كلمات كليدي : حرام خواري، مال حرام، كسب حرام، مال مشتبه، رد مظالم
نویسنده : مصطفي همداني
حرامخواری در لغت یعنی کسب درآمد از راههای غیرشرعی مانند رشوه، نزول، کمفروشی و...[1] و خوردن در این واژه ترکیبی، یعنی هرگونه گرفتن و تصرف در مال چه برای پوشاک و تغذیه و چه ازدواج و مسکن و... و نه فقط صرف غذا و خوراکی.این استعمال مخصوص زبان عربی هم نیست بلکه در سایر زبانها نیز چنین است[2]بنابراین، در این نوشتار، کسب و مصرف حرام هر دو مورد نظر است. همچنین گرچه حرام میتواند هم خوراکیهای ذاتاً حرام چون سگ و خوک و شراب و یا خوراکیهایی که به سببی عارضی حرام شدهاند مانند غذای زهرآلود و نیز حرامهایی که از راه کسب و کار و مبادله حرام میشود را شامل شود[3] اما در اینجا تنها قسم سوم مقصود است مانند دزدی و کمفروشی و... .
نکوهش حرامخواری
ناپرهیزى از مال حرام از رذائل قوه شهوت است[4]و حرامخواری از بدترین عوامل نابود کنندهی انسان و از بزرگترین موانع توفیق و حجابهای بین انسان و خدای متعال است که دل را تیره و تار میکند و از عالم انوار و انس با خدای متعال محروم مینماید و بیشتر افرادی که از فیوضات الهی محروم شدهاند به علت حرامخواری بوده است چرا که با حرامخواری هرگز نمیتوان به صفای درون و تهذیب نفس دست یافت و به همین جهت است که تعالیم الهی به شدت از حرامخواری نهی فرمودند.[5] حلالخواری اساس و بنیان هرگونه رشد و تربیت معنوی است.[6] به همین علت است که خدای متعال به رسولان مکرمش دستور داده است غذای طیب بخورند[7] و طلب رزق براى به دست آوردن معاش خود و خانواده یک فعالیت الهی و مقدس و در راه خدا [نه مادی و دنیاطلبانه]است[8]و مومن نیز همواره به حلالترین شکل کسب روزی میکند[9]و رسول گرامی خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز از مخوفترین چیزهایی که بر امت خود از آن میترسیدند کسب حرام بوده است.[10]
آثار دنیوی و اخروی حرامخواری
گرچه هر یک از مصادیق حرامْخواری دارای آثاری خاص هستند (آثار خاص:همین نوشتار:«مصادیق حرامْخواری»)اما این بخش از نوشتار به آثار عام حرامْخواری میپردازد که عبارتند از:
1.استحقاق لعنت، غب الهی و جهنم؛ زیرا لقمهی حرام که در معده رود، هر فرشتهای که در آسمان و زمین باشد بر آن فرد لعنت[11] و تا زمانی که آن لقمه در شکم او باشد خداوند به او نگاه نمیکند و مورد غضب الهی است مگر اینکه توبه کند[12]
2.عدم قبولی اعمال: زیرا زیرا خداوند بدون پرهیزکاری هیچ عملی را قبول نمیکند[13] و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:عبادت با حرامخواری چون ساختن خانه بر روی شنزار است[14] و یک لقمه حرام باعث میشود تا چهل روز نه نمازی از فرد قبول شود و نه دعایی از او مستجاب گردد.[15] هر که لقمه حرام خورد چهل روز دعایش مستجاب نگردد.[16] و اما باقر علیه السلام فرمودند:هر کس مال حرامی را کسب کند خداوند هیچ صدقه و حج و عمرهای و صلهی ارحامی را [از هر مالی خرج کند و یا اگر از آن اموال در این راه خرج کند] قبول نمیکند.[17]
3.نابودی اعمال صالح:همانطور که امام صادق علیه السلام فرمود هرگونه کار حرام انبوهی از اعمال صالح را در قیامت بیارزش میکند[18]
4.قساوت قلب و عدم پذیرش حق؛ همانطور که دشمنان امام حسین علیه السلام در مقابل سخن حق آن بزگوار حتی سکوت هم نمیکردند که آن سخنان را بشنوند و آن بزرگوار علت عدم درک حق توسط آنان را آکنده بودن شکمهای آنان از حرام معرفی فرمودند[19]
5. دشواری انجام اعمال نیک و نافرمانی جوارح و غرایز و طغیان ان ها.[20]
6.عدم صرفهی اقتصادی در حرامخواری؛ زیرا امام صادق علیه السلام فرمود رزقی که سهم فرد باشد به او میرسد و اگر از راه حلال آن را بطلبد به آن میرسد و از راه حرام هم برود باز به همان میرسد[21]و فرمود مال حرام در نا به حق صرف میشود[22]
7. بیبرکتی مال حرام؛ همانطور که رسول گرامی خدا صلی الله علیه و آله و سلم مال حرام را بدون برکت معرفی فرمودند[23]و این دو سخن آن بزرگوار که فرمودند مالى که از حرام به دست آید خداى تعالى آن مال را در راههای بیفایده از بین میبرد[24]و صاحب آن را را فقیر میگرداند[25]میتواند بیان مصادیقی از بیبرکتی مال حرام باشد.همانطور که امام صادق فرمودند:مال حرام در ساخت و ساز و کشت و زرع [غیر ضروری و زائد بر نیاز] صرف میشود و اینچنین بناهایی را «منتقمة» نام نهادند که به امر الهی مال حرام در آنها تلف میشود و هرگز صرف چیز مفیدی حتی برای خوشی دنیوی فرد هم نمیشود.[26] زیرا از نظر آن حضرت هر ساخت و سازی که زیاده بر نیاز باشد، وبال بر صاحبش در قیامت است.[27]
مصادیق حرامْخواری ( مال و کسب حرام)
حرام، یا ذات و عین آن حرام است، مانند سگ و خوک و خاک و غیر اینها، یا به سبب صفتى که در آن پدید آمده حرام شده است، مانند شراب به واسطه آنکه مست کننده است و غذای مسموم و زهر آلود، یا به علّت خللى که در اثبات مالکیّت و تصرف آن رخ نموده است که این قسم آخر خود دارای اقسام بسیار است که در کتب فقه مذکور است[28] و به طور کلی هر مالى که از یکى از راههای کسب حلال نباشد ( «حلالْخواری»: «مصادیق حلالْخواری»)، یا جامع آداب و شروط نباشد را شامل است.[29] اما میتوان مهمترین حرامهایی است که از طریق کسب قابل تحصیل است را به این شرح ارائه نمود:
1.تصرف نامشروع در مال خدا و پیامبر و ائمه علیهم السلام مانند خمس و صدقاتی است که به امر آن بزرگواران جمع میشود و زیر نظر آنان مصرف میشود است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:این کار سرنوشتی جز جهنم هنگام ملاقات الهی برای فرد در پی نخواهد داشت[30]
2.تصرف نابهحق کارمندان حکومت در اموال دولت اسلامی؛ که مورد نهی پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله و سلم است.[31]
3.خوردن مال یتیم؛ که یکی از هفت گناه بزرگ است.[32]
4.تصرف در مال دیگران با سوء استفاده از گریزگاههای قانونی و ظواهر حقوقی؛ که گرچه به ظاهر مالک آن مال است اما در واقع پارهای از آتش جهنم است و قضاوت حاکم اسلامی نیز مجوزی برای این جرم نیست[33]
5.غصب زمین و ملک دیگران به زور:که حرام است[34] و رسول اکرم فرمودند:هر کس یک وجب زمین ناحق غصب کند خداوند آن را تا هفت زمین در قیامت بر گردنش میآویزد.[35]
6.رباخواری؛ که قرآن کریم ربا را در حکم جنگ با خداوند متعال انگاشته[36]و امام باقرعلیه السلام آن را را مصادیق مال حرام معرفی فرمودند[37]
7.رشوه؛ [38]
8.قمار:که قرآن کریم آنرا پلید و از عمل شیطان و سبب دشمنی بین انسانها دانسته[39]و امام صادق علیه السلام فرمودند خوردن مال قمار نوعی حرام خوردن است.[40]
9.اجرت نوشتن دعاها و تعویذات غیر توحیدی یا احیاناً مضر چون ایجاد تفرقه بین همسران و دعای محبت و ... که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آنرا حرام دانستند[41]
10.حبس دستمزد کارگران و کارمندان: که خدای متعال فرموده است خود شخصاً در قیامت با چنین ظالمانی برخورد میفرماید[42]
11.گدایی؛ که مجاز نیست مگر برای کسی که در اثر تنگی معاش یا بدهی سنگین واقعاً نیازمند باشد [و توان کسب هم نداشته باشد][43]
12.دزدی که رسول اکرم او را لعنت فرموده[44] و فرمودند ایمان در حال دزدی از او سلب میشود[45]
13.میراثخواری ناحق: به این معنی که ورثه برخی به سهم خود راضی نشده و سهم دیگران را هم میخواهند [به بهانههایی که همواره هم وجود داشته است] تصاحب کنند[46] [47]
14.گم شده: که تصرف در آن حلال نیست و باید [طبق ضوابط آن] اعلام شود و اگر صاحب آن پیدا نشد صدقه داده شود.[48]
15.هرگونه معامله از روی عدم رضایت؛ زیرا قرآن کریم فرمودند: مال مسلمان جز با رضایت او قابل تصرف نیست[49]
16. درآمد حاصل از هر معاملهی حرام؛ مانند فروش بتها[50]، مهر زن نابکار[51] و فروش اشیای عین نجس مانند سگ و خوک و شراب و وسایلی که مخصوص گناه باشند مانند آلات خاص قمار و لهو و هر چیزی که بدانیم در راه حرام صرف میشود مانند انگوری که میدانیم صرف شراب خواهد شد و نیز فروش مجسمه و اجرت گرفتن بر غنا و غش در معامله مانند مخلوط کردن آب و شیر[52]
17.مبادله و معامله بر روی مالی که خریدار بداند دزدی و نامشروع است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: در این صورت این شخص هم که با مال خود آن مبادله را انجام میدهد حکم همان غاصب را خواهد داشت[53]
18.درآمدهای حاصل از رفتارهای حرامی که معامله را حرام و باطل میکند مانند تناجش؛ به معنی قیمتگذاری روی کالای کسی بر اساس تبانی قبلی بدون قصد خرید آن تا قیمت کالا را بالا ببرد و دیگران در آن قیمت گزاف رغبت کنند.[54] غش و تلبیس در معامله [55] که فرد را از زمرهی مسلمانان بیرون میبرد[56] و کمفروشی که کمفروشان مورد تهدید خدای متعال و در معرض عذاب الهی هستند[57]و گرانفروشی؛ زیرا هر کس در قیمتها تصرفی کند که گرانی ایجاد کند، حق است بر خدا که او را در بدترین جای جهنم افکند.[58]
19.مشاغل و حرفههای حرام؛ یعنی تنجیم به معنی پیشگویی جزمى از حوادث جهان هستى مانند ارزانى و گرانى و کم حاصلى و پرحاصلى و زیادى باران و کمى آن، و غیر اینها از خیر و شر و نفع و در اثر تحلیل علمی حرکات فلکى و نظرات ستارهشناسى و اتصالات کوکبى با به اینکه که این قوای آسمانی و جوی در این عالم بطور مستقل یا با شرکت با خداى متعال مىباشند، نه آنکه تأثیرى به عنوان یک سبب که عطای الهی و همواره در اختیار اوست براى آنها معتقد باشد[59] و مجسمهسازی و هر نوع یاری ظالمان در کارهای ظالمانهشان [از جمله کارمندی در دستگاه حکومتی آنان] و خرید و فروش کتب ضلال که ضد عقاید مسلمانان است و سحر و شعبده و کهانت و اجرت گرفتن بر چیزی که واجب عینی یا کفایی است مانند غسل و کفن اموات و نیز بر تعلیم علومی که یاد گرفتن آنان بر هر مسلمان واجب است[60]
راههای پرهیز از حرامخواری
1.اصلاح نگرش خود نسبت به جریان روزی و معاش:زیرا خدای متعال به عظمت و جلال و نور و ارتفاع و کبریای خود سوگند خورده است که هیچ بندهای خواست خود را بر خواست او مقدم نمیکند مگر اینکه امور او را از هم گسیخته نموده و دنیایش را واژگونه ساخته و قلبش را به آن مشغول میکند و بالاخره نیز تنها به آنچه برایش مقدر نموده است دست خواهد یافت اما هیچ بندهای خواست خدای متعال را بر خواست خود مقدم نمیکند مگر اینکه فرشتگان را به حفاظت از او گمارده و آسمانها و زمین را متکفل روزی او نموده و خود نیز در ماورای تجارت هر تاجری برای او خواهد بود [او را در نیازهای مالی و شغلی یاری خواهم داد؛ یا به شرف مشاهدات غیبی جمال الهی دست خواهد یافت]و دنیا نیز به راحتی در اختیار او قرار خواهد گرفت[61]و رسول گرامی خدا صلی الله علیه و آله و سلم در خطبهی معروف خود در آخرین حجی که به جای آوردند، بنیانهای دین خود را مجددا برای مردم بازگو نمودند و از آن جمله در نگرشی راهبردی در زمینهی معاش یک مسلمان فرمودند: روزی شما مقدر است و قطعاً به شما خواهد رسید هیچ کس نخواهد مردتا روزی خود را به طور کامل مصرف کند؛ پس مبادا تاخیر آن شما را وادارد که از راه حران آن را دنبال کنید که تنها به آن قدری که برایتان مقدر شده خواهید رسید و تنها گناه آن بر دوشتان خواهد ماند و اگر صبر میکردید از راه حلال نیز به همان میرسیدید[62]
2.کسب و اشتغال:کسى که طالب سعادت باشد باید براى خود حرفه و کسبى قرار دهد که معاش او از آن طریق به دست آید. تا رد حرام نیفتد[63]و تاکید فراوان اسلام بر کار و حرفه نیز به همین جهت است چنانکه پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله و سلم اگر کسی را میدیدند که شغل و حرفهای ندارد، آن فرد از چشم ایشان میافتاد[64]
3. یادگیری احکام حلال و حرام: از لوازم حلالخوری این است که فرد علوم و احکام مربوط به شغل خود را بیاموزد.[65] بر هر کس واجب است مسائل حلال و حرام مربوط به شغل خود را بیاموزد[66] چنانچه امام علیعلیه السلام در مواجهه با گروهی از تاجران تاکید داشتند ابتدا احکام را بیاموزید و سپس تجارت کنید[67]
4.صبر؛ زیرا به طور کلی صبر برای ایمان به منزلهی سر از بدن است [68] و د راین مورد خاص نیز امام رضا علیه السلام در توصیههایی که به یکی از اصحاب خود فرمودند، صبر را قبل از توصیه به حلالخواری بیان نمودند.[69] رسول گرامی خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز حلالْخواری را از مراتب صبر بر بندگی خدای متعال معرفی فرمودند[70] که البته این تلاش، فرد مسلمان را از بسیاری رذائل نفسانی که محصول مجاهده با تمایلات حرامخواری که همواره فرد را وسوسه میکند میرهاند.
مال شبههناک
حرام اگر چه همه اقسامش خبیث و پلید است لکن بعضى از آنها خبیثتر و پلیدتر است، چنانکه حرمت مالى که به وسیله معامله فاسد گرفته مىشود با تراضى دو طرف مثل حرمت مال یتیمى که به قهر و سرکوبى گرفته شود نیست. همچنین مال حلال هر چند همه اقسامش خوب و پاک است، لکن برخى از آنها پاکیزهتر است. مال مشتبه همهاش مکروه است امّا کراهت بعضى شدیدتر است. همچنان که پزشک مىگوید که هر شیرینى و حلوایى گرم است لکن بعضى در درجه اول گرم است و بعضى در درجه دوم و بعضى سوم و بعضى چهارم، همچنین است حرام، که بعضى در درجه اول خبیث و پلید است و بعضى در درجه دوم... و همین طور حلال در صفا و پاکى، و درجات شبهه در کراهت.[71]
درمان و جبران حرامخواری (ردّ مظالم مال حرام)
این گناه علاوه بر استغفار با شرایط آن یعنی «پشیمانی» از گناه و «تصمیم» بر عدم بازگشت که در هر گناهی باید انجام شود ( «توبه»)، نیازمند جبران مال حرام و بازپرداخت آن طبق ضوابط اسلامی است؛ زیرا رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:بازپرداخت یک دانگ حرام نزد خدا ارزش هفتاد هزار حج مقبول دارد[72] و هر کس از مال برادر ایمانیاش چیزی به ظلم گرفته است قبل از قیامت که هیچ درهم و دیناری مدارد و باید از حسنات خود به او بدهد و اگر حسنهای نداشت از گناهان آن شخص بر دوش بگیرد از او حلالیت بطلبد.[73] بنابراین، اگر صاحب مال حرام قابل شناسایی است باید به صاحبش بازگردد[74] و اگر دسترسی به صاحب آن ممکن نیست، باید از طرف صاحب آن به فقرا صدقه داده شود[75] و برخی معتقدند باید با اذن حاکم شرع به فقیر داده شود[76] و برخی اذن او را لازم نمیدانند[77] اما اگر نه صاحب آن مشخص است و نه میزان آن مال [مثلا تجارت حلال داشته و گاهی هم ربا با مالش مخلوط بوده و صاحب آن هم معلوم نیست] باید خمس آن مال مخلوط به حرام را بدهد[78]
آسیبشناسی
البته پرهیز از مال مشتبه و تاکید بر حلالخوری نباید به «وسواس»و «رنج خود و دیگران»یا «بدبینی به مسلمانان و اهانت به آنان» بیانجامد.
وسواس در پرهیز از مال حرام و نیز مشتبهخواری از آسیبهایی است که ممکن است افراد متقی در رسیدن به این فضیلت اخلاقی یعنی ترک حرامخواری به آن مبتلا شوند. امام صادقعلیه السلام فرمودند: مومن در کنار شبهات توقف میکند[79] و رسول اکرم فرمودند: مومن در کسبش به کمترین شبههای راضی نمیشود[80] و آنچه مشکوک است را رها میکند تا در محرمات نیفتد زیرا حلال آشکار مشخص است و حرام آشکار نیز و کسی که مشتبهات را ترک کند، از محرمات نجات مییابد و کسی که در مشتبهات افتد، بسا در محرمات فرو افتد[81] و بر اساس این روایات نبوی، برخی از علمای اخلاق، تقوای صالحین را در این دانستهاند که نه فقط از محرمات آشکار بلکهاز آنچه احتمال حرمت در آن وجود دارد پرهیز میکنند[82] اما همین بزرگان اخلاق تاکید نمودهاند که پرهیز از مال مشتبه و تاکید بر حلالخوری نباید به وسواس و رنج خود و دیگران بیانجامد؛ مثلاً احتمال حرمت برای حلال مانند اینکه صیدی را احتمال دهد از تور صیاد گریخته آن محتمل را از حلال بیرون نمیآورد و مصداق پرهیز از مشتبه هم نیست زیرا اینها نوعی وسواس است[83]همینطور احتمال حلیت برای چیزی که حرام است آن را در مشتبه وارد نمیکند بلکه در حرام باقی میگذارد مانند اینکه مالی که از پدری در اختیار تک فرزندش قرار گرفته و آن پدر به سفر رفته و فرزند احتمال دهد شاید پدر از دنیا رفته و این مال به من رسیده پس در آن میتوانم تصرف کنم[84] و رسول گرامی خدا نیز دستور دادند وقتی برادر دینی شما [که ظاهرالصلاح است و ما نمیدانیم حرامخواری می کند اما ظواهر حاکی از حلال بودن درآمد او است]برای میهمانیای دعوتتان کرد بروید و از مالش سوال نکنید که حلال است یا حرام[85] اما به عنوان یک نمونه از احتیاط پسندیده میتوان دستور آن بزرگوار به فروشندهای -که فرمودند توزین کن اما سنگین وزن کن- را نام برد[86]