كلمات كليدي : بدعت، بدعت خير وشر، تشريع، نوآوري
نویسنده : مهدي مطهري
إبداع، همان إنشاء و آفریدن است که بدون نمونه قبلى ایجاد و انجام شود؛ بدیع[1] از اسماء الهى و به معناى ابداع و احداث اشیاء است از عدم و هر گاه کلمه بدیع درباره خداى تعالى بکار رود به معنى ایجاد و آفرینش چیزى است بدون مادّه و ابزار و بدون زمان و مکان، لذا اینگونه آفرینش و إبداع، خاصّ خداوند است.[2]
در لغت، بدعت بکسر اول و سکون دوم، اسم هیئت است از ابتداع مانند: رفعت از ارتفاع. بدعت یعنى احداث و اختراع چیزى بدون نمونه و همانند گذشته.[3]
در اصطلاح «بدعت» چیز تازه در دین آوردن است که أصلى در قرآن و سنت ندارد و جهت نامیدنش به بدعت این است که گوینده از خودش چیزی در دین ایجاد و افزوده است.[4]
معنى بدعت در مذهب، وارد کردن سخنى است که گویندهاش و عمل کنندهاش بر روش و سیره صاحب شریعت و کتاب و سنّت و همچنین بر اصول محکم و استوار و نمونههاى نیک و صلاح دین نباشد.
فقیهان شیعه و سنى در تعریف بدعت دیدگاههاى گوناگونى دارند:
* برخى دامنه بدعت را گستردهاند. هر پدیده جدیدى را که پس از رحلت پیامبر(ص) پدیدار گشته بدعت پنداشته و حرام دانستهاند.
* برخى دیگر دامنه آن را گستردهاند ولى همه انواع آن را ناشایست ندانستهاند بلکه بدعت را تقسیم کرده اند به شایست و ناشایست.
* به هر پدیده جدیدى پس از پیامبر(ص) بدعت گفتن خطاست. بلکه بدعت عملى است که به قصد عبادت و مشروعیت و طاعت شارع انجام گیرد.
* عملى بدعت است که داراى دو ویژگى باشد: 1. اصل و اساسى در شریعت نداشته باشد. 2. به عنوان طریق شرعى وانمود گردد.[5]
بدعت در قرآن و روایات:
تمامى فرق اسلامى به پیروى از قرآن و سنت بدعت را حرام مىدانند. قرآن کسانى را که بر خدا دروغ مىبندند و جاهلانه یا آگاهانه به اضلال مردم مىپردازند و راه خدا را کج و بندگانش را گمراه مىکنند از ستمکارترین افراد مىشمارد. از آنان که دست نوشته های خود را دین خدا قلمداد مىکنند؛ از کسانى که در راه برگرداندن مردم از عقائدشان مىکوشند؛ ازاهل کتابى که تلاش در بیراهه کشاندن مردم دارند از تفرقه افکنان در دین؛ ازاختلاف پراکنان در مکتب و... نکوهش مىکند.
پیروى از هواى نفس،کتمان حق، افتراء و... که در آیاتى از قرآن مذمت شده اند، در روایات به بدعت در دین تفسیر گردیدهاند.[6]
البته در قرآن واژه بدعت به همین صورت نیامده بلکه از مشتقات آن استفاده شده است. مثلا در این آیه شریفه میفرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِین»[7]
اى کسانى که ایمان آوردهاید بر خود حرام نکنید آنچه که از طیبات خداوند بر شما حلال فرموده و از حدود الهى تجاوز نکنید که خدا متجاوزین را دوست نمیدارد.
این آیه درباره منع از بدعت در دین است و هر گونه تصرّف در احکام را دشمنى با ساحت پروردگار و سرپیچى از دعوت پیامبر اسلام معرفى نموده و زیاده بر اینکه منافى با غرض از تشریح دین و انحراف از طریقه مستقیم و از حکم خرد است، تشتت و تفرقه مسلمانان را نیز دربر خواهد داشت و جامعه را به رهبانیت و خودپرستى سوق مىدهد. [8]
در سنت، افزون بر زشت شمارى این عمل و اشاره به خطرهاى آن در دنیا و واپسین روز بدعتگزار گمراه[9] و ملعون[10]خوانده شده و تاکید گردیده که اعمال وى نیز پذیرفته نیست.[11]فریقین از پیامبر گرامى اسلام نقل کردهاند که آن حضرت فرمودهاند:
«هر بدعتى گمراهى و هر گمراهى مسیرش به سوى آتش است».[12]
در حدیثی دیگر امیرالمومنین علی(ع) میفرمایند: بدترین مردم نزد خدا، رهبر ستمگری است که خودش گمراه و مایه گمراهی دیگران است که سنت پذیرفته را بمیراند و بدعت ترک شده را زنده گرداند. [13]
و کدام ضربه بر پیکر دین خطرناک تر از بدعت؟ به فرموده حضرت امیر(ع)، چیزى همچون بدعتها ویرانگر دین نیست.[14]
بدعت خیر و شر
گروهی از علماء معتقد به تقسیم بدعت به دو نوع ممدوح و مذموم هستند، ولی عدهای دیگر چنین تقسیمی را نمیپذیرند. مثلا بیهقی از شافعی نقل کرده است که امور حادث دو نوع است:
1- اموری که مخالف با کتاب یا سنت یا اثر یا اجماع است و این ضلالت است.
2- امور حادثی که نیکو است و هیچ یک از علماء با آن مخالفتی ندارند واین نوع مذموم نیست همانطوری که عمر در قیام ماه رمضان گفت: این بدعت خوبی است.[15] از دیگر طرفداران این دیدگاه شیخ عبدالحق دهلوى در شرح مشکات است. وى مىنویسد:
بدان همانا تمام آنچه بعد از پیامبر(ص) به منصّه ظهور رسیده بدعت است. هرکدام از این امور موافق اصول سنت باشد بدعت پسندیده و هر کدام مخالف باشد بدعت ناپسندیده و گمراه کننده است.[16]
یکی از دلایل ایشان احادیثى است که از آنها همین تقسیم بندى استفاده مىشود. مانند این روایت که فریقین از پیامبر گرامى اسلام(ص) نقل کردهاند:
«هر کس سنت نیکویی بنا نهد پاداش آن سنت و ثواب عمل کننده به آن تا روز قیامت برای وی در نظر گرفته میشود و هر آنکس عمل نا ثوابی را بنا گذارد، پس جزاء خود و عمل کننده به آن بدعت نا روز قیامت بر گردن وی میباشد.»[17]
اما حق این است که تقسیم بدعت به ممدوح و مذموم نه تنها هیچ مدرک معتبر شرعى ندارد بلکه مخالف سنت و موارد استعمال است. در بسیارى از روایات، بدعت در مقابل سنت قرار گرفته است.[18] چگونه ممکن است بدعتى که در مقابل سنت است ممدوح باشد؟ یا این که چنین کارى بر مبنى و اساس سنت باشد؟ به علاوه فریقین از پیامبر گرامى اسلام نقل کردهاند که آن حضرت فرمودهاند: «هر بدعتى گمراهى و هر گمراهى مسیرش به سوى آتش است» [19] جمله در این حدیث (کلُّ بدعةٍ ضًلالة) مفید عموم است و شامل تمام انواع بدعتها مىشود. طبق این بیان به هر طریقى که عنوان بدعت صدق کند پیمودن آن راه مذموم و موجب گمراهى است و خداى متعال از پیمودن هر راهى به جز طریق مستقیم کتاب و سنت نهى کرده و مىفرماید:
«این راه مستقیم من، راه توحید، راه حق و عدالت، راه پاکى و تقواست، از آن پیروى کنید و هرگز در راههاى انحرافى و پراکنده گام ننهید که شما را از راه خدا منحرف و پراکنده مىکند و تخم نفاق و اختلاف را در میان شما مىپاشد.[20]»
فرق بدعت و نوآوری
همانطور که گفتیم بدعت یعنی «ادخال ما لیس من الدین فی الدین» یعنی چیزی را که جزء دین نیست در دین وارد کنیم و به عنوان دستور الهی برشماریم. اما گاهی اموری یافت میشود که از نظر عرف پسندیده است لکن در کتاب وسنت یافت نمیشود، مانند مراسم سوگواری برای اموات یا شادمانی در اعیاد اسلامی. آیا این امور هم از مصادیق بدعت شمرده میشود و تکلیف ما چیست؟
در جواب باید گفت که نوآوری سه گونه است:
1- نوآوری در امور صد در صد عرفی که هیچ ارتباطی به مسائل شرع ندارد، مانند نوآوری مربوط به صنایع و اختراعات. این گونه امور از مسایل مفید وسازنده میباشد و همه عقلای عالم از آن استقبال میکنند.
2- نوآوری عرفی پیرامون موضوعات شرعی، بیآنکه نسبت به شرع داده شود؛ مثل مجالس بزرگداشت، جلسات مسابقات قرآنی، بنای مساجد با کیفیت خاص، گلدستهها و محرابها و...که برای پیشرفت مقاصد و اهداف دینی در نظر گرفته میشود و هیچ کس آن را به عنوان یک دستور خاص شرعی نمیشناسد و بدعت نمیداند.
3- نوآوری به معنای شکستن حریم دین، اضافه یا کم کردن قانونی بر آن، که بدعت حرام است و باعث گمراهی مردم.[21]
بدعت و تشریع
کلمه تشریع به معناى مصطلح در کتاب و سنت و کلمات متقدمان از فقها به کار نرفته است.
براى اولین بار محقق حلّى در کتاب (معتبر) این اصطلاح را به کار برد و رایج شد.
اینک باید دید تشریع با بدعت چه نسبتى دارد. آیا این دو کلمه مترادفند یا متخالف؟
تشریع در اصطلاح فقیهان آوردن چیزى است در داخل دین که از دین نیست.[22]
طبق تعریف تشریع عبارت است از داخل کردن چیزى که از دین نیست در دین. امّا بدعت امرى است ما فوق تشریع از این روى در روایات سفارش شده است: مسلمانان بایستى به آنان احترام نگذارند[23]علیه آنان سخن بگویند[24] وعلیه آنان به مبارزه برخیزند[25]. از مجالست و مصاحبت با این گروه بپرهیزند[26] و به آنان یارى و کمک نکنند.[27]
در حقیقت تفاوت بین بدعت و تشریع در این است که در صدق عنوان بدعت، دعوت مردم به عمل به بدعت وجود دارد؛ امّا در تشریع چنین شرطى وجود ندارد.
وظیفه آگاهان در مقابل بدعتها
باید توجه داشت که مردم به صورت فطرى علاقمند به دین و مذهب هستند، لذا بسیارى از شیّادان، سخنان خود را با انگیزههای دنیایی وکسب درآمد[28] به نام دین و مذهب به مردم تحویل مىدهند. بدعت، دین سازى، دین فروشى و استحمار مردم، از جمله جریانهای خطرناک در طول تاریخ بوده است که از ناحیهى دانشمندان فاسد، جامعه را تهدید مىکند. [29] به تعبیر علامه طباطبائى؛ اختلافات پدید آمده درامر دین پدیده ظلم و سرکشى حاملان دین و علماى آشنا به کتاب مبین بود نه در نتیجه فطرت انسان ها... براساس تجاوز آشنایان به مذهب و صاحبان کتاب بود که پس از روشن شدن اصول معارف دین و تمامیت حجت به خاطر ستم و سرکشى شان پدید آمد... [30]
به همین دلیل مردم باید مواظب قلمها، کتابها، مقالات زهرآلود، تحریفگر و بدعتگزار باشند و به هر عالمى اعتماد نکنند؛ چرا که درست است هر انحرافى که در طول تاریخ در اثر بدعتى بوجود آید، گناهش به گردن بدعتگزار است، اما بدانند هر که از آن بدعت پیروى کند نیز گناهکار محسوب و شایسته عقوبت است چرا که حضرت رسول(ص) فرمودند: اگر کسی بدعت گذار را مورد احترام قرار دهد به نابودی اسلام کمک کرده است.[31]
البته براى بدعتگذار نیز با اینکه عملى مرتکب نشده و یا در قید حیات نباشد گناه شمرده میشود. زیرا عمل اشخاصى که به آن بدعت رفتار کرده به رهبرى بدعتگذار بود، بدین جهت گناهان و عقوبتهاى بدعتگذار زیاده بر همه اشخاص است که از او پیروى نموده و مینمایند.[32]
رسول خدا(ص) فرموده است:[33]خداوند هرگز توبه صاحب بدعت را نمىپذیرد.