كلمات كليدي : ادب تعليمي، ادب تبليغي، ادبيات جزوه اي، نوشته هاي سياسي، مشروطه، ادبيات فارسي
نویسنده : مهدي اسلامي
ادب تبلیغی، نوعی از ادب تعلیمی است و در مورد آثاری به کار میرود که باعث میشوند، خواننده در خصوص مسایل اخلاقی یا سیاسی، نظری خاص پیدا کند یا وضعیت خاصی اتخاذ نماید.[1]
ادبیات عرصهای است که همهی اندیشهها و تفکرات انسان در آن تجسم پیدا میکند؛ این تجسم در درونمایهی آثار ادبی انعکاس دارد نه در قالب و فرم.[2] معمولا درونمایهی آثار ادبی تبلیغی، بر محور مسایل اخلاقی و سیاسی استوار است و قصد گوینده و سرایندهی آن ابلاغ و در نهایت تعلیم و آموزش میباشد.[3] در اینگونه آثار، نویسنده دارای دغدغههای خاص دینی و مذهبی، اخلاقی و سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است و همواره بر آن است تا اثرش، باورها و اندیشههایی را به مخاطبان القاء کند.
در آثار تبلیغی، نویسنده حقیقت مانندی را از نوشتههای خویش میگیرد و میکوشد، شخصیتها و موقعیتهای نوشتههای خود را چنان طراحی کند و سامان دهد که با موضوع مورد تبلیغ وی همساز باشند. ماندگاری نوشتهی تبلیغی کاملا بستگی به موضوع تبلیغ دارد. اما معمولا این نوع نوشتهها بنا به خاصههایشان، دوام چندانی ندارند. اگر اثر تبلیغی تا مدتها پس از مرگ آنچه که تبلیغ میکرده، زنده بماند، باید آفریننده آن را هنرمند و والاتر از یک آوازهگر صرف برشمرد. برای مثال در ایران آثار بزرگانی چون سعدی و حافظ و در غرب آثار جورج اورول ــ رماننویس، منتقد و مقالهنویس انگلیسی ــ از قبیل "قلعهی حیوانات"، را میتوان در ردیف این گونه آثار تبلیغی فاخر آورد.[4]
به اعتقاد علمای دین کارکرد ادبیات بهواسطهی نقش خاص آن در تبلیغ مفاهیم دینی تا جایی مهم جلوه میکند که دربارهی آن میگویند: طالب علم دینی که در جامعهی امروزی تربیت میشود، با ادبیات زمان و زمینههای ادبی و فرهنگی به درستی آشنا باشد و آنرا بهطور دقیق و تخصصی یاد بگیرد تا از این ابزار به درستی استفاده کند.[5]
ادب فارسی در زمینهی ادبیات تبلیغی از پشتوانهی غنی و محکمی برخوردار است. رگههای ادبیات تبلیغی در ادبیات فارسی را میتوان از همان سدههای نخستین در آثار شاعران و نویسندگان ایران زمین دید.
هنگامی که شاعری مدیحهسرا به ستایش ممدوح خود ـ شاه، وزیر یا بزرگی ـ میپرداخت، در واقع تبلیغگر اندیشه و خصلتهای ممدوح خویش در اجتماع بود و از این طریق این شاعران هم بر اعتبار ممدوحان خود میافزودند و هم مردم را معتقد میساختند که آن پادشاهان و فرمانروایان، افرادی شاعرنواز و دانشپرورند.[6]
آثار شاعرانی چون کسایی، ناصرخسرو، سنایی و غیره، که جملگی در خدمت تبلیغ اندیشه یا مذهب خاصی میباشد، جزو میراث کهن ادبیات تبلیغی ایران است. سرتاسر حماسههای دینی بازمانده از پیشینیان را نیز میتوان از رویکردی ویژه در زمرهی نوشتههای تبلیغی آورد. همچون "خاوراننامهی ابنحسام خوسفی" و "خداوندنامهی فتحعلیخان صبا" و... جملگی گذشته از داشتن بار دینی، تبلیغی نیز هستند. زیرا اندیشهای ویژه را به خواننده یا مخاطب القا میکنند.[7]
در دوران معاصر، تقریبا از دورهی مشروطه پس از اینکه نهادهای سیاسی ـ اجتماعی جدی بهوجود آمد، ادبیات تبلیغی ـ سیاسی، بیشتر از گذشته در ادب فارسی راه یافت. کسانی چون: شیبانی، قائم مقام فراهانی، ملکالشعرای بهار، ایرج میرزا، ادیب پیشاوری، ادیب نیشابوری، ادیبالممالک، دهخدا، سیداشرفالدین گیلانی (نسیم شمال)، عارف قزوینی، میرزاده عشقی، لاهوتی و فرخی یزدی از چهرههای سرشناس این دوره میباشند.[8]
بعد از کودتای 28 مرداد 1332 نشریاتی بر آمدند که با نام هنر و ادبیات، به تبلیغ اندیشههای خود میپرداختند. در این میان، شمار نشریاتی که تبلیغگر اندیشههای حزب توده بودند، بیش از بقیه نشریات بود.[9]
بیشک تولد انقلاب اسلامی و ایجاد جریان فرهنگی این انقلاب، سبب رونق ادبیات تبلیغی شد. وقوع حوادثی چون دفاع مقدس، این رونق را تقویت کرد و سبب پدید آمدن آثار بسیاری شد که همگی در خدمت تبلیغ اندیشهها و آرمانهای انقلاب اسلامی و جنگ بود.
در تاریخ انقلابهای غربی شاید انقلاب روسیه بیشترین آثار تاریخی ـ سیاسی را در خود جای داده باشد، آثاری که اگر تحت تاثیر قدرتهای حاکم نبودند، بیگمان هم جهت با ذهنیّت تبلیغگر و متعهّد نویسندگان روسی به نظام کمونیستی و انقلاب سرخ بودند. حتی رمانهایی نظیر "دن آرام" و "زمین نوآباد" و بسیاری آثار تولستوی و گورکی در حیطهی ادبیات تبلیغی قرار میگیرند.[10]
بخش عمدهای از ادبیات تبلیغی را ادبیات جزوهای میسازد. جزوهنویسی در ادبیات غرب، به ویژه در اروپای سدهی هجدهم میلادی، نمودی کاملا تبلیغی داشته و در واقع نوعی مرامنامه بوده است. چندی بعد، از اواسط سدهی نوزدهم میلادی کسانی همچون هنریک ایبسن، شاعر و نمایشنامهنویس نروژی (1828ـ 1906م)، اچ. جی. ولز، رماننویس و روزنامهنگار انگلیسی (1866ـ 1946م)، برتولت برشت، نمایشنامهنویس و شاعر آلمانی (1898ـ 1956م) در پشتیبانی و اشاعهی باورها و اندیشههای سیاسی، اجتماعی و گاه دینی خویش، به جزوهنویسی روی آوردند.
اما بیتردید میتوان گفت که مهمترین شاخهی ادبیات تبلیغی، نوشتههای سیاسی است. نمونهی این نوع ادبیات را هم در ایران و هم در ادبیات سایر ملتها میتوان پیدا کرد. همانطور که گفته شد، در ایران ادب سیاسی پس از مشروطه بیش از گذشته رونق گرفت و آثار بسیاری در این زمینه پدید آمد. نمونههای ادب سیاسی در غرب را میتوان در ادبیات شوروی در دورهی کمونیستی ـ به ویژه دورهی حکومت وحشت استالین ـ پیدا کرد. ادبیات شوروی در این دوره کاملا حزبی و مرامی بود، چندان که بسیاری از منتقدان و نظریهپردازان ادبی به این برداشت رسیدهاند که در این دوره، اثر ادبی والا و متعالی در شوروی پدید نیامده است. پیدایی آثار تودهزدهای همچون "چگونه فولاد آبدیده شد؟" از نیکولای اوستروفسکی (1904ـ 1936م) نمایانگر همین واقعیت هستند.[11]