كلمات كليدي : تفكر، فكر، تدبر، تذكر، انديشيدن
نویسنده : زينب طاهري
تفکر در لغت از ماده فکر، به معنای «إِعمال خاطر[1] و تصرف دل است در معانی چیزی[2]به خاطر درک مطلب[3]». بعضى گفتهاند واژه فکر مقلوب لفظى فرک- است؛ یعنى طلب کردن [4]و پىگیرى براى رسیدن به حقیقت امور[5] و تفکر: اندیشیدن[6]، تأمل کردن[7] و کوشش و جولان نیروی فکر به اقتضاى عقل و خرد است[8] و در اصطلاح علم اخلاق «تلاش خِرَد برای دستیابی به مطلوبی که همان نزدیکی به حق است[9]» و نیز به «سیر باطنی انسانی از مبادی به مقاصد»[10] تعریف شده است.
تفاوت تفکر با تذکر و تدبر
باید دانست که تذکر و تفکر در مراحل مختلف پا به پای یکدیگر پیش میروند؛ گاهی تذکر مقدمه تفکر است و گاه تفکر زمینهساز تذکر.[11]
تذکر به معناى تفکر آدمى است در امور براى پیدا کردن نتیجهاى که قبلا مجهول و یا مورد غفلت بود.[12]پس بنابر نظر عدهای تذکر به معناى تفکر و تدبر است.[13] اما گروهی دیگر قائل به تفاوت تفکر با تذکر و تدبر شدهاند و گفتهاند: فرق میان تدبّر و تفکّر آن است که «تدبّر» تصرّف دل باشد با درنظر گرفتن عواقب و تفکّر، تصرّف دل باشد به نظر در دلائل.[14]
فرق میان تفکّر و تذکّر آنست که:
1) تفکر در حقیقت براى شناخت چیزى است. هر چند قبلا هیچگونه اطلاعى از آن نداشته باشیم [15]ولى تذکر یعنى یادآورى و در موردى گفته مىشود که انسان قبلا با آن موضوع آشنائى داشته است؛ [16] هر چند از طریق آگاهىهاى فطرى باشد.[17]
2) تفکّر جستجو کردن است و تذکّر؛ یافتن.[18] به عبارتی دیگر تفکر، طلب محبوب است و تذکر، حصول مطلوب.[19]
3) تفکّر نتیجهى تذکّر و راهنماى سالک است[20]
4) تذکّر مربوط مىشود بأصل موضوع، بخلاف تفکّر که ارتباط پیدا مىکند بخصوصیّات آن.[21]
لازم به ذکر است در آیات 11-13 سوره نحل این تفاوتها قابل بررسی است.
«خداوند با آن (آب باران)، براى شما زراعت و زیتون و نخل و انگور و از همه میوهها مىرویاند. مسلماً در این، نشانه روشنى براى اندیشمندان است.*او شب و روز و خورشید و ماه را مسخّر شما ساخت و ستارگان نیز به فرمان او مسخّر شمایند. در این، نشانههایى است (از عظمت خدا) براى گروهى که عقل خود را به کار مىگیرند! *(علاوه بر این) مخلوقاتى را که در زمین به رنگهاى گوناگون آفریده نیز، مسخّر (فرمان شما) ساخت. در این، نشانه روشنى است براى گروهى که متذکّر مىشوند!*»[22]
در آیات فوق، بعد از بیان سه بخش از نعمتهاى الهى مردم را دعوت به اندیشه کرده منتها در یک مورد مىگوید: در اینها نشانههایى است براى قومى که تفکر مىکنند، در مورد دیگر مىگوید براى قومى که تعقل دارند، و در مورد سوم براى قومى که متذکر مىشوند.
ارزش تفکر
تفکر، حیات قلب هر شخص آگاه و اندیشمندى است مانند نورى که در تاریکى راهگشاى انسان است و این نیرو، ویژه انسان است و به نظر بسیاری از دانشمندان، تفاوت اصلی میان انسان و حیوان نیروی اندیشه و انتقال این اندیشه به دیگران است.[23]
همچنین اولین قدمهایی که رهپویان کوی حق بر می دارند، تفکر است. گروهی آن را اول شرط مجاهده با نفس[24] و حرکت به جانب حق تعالی میدانند و گروهی دیگر پنجمین منزل[25] بر شمردهاند.
علاوه بر این در آیات و روایات تعظیم و تمجید کاملی از تفکر گردیده است. قرآن از دو راه انسانها را به تفکر فرا میخواند: یکی با ذکر عنوان تفکر و تعقل و دیگری با طرح بحثهای قرآنی که با تفکر همراه است و در آن برهانهای عقلی و فکری مطرح میشود[26]و در حدود بیست آیه به مسأله تفکر اختصاص داده شده است. به عنوان نمونه مفاهیم ذیل برای تفکر مورد تأکید قرار گرفته است.
1)آیات تکوینی که همان آیات مربوط به خلقت و آفرینش است.[27]
2)آیات تشریعی که همان آیات قرآن است.[28]
3) بیان تفکر به عنوان صفت خردمندان و نیکان.[29]
در فضیلت تفکر از دیدگاه روایات همین بس که تفکر؛ افضل عبادات، صفت برجسته مؤمنین، روشن کننده دلها و... دانسته شده است.
خاستگاه تفکر
بدیهى است که تفکّر تنها در قلب است[30] و اطاعت کردن، عمل جوارح است.[31] «قلب» بمعنى روح مىباشد که شأن آن تفکر و تعقل است[32] و در اصطلاح قرآن نیز به معنى روح و فکر و نیروى عقل آمده است:[33]
- بر دلهاى آنان پردهها افکندهایم تا آن را نفهمند.[34]
- دلهایی [عقلها] دارند که با آن اندیشه نمىکنند.[35]
-و...
صورتهای مختلف تفکر درباره خدا
1-اندیشه در مورد ذات خدا:
به نحوی که در کیفیت ایجاد ذات خداوند تفکر کند که این نوع از فکر به انکار خدا میانجامد و مردود میباشد. اما نظر به ذات برای اثبات توحید وتنزیه آن، غایت ارسال انبیاء و آمال عرفا بوده است.
2-اندیشه در صفات وکمالات خداوند
این قسم از اندیشه نیز از عهده هر کس بر نمیآید و از مقام سالکین شمرده میشود و نتیجه این نوع از اندیشه، علم به وجود حق و انواع تجلیات میشود.[36]
3-تفکر در آفرینش
همه موجودات، موضوع تفکر و جایگاه نظر و اندیشهاند؛ به طوری که اگر خردمندان سراسر گیتی در طول قرون برای دست یافتن به آنها آماده کار شوند عمرها به پایان میرود بیآنکه به اندکی از آن دست یابند. مخلوقاتی که قابل ادراک و تفکر هستند بر سه طبقهاند؛ یکی آسمانها و آنچه در آن است. دوم: زمین و آنچه در آن میباشد. سوم: آنچه که در ما بین زمین وآسمان است.[37]اثر این تفکر، پدید آمدن یقین به وجود صانع و علم و قدرت و حکمت اوست.[38]
4-اندیشه در حقایق اعمال و احوال خویش[39]
تفکر در اعمال خود به مراقبه و محاسبه تعبیر میشود و چنین است که آدمی در هر شبانه روزی ساعتی به تفکر کار خود بیفتد و اخلاق باطنیه و اعمال ظاهریه خود را تفحص کند. پس اگر دل و اعمال خود را بر طریق راستی دید شکر الهی به جا آورد وگرنه توبه و انابه کند.[40]
مصادیق تفکر
تفکر داروی بیماری غفلت است و آنچه زمینه تفکر را فراهم میکند به قرار ذیل میباشد:
1- تبیین آیات و نشانهها؛ زمینهای است برای به کارگیری عقل و تفکر[41]
«و این گونه آیات خود را به شما نشان مىدهد تا تعقّل کنید»[42]
2-تبیین احکام الهی[43]
3- نحوه خلقت انسان در مراحل مختلف[44]
«او کسى است که شما را از خاک آفرید، سپس از نطفه، سپس از... شاید تعقّل کنید!» [45]
4- سیر و سیاحت در زمین[46]
«روى زمین گردش کنید! سپس بنگرید سرانجام تکذیبکنندگان آیات الهى چه شد؟!»[47]
5-عربی نازل شدن قرآن
«ما آن را قرآنى فصیح و عربى قرار دادیم، شاید شما (آن را) درک کنید!»[48]
6-قصهها و مثالهای قرآنی
«این داستانها را (براى آنها) بازگو کن، شاید بیندیشند»[49]
«اینها مثالهایى است که براى مردم مىزنیم، شاید در آن بیندیشید»[50]
7- نزول قرآن
«و ما این ذکر [قرآن] را بر تو نازل کردیم،... شاید اندیشه کنند!»[51]
آثار تفکر
تفکر، منشأ عبرت گرفتن و مبدأ بصیرت یافتن است و همانند دیگر اعمال آدمی اثراتی را به همراه دارد:
1- خداشناسی و رسیدن به دوستی او[52]
امام صادق(ع) فرمودند: به درستى که خردمندان تفکر و اندیشه مىکنند تا از آن اندیشه، دوستى خدا را باز یابند.[53]
2- معاد شناسی[54]
تفکر در چگونگی آفرینش موجودات، انسان را به سوی شناخت آخرت سوق میدهد؛
« بگو: در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است؟ سپس خداوند (به همین گونه) جهان آخرت را ایجاد مىکند یقیناً خدا بر هر چیز توانا است»[55]
3-بینا شدن دل
امام على(ع) فرمود: آن که بیندیشد بینا مىشود. [56]
4- بیدار شدن دل
امیر المؤمنین(ع) میفرمود: با تفکر دل خود را بیدار ساز. [57]
5-استوار شدن دانش
«امام على(ع) فرموده است: کسى که در آموختههاى خود بسیار بیندیشد دانش خود را استوار ساخته است»[58]
6- تفکر؛ آیینه خوبیها
« امام على(ع) میفرماید: اندیشه، آیینهاى پاک است.»[59]
7- تفکر؛ پوشاننده بدیها
« امام على(ع) فرموند: اندیشه، پوشاننده گنا هان است.»[60]
8- تفکر موجب راه یافتن به زمره اولوالالباب
«مسلماً در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانههاى (روشنى) براى خردمندان است.*همانها که... در اسرار آفرینش آسمانها و زمین مىاندیشند»[61]
9- تفکر؛ دعوت کننده به نیکی و عمل به آن
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: اندیشیدن انسان را به نیکى و انجام آن میکشاند.[62]
10- تفکر، بهترین عبادت
«امام صادق(ع) فرمود: بهترین عبادت آن است که آدمى همواره در تفکر باشد و در مخلوقات خدا بیاندیشد و قدرت او را دریابد و از اسرار کائنات آگاه شود.»[63]
موانع تفکر
1-پر خوابی[64]
امام صادق(ع) فرمودند: پرخوابى... مانع تفکر و خشوع مىشوند. [65]
2- میل انسان به حبّ جاه و مقام در قلوب مردم[66]
3- هواهای نفسانی[67]
4- علاقه قلبى به زندگى و پىگیرى آرزوها[68]
5- کفر[69]
6-انکارمعاد[70]
7- بت پرستی [71]
8-سکر[72] و مستی[73]
9-لجاجت [74]
10-تعصب[75]
11- تقلید از پدران و اطاعت و پیروى کورکورانه از بزرگان [76] که همگی به نوعی انسان را از تفکر باز میدارد.
پس باید موانع را کنار زده و فکر را به کار اندازیم و از جمود و رکود بیرون آییم که تفکر اساس تکامل مادی و معنوی انسان است.