نظر بگیرید اصول اخلاقی طرح شده در نظریه‌ی مسئولیت اجتماعی[25] را دایر بر ضرورت رعایت مصالح اجتماع که به خوبی در زیر لوگوی روزنامه مورد بحث ما نیویورک تایمز جلوه‌گر است: همه‌ی خبرها مناسب چاپ هستند؟

( دوباره پرسش: چه کسانی و بر چه مبناهایی تشخیص می‌دهند که یک خبر مناسب چاپ هست یا نیست؟)

و یا در نظر بگیرید اصول فلسفی دیگری را نظیر «مساوات طلبی» یا «اخلاق پراگماتیستی» (معطوف به نتیجه) را و یا وظیفه‌گرایی‌های مبتنی بر تکلیف و مکلف بودن را (همان پرسشی که گفتم اکثر دانشجویان دارند: آیا من باید هر کاری که روزنامه‌ می‌گوید انجام دهم؟ که از نظر من یک پرسش وظیفه‌گرایانه است و از نوع اخلاقیات تجویزی است).

به‌‌این ترتیب همان‌گونه که می‌بینید برخی از این نگرشها عمدتاً معطوف به دنبال کردن مقررات و تکالیف است و برخی از آنها هم بر نتیجه کارها و اعمال تکیه می‌ورزند و ترکیب همین تلقیها و یا بهتر است بگویم تداخل آگاهانه و ناآگاهانه همین نگرش‌هاست که سبب سردرگمی‌هایی در زمینه‌ی اخلاق حرفه‌ای می‌شود و بیفزایید به این آلیاژ، کمبود واحدهای درسی در این عرصه را و کمبود ادبیات مرتبط را.

جمع‌بندی

همان‌گونه که در آغاز این نوشتار گفتم، این مقاله صرفاً یک مقاله‌ی عقیده‌ای بود که بیشتر بر طرح مسائل متمرکز بود و نه برحل آن‌ها. اما برای اینکه باز هم بتوان در آغاز، مواد و مطالب بیشتری به عنوان ماده‌ی خام ارائه کرد، توصیه می‌کنم مترجمان قلمرو علوم ارتباطات به ژورنال اخلاق رسانه‌های جمعی[26] سری بزنند که عمدتاً بر اصول و خردورزی در عرصه اخلاق متمرکز است و تا حدود زیادی از جانبداری‌ها و پیشداوری‌ها عاری است.

اما برای اینکه در زمینه‌ی موارد مطرح اخلاقی هم بتوانید به نمونه‌های ملموس برسید، توصیه می‌کنم به وب سایت «ژورنالیسم»[27] سری بزنید که حاوی مطالب بسیار مفیدی است در زمینه‌هایی چون: حریم شخصی، تضاد منافع، منابع خبر و... .

به‌هرحال از نظر من مقولات اخلاقی، مقولاتی کاملاً فردی هستند و چون مرامنامه‌ها و قوانین و مقررات اخلاقی درباره‌ی رسانه‌ها ـ مثل مرامنامه‌های دیگر ـ عمدتاً به موارد بحث‌انگیز اشاره می‌کنند و درعین‌حال برای جلوگیری از طولانی نشدن، دست به کلی‌نویسی و کلی‌گرایی می‌زنند، دشواری‌ها برای درک متون مزبور بیشتر می‌شود. درعین‌حال این نوع متون به‌خاطر همین کلی‌بودن حرف‌ها و گزاره‌ها، قابل انطباق با شرایط واقعی کاری و حرفه‌ای نیستند؛ بنابراین نمی‌توانند همه موقعیت‌ها و شرایط احتمالی را که طی کار پیش می‌آید، پیش‌بینی کنند.

پس بهتر است هرچه می‌توانیم موادخام در این زمینه را به زبان ساده فراهم کنیم. این فراهم‌سازی باید ترجمه‌ی متون مرتبط را در دستور کار قرار دهد. کار هم زمان دیگری که باید صورت گیرد تهیه‌ی مبانی فلسفی توصیه‌های اخلاقی به زبان بسیار ساده است.

آمیزه این دو کار به شکل‌گیری متن نهایی خوبی منتهی می‌شود که آن هم باید در بطن عقل سلیم و خردورز هر روزنامه‌نگار نهادینه شود.

(این مقاله در شصت‌و‌ششمین شماره‌ی فصلنامه رسانه چاپ شده است).

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
فلسفه چیست؟

فلسفه چیست؟

فلسفه حوزه‌ای از دانش بشری است که به پرسش و پاسخ درباره مسائل بسیار کلی و جایگاه انسان در آن می‌پردازد؛ مثلاً این که آیا جهان و ترکیب و فرآیندهای آن به طور کامل مادی است؟
رابطه علم و عمل

رابطه علم و عمل

علم و دانش بشری زمانی برای جامعه و مردم سودمند و مفید است که با عمل و اجرا همراه گردد یعنی عالم به علم و دانسته‌های خود عمل کرده و آن را با اشتیاق به دیگران نیز بیاموزد.
الخیر فی ماوقع

الخیر فی ماوقع

برای خیلی‌ها این پرسش مطرح می‌شود که چرا ما هر گاه با مصیبت و گرفتاری مواجه می‌شویم، و نخستین تحلیل و توصیف ما از آن این است که در آن خیری بوده است؟
Powered by TayaCMS