تعریف برهان
بُرهان یعنی دلیل روشن. حجّه نیز بمعنى دلیل است، فرق بین برهان و حجّه را باید از مادّه اصلى آن دو پیدا کرد؛ حجّ در اصل بمعنى قصد است و برهان در اصل بمعنى روشنى و بیان میباشد. دلیل را بواسطه روشن بودن، برهان و بواسطه دلالت بر مقصود، حجّه میگویند.[1]
تمام فِرَق اسلامی برای اثبات وجود خدا براهینی را اقامه کردهاند. در این بین ماتریدیه هم به براهینی که در بین عموم فرق رواج بیشتری داشته است تاکید بسیاری کرده است. هر چند شاید در نحوه تقریر با برخی دیگر از فرق هماهنگ نباشند اما در اصل اثبات با عموم آنها یکصدا هستند.
براهین ماتریدی در اثبات خدا
براهینی که ماتریدیه روی آن تاکید بیشتری دارد عبارتند از:
· برهان حدوث
· برهان وجوب و امکان
· برهان نظم
و براهینی که بیان نمودهاند ولی کمتر تاکید کردهاند عبارتند از:
· برهان شر
· برهان تغییر
· برهان حی و میت
اکنون به تقریر ماتریدیه برای براهین خویش می پردازیم:
برهان حدوث
در بین متکلمان برهان حدوث از جایگاه خاصی برخوردار است. تمام براهینی که ابومنصور ماتریدی و پیروان او در بحث اثبات خدا اقامه کردهاند به برهان حدوث برمیگردد. خود ماتریدی تاکید دارد که اگر برهان حدوث نمیبود دلیل دیگری برای اثبات وجود خدا، یافت نمیشد.[2]
برهان حدوث در بین ماتریدیان بر دو مقدمه و یک نتیجه استوار شده است:
در صغری قیاس میگوید: عالم با تمام اجزای خود حادث است و در کبری قیاس گفته میشود: هر حادثی نیازمند مُحدث است و در نتیجه وجود خدا به منزله مُحدث برای جهان ثابت میشود.
صغری قیاس را همه بدیهی میگیرند و برای اثبات آن هیچ دلیل خاصی را بجز بحث جواهر و اعراض که در مقاله خداشناسی گذشت ارائه نمیکنند و فقط از آن راه میخواهند به حدوث عالم برسند.[3]
مقدمه دوم را برخی ماتریدیان مثل خود ابومنصور ماتریدی بدیهی دانسته و برای آن تقریری نیاوردهاند اما برخی دیگر به تبیین آن پرداختهاند: «وجود امر مُحدث جایز است و امر جایزالوجود جایزالعدم هم هست و چیزی که وجود و عدمش جایز باشد وجودش مقتضای ذاتش نخواهد بود بلکه مقتضای غیر است و به اقتضای غیر پا به عرصه وجود نهاده است»[4] و لازمه آن غیر نیز، امری واجب الوجود است نه جایز الوجود. زیرا تسلسل لازم میآید و آن واجب الوجود همانا خداوند قادر و خالق است.[5]
نکته قابل ذکر آن است که ماتریدیان برهان حدوث را برگرفته از آیاتی زیر میدانند:
أَ وَ لَمْ یَنظُرُواْ فىِ مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ مِن شىَْء...[6]
آیا در ملکوت آسمانها و زمین و چیزهایى که خدا آفریده است نمىاندیشند؟
َنرُِیهِمْ ءَایَاتِنَا فىِ الاَْفَاقِ وَ فىِ أَنفُسِهِمْ حَتىَ یَتَبَینََ لَهُمْ أَنَّهُ الحَْقُّ...[7]
به زودى نشانههاى خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان مىدهیم تا براى آنان آشکار گردد که او حق است.
برهان وجوب و امکان
برخلاف ماتریدیه که برهان وجوب و امکان را در رده دوم براهین قرار میدهند تقریبا بین تمام فلاسفه و متکلمین اسلامی این برهان، رده اول را در بین براهین داراست. زیرا برهان حدوث که از قدیمیترین براهین اثبات میباشد از طرف مُلحدان با اشکالات مختلفی مواجه شد که البته از طرف متکلمان مسلمان جواب داده شد[8] ولی این مسئله متکلمان را بر آن داشت تا به یک برهان قویتر روی بیاورند که اشکالات قبلی را نیز نتوان به آن وارد کرد و به طرف برهان امکان و وجوب رفتند.
تقریر برهان وجوب و امکان
«وجود موجودات ممکن در عالم خارج دلیل بر وجود واجب خداوند است. زیرا اگر واجب الوجودی در کار نباشد وجود در موجود ممکن منحصر میگردد و لازمه انحصار وجود در موجودات ممکن عدم تحقق هیچ موجودی در عالم خارج است. زیرا شئ ممکن، خودبخود نمیتواند بوجود بیاید چنانکه نمیتواند بطور مستقل و بدون اتکا به واجب چیز دیگری را ایجاد نماید. در نتیجه اگر واجب الوجود نباشد هیچ موجودی بالذات یا بالغیر تحقق نخواهد یافت».[9]
ماتریدیان در این برهان به همین اندازه بسنده کرده و به شرح و موشکافی آن نپرداختهاند ولی متکلمین شیعی روی این برهان دقت نظر کافی را اعمال نموده و آن را به اشکال دقیقی بیان کردهاند که برای دقت بیشتر میتوانید به کتاب شرح باب حادی عشر علامه حلی یا شرح فاضل مقداد و کتاب تجرید الاعتقاد شیخ طوسی مراجعه نمایید.
برهان نظم
این برهان که یکی از سادهترین و پرطرفدارترین براهین میباشد با تمام اشکالاتی که بر آن وارد کردهاند و جواب داده شده است هنوز جایگاه خود را از دست نداده است.
چون متقدمین ماتریدی اصل برهان را حدوث دانسته و تمام براهین را به آن بر میگرداندند تصریحی به برهان نظم نکردهاند ولی از مضمون کلامشان تلحویحاً میتوان آن را دریافت. اما متاخرین از ماتریدیه به بیان و تقریر برهان نظم پرداختهاند بطوریکه از یک مقدمه حسی و یک مقدمه نظری و نتیجه تشکیل شده است.
«کسی که در شگفتیهای آثار و احوال پدید آمده در عالم طبیعت که در اِحکام و اتقان به درجه نهایت می رسند... تامل ورزد و اندکی از تفطن و زیرکی برخوردار باشد و تقلید، چشم بصیرت او را کور نکرده باشد ضرورتا درمییابد که این احوال و آثار شگفت انگیز جهان به واسطه نیرویی بسیط یا مرکب و بیشعور نخواهد بود».[10]
نتیجهای که از این تقریر بدست میآید این است که جهان دارای ناظمی هدفمند و با شعور است. اما اینکه این ناظم هدفمند همان واجب الوجود است یا نه نیاز به براهین دیگری دارد که در جای خود باید بیان شود.
برهان شر
در بین متکلمان همیشه وجود شر عاملی برای به چالش کشیدن متکلمان در اثبات وجود خدا بوده است ولی ماتریدی از همین شر برای وجود خدا به این تقریر استفاده نموده است:
«اگر عالم خود به خود به وجود آمده بود میبایست هر چیزی برای خود بهترین و نیکوترین صفات و حالات را پدید میآورد و در این صورت شرور و زشتیها وجود نمیداشت و وجود اینها دلیل بر این است که جهان خود بخود بوجود نیامده بلکه به واسطه غیر از خود پدید آمده است».[11]
برهان تغییر
در این برهان عالم همواره در حال تغیر و دگرگونی است و تغیر نیازمند مغیری است که خود تغییر نپذیرد و نیازمند مغیر نباشد. از این روی تغییر در عالم هستی دلیلی بر وجود مغیر و صانع می باشد.[12]
برهان حی و میت
در تقریر این برهان اینگونه آمده است که هر موجود جاندار از آغاز کار خود و از پدید آوردن مانند خود و از اصلاح مفاسد خود عاجز است. پس روشن میشود که این شیی جاندار از جانب غیر خود پدید آمده است.
البته ماتریدیان در زمینه اثبات وجود خدا براهین دیگری نیز آوردهاند که برگشت همه آنها به برهان حدوث بوده و بخاطر اطاله کلام از ذکر آنها خودداری مینماییم.