قال الصّادق علیه السّلام: قال رسول الله صلّى الله علیه و آله: المعتبر فی الدّنیا عیشه فیها کعیش النّائم، یراها و لا یمسّها، و هو یزیل عن قلبه و نفسه باستقباحه معاملة المغرورین بها، ما یورثه الحساب و العقاب.
حضرت امام صادق علیه السّلام مىفرماید که: نظر کننده به چشم عبرت در دنیا، زندگىاو در دنیا از بابت زندگى، همانند کسى است که خواب باشد و به خواب بیند دنیا را، چنانکه او را در آن حال، توجّه به دنیا نیست و رغبت به او ندارد و محض خیال است، کسى که صاحب بصیرت است و به چشم عبرت نظر به خلایق و احوال ایشان مىکند، دنیا در نظر او نیز، از بابت خواب و خیال است، مىبیند دنیا را امّا نه دیدنى که به او مایل باشد و به نزد او وقعى و اعتبارى داشته باشد و به سبب نظر عبرت، زایل مىشود از او، محبّت دنیا و معامله اهل دنیا، که فریب دنیا خوردهاند و وخامت آخرت را به لذّات دنیا، معاوضه نمودهاند.
و یبدّل بها ما یقرّبه من رضا الله تعالى و عفوه.
یعنى: اهل بصیرت و صاحبان نظر عبرت، بعکس اهل دنیا، معاوضه مىکنند لذّات فانیه دنیا را، به لذّات باقیه عقبى و تبدیل مىکنند قرب دنیا و اهل دنیا را، به قرب خدا و مقرّبان او.
و یغسل بماء زوالها موضع دعوتها إلیه، و تزیین نفسها إلیه.
و نیز اهل بصیرت مىشویند و پاک مىکنند، موضع دعوت دنیا را، به آب زوال دنیا. یعنى: اگر گاهى به مقتضاى بشریّت، ایشان را میلى و رغبتى به دنیا بهم رسد، فی الفور به سبب ملاحظه فنا و زوال دنیا، آب ندامت و پشیمانى از مسیل چشم عبرت بین مىریزند و موضع میل به دنیا را که دل است، به آب توبه و انابه، شستشو مىدهند. و نفس را از کدورت و تیرگى، که نتیجه میل به دنیا است، به طهارت و نظافت، که نتیجه توبه و رجوع است، محلّى و مزیّن مىسازند.
و العبرة تورث ثلاثة أشیاء: العلم بما یعمل، و العمل بما یعلم، و علم ما لم یعلم.
مىفرماید که: نظر عبرت و بصیرت در دین، مورث سه چیز است:
یکى- علم به آن چه متعلّق است به عمل، یعنى: به افعال و اعمالى که موجب نجات آخرت است، دانا مىشود، و در بعضى از نسخ، به جاى «العلم بما یعمل»: «العلم بما یعلم» است و بنا بر این نسخه، معنى چنین مىشود که: هر که صاحب بصیرت و نظر عبرت شد، آن چه در مدّت عمر خود کسب کرده است از نظریّات، و به اعتقاد خود علم به آنها حاصل نموده، معلومش مىشود که کدام حقّ است و کدام باطل، و کدام یقین است و کدام غیر یقین، و کدام صحیح است و کدام فاسد.
دوم- آن که عمل مىکند به دانستنیهاى خود.
سوم- عالم مىشود به هر چه ندانسته است، و فرق میان ثالث و اوّل به عموم و خصوص است، چرا که اوّل، مخصوص به عملیّات است و سوم، شامل عملى و غیر عملى.
و العبرة أصلها اوّل یخشى أخره، و أخر قد تحقّق الزّهد فی اوّله.
مىفرماید که: نظر عبرت، اصلى است که آخر او خشیت و خوف است و اوّل او زهد، یعنى: چون نظر عبرت مترتّب و متفرّع از زهد است و از زهد، نظر عبرت بهم مىرسد، پس نظر عبرت، نظر به خوف و خشیت، اوّل است. و خوف و خشیت، ثانى.و لا یصحّ الاعتبار الاّ لاهل الصّفاء و البصیرة.
مىفرماید که: بصیرت در آخرت و چشم عبرت بین، حاصل نمىشود، مگر از براى اهل صفا و بصیرت.
قال الله تعالى: فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصارِ [1].
خداى تعالى صاحب دلان را خطاب کرده و گفته: پس عبرت بگیرید، اى کسانى که چشم بصیرت دارید و به دیده عقل، بینا هستید.
و قال ایضا عزّ من قائل: «فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فی الصُّدُورِ»، [2].
و نیز خداوند عالم در قرآن عزیز، در حقّ کفّار و فجّار فرموده است، آن چهمضمونش این است که: کور نیست چشمهاى ظاهرى ایشان، بلکه کور است چشمهاى باطنى و دلها که در سینههاى ایشان است.
فمن فتح الله عین قلبه و بصر عینه بالاعتبار، فقد أعطاه الله منزلة رفیعة و زلفى عظیما.
یعنى: هر که گشود چشم دل خود را و بینا کرد دیده باطن خود را به عبرت گرفتن، پس به یقین که داده است او را خداوند عالم، مرتبه بلندى و نزدیکى عظیمى به جناب خودش.[3]
منبع : شرح(ترجمه) مصباح الشریعة، عبد الرزاق گیلانى، انتشارات پیام حق، تهران، 1377 هجرى شمسى
پی نوشت:
-
-
-
[3].ترجمه مصباح الشریعة، ص: 231 الی 234