كلمات كليدي : اخلاق كاربردي، اخلاق عملي، معضل اخلاقي، اخلاق حرفه اي، مسائل اخلاقي
نویسنده : احمد دبيري
اخلاق کاربردی که گاهی اخلاق عملی[1] نیز نامیده میشود در کاربرد جدیدش عمدتا در دهههای اخیر از ناحیه متفکرین غربی رایج شده است.[2]تأسیس رشته جدیدى در مطالعات اخلاقى به نام اخلاق کاربردى عمدتاً به هدف پاسخگویى به چند دسته مسائل و چالشها صورت گرفته: اول مجموعه مسائل اخلاقى نوپدید که عمدتا ناشی از پیشرفتهای علم و فنآوری است دوم، مسائل اخلاقی خاص هر یک از عرصههاى اختصاصى زندگى مدرن و بالاخره حل مؤثر معماها یا همان تعارضات اخلاقى که البته برخى از آنها مانند سقط جنین دیرزمانى دامنگیر بشر بودهاست. البته این رویکرد به اخلاق کاربردى تا حدی در گذشته نیز مورد توجه عالمان اخلاق مسلمان نیز بوده و آنان به عناوینی نظیر اخلاق حکمرانى، اخلاق دانشورى، اخلاق پزشکى و اخلاق محیط زیست توجه داشتهاند.[3] به بسیاری از موضوعات اخلاق کاربردی در ابواب مختلف کتب اخلاقی عالمان مسلمان پرداخته شده است. در مواردی نیز تالیفات مستقلی در برخی موضوعات انجام گرفته است که از باب نمونه میتوان کتاب «آداب المتعلمین» خواجه نصیر الدین طوسی (597- 672) و «منیه المرید فی آداب المفید و المستفید» نوشته شهید ثانی ( 909-966) در خصوص اخلاق دانشجویی نام برد.
تعریف اخلاق کاربردی
تعاریف گوناگونی از اخلاقِ کاربردى ارائه شده است؛ یک تعریف محدود از اخلاق کاربردی عبارت است از: «کاربرد نظریههاى اخلاقى کلى در مسائل اخلاقى با بىطرفى در حل این مسائل». در این تعریف اخلاق کاربردی نوعی از اخلاق هنجاری است که با تطبیق اصول اخلاقی بر مصادیق به نحوی جزییتر به حل مسائل اخلاقی میپردازد. در تعریفی دیگر که به لحاظ گستره قدری وسیعتر از تعریف سابق است اخلاق کاربردی عبارت است از: «هرگونه کاربست انتقادى روشهاى فلسفى براى سنجش تصمیمات عملى اخلاقى و مواجهه با مسائل، رفتارها و سیاستهاى اخلاقى در حرفهها، تکنولوژى، حکومت و غیره»[4].
در این میان برخی در تعریف اخلاق کاربردی بر موضوع بحث تمرکز نمودهاند. موضوع اخلاق کاربردی در واقع همان مسائل واقعی در زندگی روزمره است که بعد هنجاری و ارزشی دارند. این موضوعات غالباً در اثر پیشرفت فنآوری پدید میآیند. اخلاق کاربردی با جستجو و کاوش در ابعاد مختلف یک موضوع و با تکیه بر اصول پذیرفته شده اخلاقی همواره گزینههای جدیدی را برای عمل و تصمیمسازی پیش روی مینهد که ارزشها و اصول اخلاقی موجود، ملاک کارآمدی برای ارزیابی آنها ندارد.
جایگاه اخلاق کاربردی در پژوهشهای اخلاقی
از یک منظر میتوان مطالعات اخلاقی را به چهار بخش تقسیم کرد:
یک دسته مطالعات توصیفی که به گزارش اخلاقیات جوامع گوناگون میپردازد. دیگر مطالعات فرا اخلاقی که به تحلیل و ماهیت گزارهها، مفاهیم و احکام اخلاقی میپردازد. سوم مطالعات هنجاری که به دنبال شناسایی و تبیین اساسیترین مبانی و معیارهای درستی، نادرستی و خوبی و بدی در احکام اخلاقی است. و در نهایت اخلاق کاربردی. گرچه اخلاق کاربردی در حقیقت زیر مجموعه اخلاق هنجاری است اما امروزه فلاسفه اخلاق در صدد برآمدهاند بیشتر به مسائل و اموری بپردازند که کانون بحرانها و معضلات عمل یا اخلاق باشد. اما شناسایی و تشخیص رفتار درست از نادرست در بسیاری از حوزههای عملی خصوصاً با پیشرفت چشمگیر در فناوری پیچیدگیها و ظرافتهای خاصی یافته است این پیچیدگیها تصمیمگیریهای دشواری را در حوزههای گوناگون پیشروی دانشمندان اخلاق نهاده است. همین مسأله توجه دانشمندان را به اخلاق کاربردی جلب نموده است. هنگامی که فیلسوفان به جای تعیین درستی و نادرستی امور در کلیترین حالتها به دنبال یافتن تشخیص رفتارهای اخلاقی در حیطههای خاص باشند در واقع مستقیماً درگیر اخلاق کاربردی شدهاند. بر این پایه اخلاق کاربردی در پی یافتن قواعدی خاصتر از قواعد عام اخلاقی است که در شرایط ویژه و موضوعات و موارد مشخصتر کاربرد داشته باشند. اخلاق کاربردی درصدد است تا کاربرد منظم و منطقی نظریه اخلاقی را در حوزه مسائل اخلاقی خاصی مانند محیط زیست، پزشکی و غیره نشان دهد. بر این اساس میتوان برخی از ویژگیهای اخلاق کاربردی را چنین برشمرد:[5]
1. عنایت افزونتر به زمینهها و جزئیات.
2. تکیه بر معضلات کاربردی مسائل و کانون بحرانهای اخلاقی.
3. برخورداری از روشی نه کاملاً قیاسی و نه کاملاً استقرایی، بلکه شیوهای که به اقتباس از جان راولز آن را «موازنه متفکرانه» مینامند.
4. توجه مستقیم به موضوعات عمل و کاربردی در اخلاق.
5. بررسی مسائل جدید اخلاقی که در نتیجه پیشرفت تکنولوژی و علم مطرح گردیده است و ارزیابی لوازم اجتماعی تحولات تکنولوژیک.
6. پیجویی راهحلهای عملی در تعارضات اخلاقی و تلاش برای ارائه پاسخهای جدید به برخی مسائل چالشخیز قدیمی.
7. تلاش برای نهادینه کردن اخلاق میان گروهها و جوامع.
امروزه کمتر فعالیتی از فعالیتهای انسانی را میتوان نام برد که به عنوان یکی از شاخههای اخلاق کاربردی مورد بررسی قرار نگرفته باشد. در این اصطلاح درستی و نادرستی کارهای خاصی که در جامعه جنبه کاربردی دارند و عمدتا هم در حوزه مسائل چالش خیز بوده و به عنوان معضل اخلاقی درآمدهاند به ارزش داوری اخلاقی گذاشته میشوند. مثلاً آسان مرگی درست است یا نه؟ در صورت ابتلا به بیماریای که دو ویژگی دارد؛ یکی این که از نظر دانش پزشکی این بیماری از بیماریهای درمان ناپذیر است. از طرف دیگر این بیماری همراه با درد و رنج بسیار شدید و تحملناپذیری است. حال اگر انسانی به دردی با این دو ویژگی مبتلا شد و از پزشک خواست که با گرفتن جان او، وی را از این درد و رنج جسمانی راحت کند این آسان مرگی یا کشتن از سر ترحم از لحاظ اخلاقی درست است یا نادرست؟ یا مثلا آیا سقط جنین از نظر اخلاقی کار درستی است؟ اگر بدانیم جنینی در صورت تولد دارای عیب و نقصی جدی خواهد بود مسئله از نظر اخلاقی چگونه است؟ در دیدگاه رایج، اخلاق کاربردی شامل اخلاق حرفهای نیز هست؛ اخلاق حرفهای به مسایل اخلاقی مشاغل خاص میپردازد مانند اخلاق پزشکی، اخلاق تجارت، اخلاق روزنامهنگاری و ...[6]
یکی از رسالتهای اخلاق کاربردی این است که به تحلیل و بررسی ریشه ای مسائل اخلاقی بپردازد و راه تشخیص تکالیف اخلاقی و شیوه تحقق آنها در حوزههای خاص زندگی را بررسی کند. به عنوان مثال همه میدانند که رشوه دادن و گرفتن از نظر اخلاقی نادرست است اما اگر در موردی راه رسیدن به حقوق شخصی مبتنی بر دادن رشوه باشد ممکن است به راحتی نتوان تشخیص داد که در چنین شرایطی هم رشوه دادن اخلاقا ناپسند و زشت است. اندیشمندانى که در مغرب زمین به اخلاق کاربردى مىپردازند، علاوه بر آموزش و انتشارمقالات بعضاً به دوائر دولتى، بیمارستانها، مؤسسات حقوقى، گروههاى پزشکى، شرکتهاى تجارى و بنگاههاى مهندسى خدماتِ آموزشی و مشاورهاى اخلاقی مىدهند.