24 آبان 1393, 14:5
كلمات كليدي : ادبيات اعترافي، رمان اعترافي، شعر اعترافي، سنت آگوستين قدّيس، ژان ژاك روسو، آلبر كامو، آندره ژيد، محمود كيانوش، احمد شاملو
نویسنده : اعظم بابایی
گونهای ادبیات که دربرگیرندهی آثاری است که به نحوی بازگوکنندهی زندگی خصوصی پدیدآورندگان آنها است. آثاری که در زمرهی این نوع ادبیات قرار میگیرند، تجربهها، احساسها، باورها و حالتهای شخصی و روحی – روانی خالق خود را باز میتابانند. قدیمیترین نمونهی بهجا مانده از این نوع ادبیات، اعترافات «سنت آگوستین قدّیس» (354-430م) است.
«آگوستین گناهکاری بزرگ بود که به قدیسی عظیمالشأن بدل گشت و از این روی داستان زندگیاش جاذبهای خاص دارد. بر اساس شرح خود او میدانیم که تا سی و دو سالگی روزگارش قرین گناه بوده است و حتی پس از آنکه به نحو عقلانی که به کیش مسیحیت گروید، ضعف او در رویارویی با امیال جنسی مانع از آن بود که ایمان را به تمامی در آغوش کشد. کتاب اعترافات در وهلهی نخست اقرار نگارنده است به گناهان و خطاهایش و در وهلهی دوم معرفت اوست به حقیقت و رحمت پروردگار و در وهلهی سوم، یعنی پس از رهایی از دام خطاها و دیدار حقیقت، قدیس آگوستین زبان به ستایش خداوند میگشاید و لطف او را سپاس میگوید. او از اقرار به گناه به سوی شهادت به ایمان و از آنجا به جانب اعتراف به جلال پروردگار ره میسپارد.»[1]
اما نخستین اثر برجستهای که در زمینهی ادبیات اعترافی پدید آمده، اعترافات «ژان ژاک روسو»، نویسنده و اندیشمند فرانسوی (1712-1778م) است.[2]
بهعنوان مثال ژان ژاک روسو در ابتدای کتابش دربارهی اعترافات خود چنین میگوید: «کاری که من انجام میدهم شاید بیسابقه باشد و کسی تا امروز از آن تقلید نکرده است. من در نوشتن این کتاب قصد دارم قیافهی حقیقی انسان را همانطور که هست نشان دهم و آن انسان خودم هستم. این نامهی عمل من است. آنچه را که فکر کرده یا دیدهام در آن نوشتهام. بدی و خوبی خود را با صداقت گفتهام. از بدیها چیزی را کتمان نکرده و بر خوبیها چیزی را نیفزودهام و اگر در بعضی جاها شاخ و برگی به حوادث دادهام بدین جهت بوده است که با این مطالب اضافی کمبود حافظهام را جبران کنم.
در این کتاب سعی کردهام همانطور که هستم خود را نشان دهم در هر جا ناپسند و قابل سرزنش بودهام یا بزرگواری و صراحت طبع داشتهام همه را آینه صفت منعکس ساختهام. ای خدای بزرگ تو میدانی که من درون خود را به طوری که تو میدیدی عریان نشان دادهام، پس تو هم تمام کسانی را که مانند من بودند در برابرم احضار کن تا آنها هم اعترافات مرا بشنوند و از بدیهای من نفرت کنند و از بدبختیهایم متأثر شوند.»[3]
در ادبیات اعترافی دو مقوله قابل مشاهده است؛ رمان اعترافی (confessional novel) و شعر اعترافی (confessional poetry).
این اصطلاح نوعی داستان اتوبیوگرافیک یا شرح حال شخصی را که از زاویهی دید اول شخص نوشته شده باشد و حالت افشاگری شخصی دارد، شامل میشود. نمونهی برجستهی مدرن آن «سقوط» اثر «آلبر کامو» است که در آن یک قاضی توبهکار به خواننده اعتراف میکند. در پنجاه سال اخیر این نوع رمان عمومیت یافته است. نوع دیگر رمان اعترافی، رمانی است که شگرد «داستان در داستان» را به کار میگیرد. داستانی که در آن رماننویس عملا داستانی را که میخوانیم دارد مینویسد. این تدبیر را «آندره ژید» در داستان «سکهسازان» به کار بست.[4] همچنین «حرف و سکوت» از محمود کیانوش جزء[5] رمانهای اعترافی فارسی است.
میتوان گفت بیشتر اشعار به ویژه اشعار غنایی، چون بیان حالات روحی و احساسات شاعر و نگرش وی به زندگی است، پس اعترافی است. این اصطلاح امروز معمولا به آثار برخی از هنرمندان انگلیسی و آمریکایی اواخر دههی 1950 و 1960م مربوط میشود. برای مثال باید به "مطالعهی زندگی" از رابرت لاول؛ "همهی زیبایانم"، "زندگی کن یا بمیر"، "اشعار عاشقانه" از آن سکستون، اشاره کرد.[6] همچنین برخی از اشعار شاعران مکتب وقوع را که بیان احساسات و حالات درونی و اعتراف به درونیات است؛ میتوان در مقولهی شعر اعترافی جای داد.
احمد شاملو در مجموعهی «قطعنامه» شعری با عنوان «سرود مردی که خودش را کشته است» دارد. او در این شعر به اشعار سخیف دوران خامی و جوانی خود (با نام آهنگهای فراموششده) اعتراف میکند و اظهار پشیمانی مینماید. این شعر را نیز میتوان جزء اشعار اعترافی محسوب داشت.
سنت رازپوشی و حفظ ظاهر در میان مردم ایران از نظر عرفی و دینی همواره رعایت شده، چرا که در بین مسلمانان، اعتراف در برابر غیر خدا و در حضور بنده، از نظر شرعی منع شده است؛ این سنت در ادبیات فارسی نیز خود را نمایانده است. در ادبیات کلاسیک فارسی، صرفنظر از معدودی آثار (همچون آثار ملامتیان و برخی از صوفیه)، اثر قابل توجهی در اقرار و اعتراف به جزئیات زندگی خصوصی و احیانا خطاهای گذشته به چشم نمیخورد. در عرصهی زندگینامهنویسی و حسب حال هم کمتر زندگینامه یا خاطراتی را میتوان یافت که اعترافهای مشخصی علیه نویسندهاش در آن باشد. نمونهی چنین اعترافی در ادبیات معاصر «سنگی بر گوری» اثر «جلال آل احمد» است که در آن به زندگی خصوصی خود میپردازد و اعترافاتی را دربارهی غم بیفرزندی خویش طرح میکند. اما این وضع در مغرب زمین اندکی متفاوت است، در غرب به علت غلبهی دین مسیحیّت، اعتراف به گناه نزد کشیش یکی از مراسمات و آیینهای متداول بوده است و کتابهای تاریخی چندی در باب اعتراف میتوان یافت از جمله اعترافات سنت آگوستین قدیس.[7]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان