دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

خدای بی‌مانند

چون همه چیز آفریده اوست و آفریده نشاید که مساوى آفریننده باشد، نه در ذات، و نه در صفات؛ پس او را نه مثل باشد و نه مانند، و نه همتا و نه نظیر؛ «ذلِکَ بِأَنَّ اللّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْباطِلُ وَ أَنَّ اللّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبیرُ ».
خدای بی‌مانند
خدای بی‌مانند
نویسنده: علامه فیض کاشانی

چون همه چیز آفریده اوست و آفریده نشاید که مساوى آفریننده باشد، نه در ذات، و نه در صفات؛ پس او را نه مثل باشد و نه مانند، و نه همتا و نه نظیر؛ «ذلِکَ بِأَنَّ اللّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْباطِلُ وَ أَنَّ اللّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبیرُ ».

هر چه هست آفریده اویست

بنده در بند آفریننده است

پس کجا بنده‌اى که در بند استلایق شرکت خداوند است

خداى بى‌ظهیر

و چون او به خودى خود تمام و کامل است و قدرت او همه امرى را شامل است، چرا که قوّت آفرینش او همه را حامل است، پس او را نه مددکارى است و نه ظهیر[1]، و نه معاونى است و نه نظیر؛ «لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً ».

ساحت قدّوسیش دور از چه و چون و چرا

لطف و صنع او منزه ز آلت و عون و ظهیر

ذات منزه

و چون از نقص و قصور و عیب و حاجت منزه است و مقدّس ـ و الاّ نشاید که آفریننده همه چیز باشد و همه کس ـ ، پس نه جزو دارد و نه صورت و نه جسمیّت، و نه او را ترکیب مى‌سزد و نه کیفیّت و نه کمیّت، نه در مکان است و نه در جهت، نه در زمان است و نه قابل رؤیت؛ «لا ُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ ».

منزّه ذاتش از چند و چه و چون

تَعَالَى شَأنُهُ عَمَّا یَقُولُون

نشان از بى نشان

با وجود آن‌که از این‌ها همه متعالى است هیچ یک از این‌ها نیست که از او خالى است؛ چه هیچ چیز از او جدا نیست و هیچ ذرّه بى نور خدا نیست؛ «ما یَکُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلاّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْثَرَ إِلاّ هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ ما کانُوا »«لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ ».

با مایى و با ما نه‌اى

جایى از آن پیدا نه‌اى

*  *  *

در هر چیزى نشانى از تو

وانگاه تو بى‌نشان کجایى

در هیچ مکان نه‌اى و بى تو

نا دیده کسى مکان کجایى

هستى بخش

و چون کمال هر کاملى پرتوى از کمال اوست و جمال هر جمیلى رشحه‌اى از جمال او؛ چه دانایان را او دانایى آموخته، و توانایان را او توانایى بخشیده، و بینایان را او بینایى داده، و شنوایان را او شنوایى داده، و گویایان را او گویایى کرامت فرموده، و زندگان را او زندگى موهبت فرموده، و خواهندگان را او خواهندگى اعطا کرده، همه کمال‌ها از اوست و او به ذات خود کامل است، بلکه کمال اوست که همه را شامل است؛ «وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ هُوَ الْحَکیمُ الْخَبیرُ ».

جز به علم او نداند ذات او را هر علیم

جز به نور او نبیند صنع او را هر خبیر

*  *  *

همه من بینم و بیننده بى‌دیده و چشمم

همه من گویم گوینده بى‌کام و زبانم

احاطه کامل

همه چیز نزد علم و قدرت و سمع و بصر او یکسان است؛ چرا که با
احاطه به جمیع اجزاى زمان و مکان بیرون از زمان و مکان است. زودى و دیرى، و نزدیکى و دورى، و بلندى و پستى، و آسانى و دشوارى، نسبت به او نیست. خواهى بلند گو، و خواهى آهسته حرف زن، در دل بگذران، یا بر زبان بران، همه در پیش شنیدن او یکى است، خواه در بیخ  چاه باش و خواه بر سر راه، در تاریکى یا روشنایى، به روز یا به  شب، نزد دیدن او تفاوت نیست؛ «سَواءٌ مِنْکُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّیْلِ وَ سارِبٌ بِالنَّهارِ ».

و هیچ برگى از درختى نمى‌افتد مگر آن‌که مى‌داند و مى‌شمارد، و هیچ میوه‌اى از شکوفه‌اش بیرون نمى‌آید و نطفه در رحمى قرار نمى‌گیرد و هیچ زنى بار نمى‌گذارد مگر آن‌که او خبر دارد؛ «ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاّ یَعْلَمُها »«وَ ما تَخْرُجُ مِنْ ثَمَراتٍ مِنْ أَکْمامِها وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لا تَضَعُ إِلاّ بِعِلْمِهِ »[2]«أَ لا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ »[3].

کسى به او نمى‌ماند

نهان و آشکارا، هر دو یکسان است در علمش؛ نه آن را زودتر بیند، نه این را دیرتر داند؛ و چنان که ذات او به ذات دیگرى نمى‌ماند صفات او به صفات دیگرى نمى‌ماند، و همچنان که کنه ذات او معلوم نیست با غایت هویدایى، کنه صفات او نیز پنهان است با کمال پیدایى؛ «لا یُحیطُونَ بِهِ عِلْماً وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ ».

هر چه در فهم تو گنجد که من آنم نه من آنم

هر چه در خاطرت آید که چنانم نه چنانم

*  *  *

در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز

هر کسى بر حسب فهم گمانى دارد

دائم سرمدى

همیشه بود و هست و باشد و دایماً سِجال[4] فیض و زلال[5] رحمت بر سر بندگان پاشد. همه چیز به او قائم است و او به ذات خود قائم. و همه کس به او محتاج است و او از همه بى‌نیاز، و بر همه حاکم. هر چه خواهد کند و باید، و ه چه نخواهد نکند و نباید. دست ردّ بر حکم او نهادن نشاید و قضاى او را تغییر و تبدیل از پى نیاید؛ «إنِ الْحُکْمُ إلاَّ لِلَّهِ الْعَلِیِّ الْکَبیِر»[6].

جز حق حکمى که ملک را شاید نیست

حکمى که ز حکم حق فزون آید نیست

هر چیز که هست آن‌چنان مى‌باید

آن چیز که آن‌چنان نمى‌باید نیست

حکیم مصلح

ظلم و ستم از او نیاید و نکند؛ چرا که داناست به قبح آن و تواناست بر ترک آن و بى‌نیاز است از فعل آن؛ پس تکلیف بیش از طاقت نکند و جاهل را بر مجهول مؤاخذه ننماید. و هر چه کند از روى حکمت و مصلحت کند و هر چه خیر بندگان در آن است به فعل آورد؛ «إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ بَصِیرٌ، وَ هُوَ عَلَى مَا یَشَاءُ قَدیِرٌ»[7].

هر چه حق بهر بندگان آراست

آرزو آن‌ چنان نداند خواست

کردنى آنچه در جهان شاید

کرده‌اى آن‌چنان که مى‌باید

از تو رونق گرفته کار جهان

که تویى آفریدگار جهان

نقش زیبا به لوح خاک از توست

دل دانا و جان پاک از توست

هادى سُبل

راه خیر و شر نموده و قدرت بر هر دو کرامت فرموده که «وَ هَدَیْناهُ النَّجْدَیْنِ »[8]. پس اگر بنده به راه خیر رود خداى را شکر بایدش کرد بر هدایت و اعطاى قدرت، و اگر به راه شرّ رود نفس خودش را مذمّت باید کرد بر مخالفت و جرأت. سخن خداى مثل سخن طبیب است؛ هر که شنید صحّت یافت و هر که نشنید مریض ماند؛ و او از صحت و مرض فارغ؛ «إِنَّ اللّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمینَ »[9].

ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنى است

به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روى زیبا را

مقاله

نویسنده علامه فیض کاشانی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
No image

نحوه های مختلف شـروع کلاس توسط مربی

در این بخش "شـروع ها" در جهت آموزش کلاسداری مطرح می شود.
Powered by TayaCMS