كلمات كليدي : سوء ظن، حسن ظن، بدگماني
نویسنده : علي اكبريان تبريزي
مفهوم سوء ظن آن است هرگاه کارى از کسى سر بزند که قابل تفسیر صحیح و نادرست باشد آن را به صورت نادرستى تفسیر کنیم. مثلا هنگامى که مردى را با زن ناشناسى ببینیم فکر کنیم آن زن نامحرم است و نیت آنها ارتکاب اعمال خلاف مىباشد در حالى که بر اساس حسن ظن، وی همسر یا محرم او است؛ هنگامى که شخصى اقدام به ساختن مسجد یا بناى خیر دیگرى مىکند مقتضاى سوء ظن آن است هدفش ریاکارى یا اغفال مردم است در حالى که حسن ظن مىگوید این عمل را با انگیزه الهى و نیت خیرخواهانه انجام داده است.
دائره حسن ظن و سوء ظن بسیار وسیع و گسترده است و نه تنها در عبادات بلکه در مسائل اجتماعى، اخلاقى، اقتصادى و سیاسى نیز جارى مىشود.
هنگامی که این دو واژه درباره خداوند به کار رود منظور از حسن ظن آن است که به وعدههاى الهى امیدوار باشد؛ وعده رزق و روزى، وعده یارى کردن یارانش، وعده پیروزى مجاهدان، وعده آمرزش گناهان و مانند اینها. معنى سوء ظن آن است که به هنگام بروز مشکلات، نسبت به وعدههاى الهى متزلزل شود و هنگام پیش آمدن امتحانات دشوار ، وعدههاى خداوند را فراموش کرده رو به گناه آورد. [1]
سوء ظن در روایات اسلامى
سوء ظن به عنوان یکى از بدترین و زشتترین رذائل اخلاقى در روایات اسلامى بازتاب گستردهاى دارد. به عنوان نمونه به روایات زیر توجه نمایید:
1ـ در حدیثى از پیامبر اکرم(ص) مىخوانیم: «از گمان بد بپرهیزید که گمان بد، بدترین نوع دروغ است».[2]
2ـ در حدیث دیگرى از همان حضرت مىخوانیم: «خداوند خون و مال و آبروى مسلمانان را بر یکدیگر حرام کرده و همچنین گمان بد درباره آنها».[3]
3ـ در حدیث تکان دهندهاى از على(ع) مىخوانیم: «کسى که سوء ظن دارد ایمان ندارد».[4]
این تعبیر ممکن است اشاره به سوء ظن نسبت به مردم یا نسبت به خدا و یا هردو بوده باشد.
4ـ در حدیث دیگرى از همان حضرت مىخوانیم: «از سوء ظن بپرهیز چرا که سوء ظن عبادت را فاسد و پشت انسان را از بار گناه سنگین مىکند»[5] و...
مراتب سوء ظن
سوء ظن داراى سه مرحله است: «سوء ظن قلبى»، «سوء ظن زبانى»، «سوء ظن عملى». آنچه در قلب است مشمول تکلیف نیست چون از اختیار بیرون است ولى آنچه در زبان و در عمل است حرام و ممنوع مىباشد.
به همین دلیل، در بعضى از روایات مىخوانیم: «سه چیز است که هیچکس از آن برکنار نمىماند، یکى از آنها گمان بد است» سپس فرمود: هنگامى که گمان بدى بردى به آن ترتیب اثر نده».[6]
اقسام سوء ظن
سوء ظن اقسامى دارد که از بعضى آنها نهى شده است :
1- سوء ظن به خدا: سوء ظن به پروردگار و بدبینى نسبت به وعدههاى الهى، آثار مخربى در بنیان ایمان و عقائد انسان دارد و انسان را از خدا دور مىسازد. اضافه بر این سوء ظن به وعدههاى الهى سبب فساد عبادت مىگردد. چنانکه در حدیث مىخوانیم:
«خداوند هیچ مؤمنى را بعد از توبه و استغفار عذاب نمىکند مگر به خاطر سوء ظن به خداوند و کوتاهى در امیدوارى به ذات پاک او و بداخلاقى و غیبت مؤمنین».[7]
به علاوه سوء ظن به خدا، انسان را از عنایات الهى محروم مىکند، زیرا خداوند با هر کس مطابق حسن ظن و سوء ظن او عمل مىنماید. امیرمؤمنان على(ع) فرمود:
«ترس و حرص و بخل غریزههاى مختلفى هستند که تمام آنها در سوء ظن به خداوند جمعند».[8]
به یقین کسى که به امدادها و نصرت الهى ایمان داشته باشد ترسى از دشمنان خدا به خود راه نمىدهد و کسى که به وعدههاى پروردگار در زمینه روزى مطمئن باشد حرص نمىزند و از بخل بیزار است بنابراین صفات سه گانه مزبور در واقع از سوء ظن به خداوند سرچشمه مىگیرد.
2- سوء ظن به مردم: این قسم از سوء ظن که بسیاری از مردم به آن مبتلا هستند طبق آیه 12 سوره مبارکه حجرات نهى شده است:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است؛ و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید، ...» [9]
3- سوء ظن به خود: انسان نباید نسبت به خود حسن ظن داشته باشد و همه کارهاى خود را بىعیب بپندارد. حضرت على(ع) در صفات متّقین (درخطبه همام) مىفرماید: یکى از کمالات افراد باتقوا آن است که نسبت به خودشان سوء ظن دارند و «خودشان را متّهم میشمارند.»[10] افرادى که خود را بىعیب مىدانند در حقیقت نور علم و ایمانشان کم است و با نور کم، انسان چیزى نمىبیند. یکى از دلایل آنکه امامان معصوم آن همه گریه و مناجات داشتهاند، همان نور ایمان و معرفت آنان بوده است.
توجّه به این نکته نیز لازم است که معناى حسن ظن؛ سادگى، زودباورى، سطحى نگرى، غفلت از توطئهها و شیطنتها نیست. اُمّت اسلامى هرگز نباید به خاطر حسن ظنهاى نابجا، دچار غفلت شده و در دام صیادان قرار گیرد.[11]
موارد استثناء
بىتردید زشتى سوء ظن، استثنائاتى نیز دارد که در روایات اسلامى به آن اشاره شده است:
الف) هرگاه فساد در محیطى به صورت یک خوى غالب درآید و آلودگان غلبه پیدا کنند، حسن ظن در چنین شرائطى نه تنها از فضایل اخلاقى نیست بلکه ممکن است انسان را گرفتار عواقب ناگوارى کند. در حدیثى از امیرمؤمنان على(ع) مىخوانیم:
«هنگامى که صلاح و دوستى بر زمان و اهلش غالب شود، سپس کسى نسبت به دیگرى که گناهى از او آشکار نشده است سوء ظن پیدا کند ظلم و ستم کرده است، و هرگاه فساد بر زمان و اهلش چیره گردد و در این حال کسى به دیگرى حسن ظن پیدا کند، خود را فریب داده است».[12]
ب) در مسایل امنیتى و اطلاعاتى که به سرنوشت جامعه مربوط است نمىتوان با خوش بینى به هر حرکتى در جامعه نگاه کرد، بلکه باید در آنجا حسن ظن را کنار گذاشت و با احتیاط لازم با این گونه حرکات برخورد کرد؛ تمام حرکات مشکوک باید زیر نظر باشد و پیرامون آن تحقیق شود. اگر بعد از تحقیق دلائل روشنى بر انجام کار خلاف توأم با نیت سوء به دست آمد تعقیب گردد.
ج) از موارد دیگرى که سوء ظن نه تنها جایز است بلکه ممکن است واجب باشد در برابر دشمنان است. ممکن است دشمن دم از صلح و دوستى و محبت و تغییر رویه بزند و دست دوستى به سوى ما دراز کند. در این گونه موارد هرگز نباید گرفتار حسن ظن شد و بلافاصله دست دشمن را فشرد و به او اعتماد کرد.
روى همین اصل در فرمان معروف به «مالک اشتر» آمده است: هنگامى که با دشمنت پیمان صلح بستى، کاملا از او بر حذر باش؛ زیرا دشمن گاه نزدیک مىشود تا طرف را غافلگیر کند. بنابراین در چنین شرایطى احتیاط را از دست نده و دوراندیش باش و حسن ظن خویش را متهم ساز».[13]
عوامل و انگیزههاى سوء ظن
این رذیله اخلاقى، همانند رذائل دیگر از سرچشمههاى متعددى نشأت مىگیرد:
1ـ آلودگى درون و برون: افرادى که خودشان آلودهاند دیگران را همچون خود آلوده مىپندارند و از طریق «مقایسه به نفس، مردم را به کیش خود و به روش خود مىپندارند. در حدیثى از امیرمؤمنان على(ع) میخوانیم:
« آدم بد به هیچ کس گمان خوب نمىبرد؛ زیرا دیگران را همچون خود مىپندارد».[14]
2ـ همنشینى با بدان: کسى که معاشرانش را از افراد فاسد انتخاب کرده است طبیعى است که نسبت به همه مردم سوء ظن پیدا کند؛ چرا که تصور مىکند معاشران او نمونههایى از سایر مردمند. حضرت على(ع) فرمود:
« همنشینى با بدان سبب بدگمانى نسبت به نیکان مىشود ».[15]
3ـ زندگى در محیطهاى فاسد: هنگامى که انسان در خانواده یا در شهر و کشورى که فساد بر آن حاکم شده است زندگى کند نظر او نسبت به همه افراد حتى به نیکان، منفی مىشود. هر چند معاشران او افراد خوبى باشند ولى غلبه فساد بر محیط کار، باعث سوء ظن مىشود.
4ـ حسد، کینه توزى، تکبر و غرور: شخص حسود و کینه توز مىخواهد از این طریق از مقام شخص محسود بکاهد و کینه خود را از این طریق اعمال کند. افراد متکبر براى تحقیر دیگران متوسل به سوء ظن مىشوند تا آنها را در نظر خود و جامعه، افرادى پست و حقیر جلوه دهد.
5ـ عقده حقارت: کسى که گرفتار خود کم بینى شده و یا از سوى دیگران مورد تحقیر واقع گشته است سعى مىکند دیگران را هم در محیط فکر خود، حقیر و پست، آلوده و گنهکار حساب کند تا از عقده خود بکاهد و آرامش کاذبى براى خویش فراهم سازد.
سوء ظن نسبت به خداوند، عمدتاً از ضعف ایمان ناشى مىشود؛ عدم ایمان به صفات ذات و فعل و ضعف باورها نسبت به علم، قدرت، رحمانیت، رازقیّت و سایر صفات پروردگار او را به سوء ظن در وعدههایش مىکشاند و راههاى سعادت و نجات را به روى انسان مىبندد.
آثار شوم سوء ظن
گسترش دامنه سوء ظن در جوامع بشرى، آثار بسیار زیانبار و نامطلوبى دارد که به طور اجمال بر کسى پوشیده نیست ولى در توضیح آن، جهات ذیل قابل توجه است:
1- از میان رفتن «اعتماد»: در جامعهاى که بىاعتمادى حکمفرما است همدلى، همکارى و تعاون وجود ندارد و آثار و برکات زندگى دستهجمعى از میان مىرود.
در حدیثى از امام على(ع) مىخوانیم:
«کسى که بدگمان باشد نسبت به کسى که به او خیانتى نکرده بدبین مىشود و او را خائن مىپندارد».[16]
2- ایجاد درگیری: در بسیارى از موارد اشخاص به دنبال سوء ظن خود حرکت مىکنند و حادثه مىآفرینند و گاه حتى به خونریزى منتهى مىشود.
از حضرت على(ع) روایت است که:
«سوء ظن کارها را به فساد مىکشد و مردم را به انواع بدىها وادار مىکند».[17]
3- از دست دادن اطرافیان: سوء ظن سبب مىشود که انسان به سرعت دوستان خود را از دست بدهد؛ حتى نزدیکانش او را تنها بگذارند و این وحشتناکترین غربت است. امیرمؤمنان على(ع)فرمود:
«کسى که سوء ظن بر او غالب شود، راه صلح و صفا میان او و دوستانش را مىبندد»[18]
4- فساد عبادت: در روایتی آمده است: «سوء ظن، عبادت انسان را فاسد مىکند و پشت او را از بار گناه سنگین مىنماید».[19]
اگر منظور از سوء ظن در این روایت، سوء ظن به پروردگار باشد علت فساد عبادت روشن است. و اگر نسبت به مردم باشد (همان گونه که ذیل روایت گواهى مىدهد) به خاطر آن است که در بسیارى از موارد به دنبال سوء ظن، انسان مرتکب تجسّس و به دنبال آن مرتکب غیبت و گاه تهمت مىشود.
5- تحلیل نادرست: سوء ظن چون یک تفکر انحرافى است تدریجاً در سایر افکار انسانى نیز اثر مىگذارد و تحلیلهاى او نیز نادرست مىشود و از رسیدن به واقعیتها که زمینه پیشرفت و موفقیت است باز میماند. در حدیثى از امیرمؤمنان على(ع) چنین نقل شده است که فرمود:
«کسى که سوء ظن داشته باشد تفکر او خراب مىشود».[20]
راههای درمان بدگمانى
امور زیر مىتواند به نجات از شرّ این خوى زشت کمک کند:
الف) جستجوى توجیه صحیح براى اعمال مشکوک: بسیارى از کسانى که در زندگى شخصى مورد سوء ظن و بدگمانى واقع مىشوند اعمالشان قابل توجیه و حمل بر صحت است.
ب) اگر انسان از تجسّس در زندگى خصوصى افراد بپرهیزد یکى از مهمترین عوامل سوء ظن را از خود دور ساخته است.
ج) ترتیب اثر ندادن به بدگمانى؛ اگر انسان نسبت به کسى بدگمان شد و از او فاصله گرفت و اظهار بىاعتمادى نمود و... سبب تشدید این صفت مىشود ولى با بىاعتنایى و ترتیب اثر ندادن تدریجاً ضعیف و محو مىگردد.
بىشک توجه به مجازاتهاى الهى و آثار سوء معنوى این رذیله اخلاقى، اثر قوى و بازدارنده در این زمینه دارد.