مقصود از مطالعات دینی رشتهای است که امروز تحت عنوان دین شناسی شش گانه فلسفه دین، جامعه شناسی دین، روانشناسی دین، فقه و دستورات دینی، الهیات و تاریخ ادیان تقسیم شده است. هر یک از این شاخهها میتواند به نوعی با اخلاق و به طور خاص با اخلاق کاربردی ارتباط داشته باشد.
در فلسفه دین و معرفت شناسی دینی بحث نسبت و تعامل دین و اخلاق و وابستگی دو جانبه معرفتشناختی، هستیشناختی و انگیزشی آن دو با یکدیگر میتواند بنیادهای اخلاق کاربردی را با نوسانات زیادی روبرو سازد.
نقش دین را میتوان در این موارد نیز باز جست: جهتدهی به مضمون قواعد اخلاقی، تبیین دنیوی - اخروی یا جامع نقش تاریخی وحی در شکلگیری دینی مفاهیم اخلاقی، تامین بعد انگیزشی قواعد و آموزههای اخلاقی از رهگذر گوشزد نمودن ضمانت اجرای الهی احکام اخلاقی، باز تعریف مفهوم محوری "تعارض اخلاقی" در ادبیات اخلاق کاربردی از طریق ایجاد تغییر در دامنه صدق مفهوم تعارض و توسعه و تضییق آن با استفاده از ظرفیتهای عظیم روششناسی ارائه راهکارهای عقلی یا شرعی برون رفت از بن بستها و معماهای اخلاقی بر پایه موضعگیری در بحث حسن و قبح عقلی و شرعی.
در جامعه شناسی دین، این رشته میتواند متکفل بحث از تاثیر گرایشات دینی افراد جامعه در نحوه شکلگیری قواعد اخلاقی رایج در آن جامعه باشد. مباحث ویژه جامعهشناسی دین مانند نحوه شکلگیری، گسترش، ساخت و کارکرد گروههای دینی، رابطه ارزشهای دینی و هنجارهای اجتماعی، جامعهپذیری دینی، اقتدار و سلسله مراتب در سازمانهای دینی، فرآیند عرفی شدن پیامها و نهادهای دینی میتوانند حوزههای وسیعی از مباحث اخلاق کاربردی و شاخههای آن مانند اخلاق حرفهای، اخلاق شهروندی، اخلاق دینداری، اخلاق آموزش و پرورش، اخلاق خطوط حائل، اخلاق جهانی، اخلاق سیاسی و اخلاق رسانه را تحت تاثیر قرار دهند.
در روانشناسی دین سه سطح توصیفی و دستوری و تکنیکی پدیدههای روانی برآمده از دینورزی آدمی را در سه لایه اندیشه و باورهای دینی، عواطف و هیجانات دینی و کنش و رفتارهای دینی بررسی میکنند.
ره آورد "روانشناسی توصیفی دین" برای اخلاق کاربردی، تبیین منشأها و بسترهای روانی شکلگیری تعارضات و معماهای اخلاقی در حیات دینی دین داران است.
روانشناسی دستوری دین میتواند توصیههایی برای برون رفت از بن بستها و معماهی اخلاقی داشته باشد، این توصهها بر پایه تحلیل روانشناختی از فرآیندهای دخیل در شکلگیری باورها، هیجانات و رفتارهای دینی یا گسترش و تثبیت یا تضعیف و زوال انها که چالش اخلاقی را در پی آوردهاند، مبتنی هستند.
متخصص اخلاق کاربردی در مقام مشاوره بالینی میتواند بر پایه یافتههای روانشناسی دین به مددجو کمک کند تا وظیفه اخلاقیاش را تشخیص دهد و درصدد ادای آن برآید.
کمک روانشناسی دین در سطح دستوری به کشف حکم در یک تعارض اخلاقی بر اساس دو مبنای مقبولتر در روش تحقیق اخلاق کاربردی (یعنی قرینهگرایی و موازنه متفکرانه) تحقق مییابد، ولی بر اساس مبنای اصولگرایی، از روانشناسی دین صرفا میتوان در صورتبندی قواعد اخلاقی در حوزه اخلاق هنجاری سود جست، البته در صورتی که قایل به استنتاجناپذیری مطلق باید از هست نباشیم.
شاخه فقه و احکام دینی هم از دو طریق به اخلاق کاربردی کمک میکند. فقه با بیان پارهای از قواعد و اصول اخلاقی در قالب قواعد فقهی و همچنین صدور احکام ویژه درباره موارد خاص مانند مجازات یا سقط جنین و ... در استنباط احکام اخلاقی این موضوعات به شکل کبروی و صغروی تاثیرات تعیین کنندهای به دنبال میآورد.
فقه با کمک دانش اصول فقه از رهگذر ارائه روش استظهار از متون قرآنی، حدیثی، تنقیح مناط و الغای خصوصیت، الگوپردازی مناسب برای جمع بین عام و خاص، مطلق و مقید، مجمل و مبین به غنی سازی متدولوژی پژوهشهای متنی در علم اخلاق کاربردی و در نتیجه به صورتبندی نهایی قواعد اخلاق نقلی یا استنباط حکم اخلاقی مورد خاص یاری میرساند.
در تاریخ ادیان، دین به عنوان حقیقتی تاریخی که همواره در زندگی بشر نقش داشته، مورد تامل و بحث قرار میگیرد که این کاوشها میتواند در بازخوانی تارخی قواعد اخلاق و تحولات اخلاقی انسانها در دورانهای تاریخی پیشین و نقش آنها در مسایل و معضلات اخلاقی جاری در زندگی انسان معاصر، راهگشای اخلاق کاربردی باشد.[1]
پی نوشت:
-
[1] . خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه