كلمات كليدي : خودستايي، مدح، تزكيه، حب نفس، ستايش
نویسنده : زينب طاهري
بسیاری از انسانها، بیتوجه به مقام و منزلتی که در نزد پروردگار دارند و نیز غافل از وسوسه شیطان، همواره تمام افعال و اعمال خود را صحیح و درست میانگارند.
غرور و خودستایی این عده موجب گمراهی آنان شده و هرگز خود را مورد عتاب و خطاب قرار نمیدهند و بدین خاطر نمیتوانند نواقص و معایب خویش را ترمیم و جبران کنند. چرا که خود را مبّرا از خطا و گناه میدانند و اگر اعتراف اندکی هم به اشتباه خود کنند، آن را کوچک شمرده و خود را بینیاز از محاسبه نفس و مبارزه با این آفت بزرگ اخلاقی میدانند.
باید دانست که خودستایی با واژههای مدح و تزکیه شناخته میشود. مدح در لغت به معنای ستایش است[1]و ستایش، نسبت دادن صفات و رفتار نیک به خود یا دیگران، جهت بزرگداشت است[2] و تزکیه، پاکیزه نشان دادن خود است. گاهى تزکیه عملى است و آن تهذیب نفس است که کار مطلوبى مىباشد و گاهى تزکیه زبانى است و آن خودستایى و تکبر است که نامطلوب مىباشد[3]. در اصطلاح، خودستایی عبارت است از اینکه: آدمی در مقام اثبات کمال و نفی نقص از خود برآید؛که آن از نتایج عجب است .[4]روشن است که خودستایى و تفاخر به حکم شرع و عقل ناپسند است.[5]زیرا هر که حقیقت خود را بشناسد و به ناتوانی خود آگاه باشد، دیگر زبان به مدح خود نمیگشاید.
آیات و روایات در باب خودستایی
خودستایى و خود را برگزیده و ممتاز دانستن، مورد نکوهش قرآن است. قرآن در مقام مذمت اشخاصی که خود را می ستایند چنین مىفرماید:
«آیا ندیدى کسانى را که خودستایى مىکنند؟!(این خودستاییها، بىارزش است) بلکه خدا هر کس را بخواهد، ستایش مىکند و کمترین ستمى به آنها نخواهد شد.»[6]
یعنى خودستائى نکنید. زیرا خدا بهتر میداند که افراد پرهیزکار چه کسانی هستند. در اخبار وارد شده است که تزکیه المرء نفسه قبیح. یعنى قبیح است که مرد خویشتن ستائى کند (بَلِ اللَّهُ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ) یعنى بلکه خداى علیم هر کسى را که بخواهد مورد ستایش قرار میدهد.[7]
ونیز در آیه دیگر می خوانیم:
«او نسبت به شما از همه آگاهتر است از آن هنگام که شما را از زمین آفرید و در آن موقع که بصورت جنین هایى در شکم مادرانتان بودید پس خودستایى نکنید، او پرهیزگاران را بهتر مىشناسد!» [8]
در تفسیر این آیه آمده است: این قسم از تزکیه در باره خویشتن و این که کسى خود را بستاید مذموم است و خداى تعالى از آن نهى کرده مىفرماید: " فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ"، و نهى خداى تعالى از این قسم تزکیه، خود نوعى ادب کردن بندگان است؛ چون مدح کردن انسان از خود، هم از نظر عقل و هم از نظر شرع قبیح است.[9]
این رذیله اخلاقی، مورد نهی روایات قرار گرفته و به دوری از آن تأکید شده است که میتوان به روایات ذیل اشاره کرد:
§ از معنی آیه (فلا تزکوا انفسکم) از امام صادق(ع) سؤال شد. پس آن حضرت فرمود:
«گفتار انسانی که (در مقام تزکیه و خودستایی ) گوید دیشب نماز خواندم، دیروز روزه گرفتم و مانند این.»[10]
§ امام علی(ع) میفرمایند:
«زشتترین راستى، ستایش کردن مرد است بر نفس خود.»[11]
و نیز می فرمایند:
«هر که نفس خود را ستایش کند، آن را بکشد.»[12]
پس مبادا نفس خود را با خودستایی به گرداب هلاکت بیاندازیم و از مقام انسانیّت دور شویم.
اقسام خودستایی
اگر خودستایی به صورت بیماریی واگیردار درآید و به گروه ستایی و جامعه ستایی تبدیل گردد، بلای عظیمی خواهد شد. برای مدح و خودستایی اقسامی ذکر کرده اند:
1)گاهی انسان در ستایش خود دروغ میگوید.
2)گاهی سخن و ستایش او کذب نیست؛ یعنی حقیقتاً درجهای علمی یا کمالی علمی دارد اما همین عجب و غرور، زشت است. خودستایی به این معنا که من این کمال را دارم، مذموم است.
دراین باب باید گفت که گاهی کسی کمال علمی یا عملی را دارد و ضرورت هم اقتضا میکند که خود را به داشتن آن معرفی کند و این مورد از باب خودستایی وخودپسندی نیست ؛بلکه از باب اتمام حجت است.چنانکه ائمه خود را اینگونه بر می شمردند.[13]
از طرف دیگر باید دانست که گاهی تزکیه نفس به علم است مثل این که به مردم یادآوری کند که صاحب علوم کثیره است واستادان نامداری دیده است. گاهی تزکیه نفس در عبادت است مثل اینکه از نمازها و روزههای خود یاد کند. گاهی تزکیه نفس به طور کنایی مطرح میشود نه صریحا؛ مثل این که بگوید فلان حاجت را از خدا خواستم و فورا به اجابت رسید که غرضش این است که بگوید مستجاب الدعوة است. [14]
پیامدهای خودستایی
هر عملی در آثاری را به دنبال دارد که زندگی را تحت تأثیر خود قرار میدهد، برای رذیله خودستایی نیز آثاری را برشمردند که ما به بعضی از این موارد اشاره میکنیم:
1-خودستایی خشم و غضب خداوند را به همراه دارد.[15]
2-خودستایی موجب، تکبر می شود.[16]
3-رذیله عجب، از خودستایی و حب نفس پیدا می شود و سر منشأ تمام خطاهاى انسانى و رذایل اخلاقى حب نفس است.[17]
4- خودستایی موجب ضایع شدن علم و مخرّب دین است.
5-صاحب صفت خودستایی از شایبه ریا خالى نیست.[18]
6- بیماریهاى روحى در أثر دو چیز بوجود آید که یکی از آنها خودستایى است.[19]
7-خودستایى موجب آزار دیگران است. [20]
8-هر کس خودستائی نماید در نظرها پست میگردد و از این جهت امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «ستایش مرد از خودش، قبیح است».[21]
9- بزرگترین عصیان و خلاف، خودستایى است.[22]
10-خودستایى از آنجا که بیانگر اعتقاد انسان به کمال خویشتن است مایه عقبماندگى او است. چرا که رمز تکامل" اعتراف به تقصیر" و قبول وجود نقصها و ضعفها است.[23]
11- صاحب صفت خودستایى، خدا را از یاد مىبرد و نعمتى را که در اختیار دارد حاصل هوش و تلاش خود مىداند و به این فکر نمىافتد که خدا این نعمت را به او داده است.[24]
12- از اندرزهاى حضرت مسیح(ع) در انجیل آمده است: خودستائى در دین، در رأس بدیهاى معروف و مشهور است. [25]
13- حضرت صادق(ع) فرمود: خودستایى، سبب قساوت و تیره بودن قلب است.[26]
14-محروم و رانده شدن از مقام قرب خداوند و از اعدا و مخالفین محسوب شدن به واسطه خودستایی است.[27]
علل خودستایی
آدمی برای اینکه بتواند راه را برای خودستایی برخود ببند باید عللی که او را به سوی آن عمل میکشاند شناسایی کند.از جمله این عوامل در خودستایی عبارتند از:
1-عجب یکی از اصول رذائل مىباشد و نقش مؤثری در پدید آوردن رذیله خودستایی دارد.[28]
2- جهل به اینکه اگر انسان خود را به خوبى بشناسد و کوچکى خود را در برابر عظمت پروردگار و ناچیز بودن اعمالش را در برابر مسئولیتهاى سنگینى که بر عهده دارد و نعمتهاى عظیمى را که خدا به او بخشیده بداند هرگز گام در جاده خودستایى نخواهد گذاشت.
3-غرور و غفلت و خود برتربینى و تفکرات جاهلى نیز انگیزههایی براى این کار زشت است.[29]
4-طمع به دنیا و مال
5- ترس ازجان
6- حفظ موقعیت[30]
علاج خودستایی
برای درمان خودستایی راه هایی را ذکر کردهاند که عبارتند از:
1) پیامبر(ص) فرموده است: اگر شخصی در نفس خود، نسبت به عملى خودستایى دید، بیاندیشد و با خود بگوید: عمل من بوسیله دست و عضوى از اعضایم و با قدرت و ارادهام انجام گرفته که همه اینها آفریده خدایند. اوست که مرا آفریده و اعضا و جوارح، قدرت و اراده را به من داده است، پس چگونه من خودستایى کنم، پس در تمام اینها منّت از آن خداست.[31]
2)هر سخنی میخواهد بگوید در آن تامل کند، که متضمن خودستائی نباشد.[32]
3)به کسانی که مدح خود میکنند نگاه کند و ببیند که چگونه از کار آنها متنفر میشود و بداند اگر خود این کار را انجام دهد به عاقبت آنها دچار میشود.[33]
4)سرآغاز راه مقابله با خودستایی که آفتی بزرگ در راه سیر و سلوک و تکامل انسان است انتقاد از خود (معاتبه) و آگاهی یافتن بر عیوب و نواقص اخلاقی خویش است.
این نکته در سخنی از امام علی(ع) مورد توجه قرار گرفته است:
هر کس خود را در زیر ذره بین حساب قرار دهد بر عیبهای خویش آگاه و از گناهان خود مطلع میشود. چنین فردی سرانجام در زدودن گناه و اصلاح عیوب خود موفق خواهد شد.[34]
پس درصدد اقرار به آنها و اثبات نقایص برای خود است که اگرانسان خود را به آن مکلف سازد و پی در پی چنین کند، این کار برای او عادت میشود و عادت خودستایی از او زایل میشود.[35]
5)اینکه حقیقت دنیا را بفهمد که از این راه باب خودستایى را به روى خود بسته و از معصیت و گناه پرهیز مىکند و ابواب تواضع و ندامت و توبه و حیا را به روى خود باز می کند و در انجام تکالیف خود و اجتناب از نواهى نهایت کوشش را خرج مىکند.[36]
6)نابود کردن علت های خودستایی
7)یادآوری پیامد های آن [37]