كلمات كليدي : تذكره، احوال، شعرا،ايران،شبه قاره، ماوراءالنهر، افغانستان
نویسنده : (تليخص)هیئت تحریریه سایت پژوه
این مقاله به صورت تلخیص ارائه شده است و نسخه کامل آن به زودی ارائه می گردد.
در لغت به معنی "یاد کردن" و در اصطلاح، به معنی تألیف و تدوین مجموعه یا کتابی که در آن شرح احوال شاعران، نویسندگان، عارفان، فقیهان و ... گرد آمده باشد.
برای کتابهایی که ترجمۀ احوال است، یکی از اصطلاحات "طبقات، انساب، معجم و یا اخبار" نیز به کار رفته است.
در روزگار ما تذکره، بیشتر به کتابی اطلاق میشود که مشتمل بر شرح احوال و آثار شماری از شاعران باشد و به نظر میرسد که عنوان آن از نام تذکرة الشعرای دولتشاه سمرقندی اقتباس گردیده، و شاید در این نامگذاری به تعبیر "تذکرۀ احوال" نیز التفاتی بوده است.
شمار کتابهایی که حاوی شرح احوال و آثار شاعران باشد، بسیار است و همۀ آنها به "تذکره" شهرت دارند، مگر در مواردی که نویسنده خود، عنوان دیگری بدانها داده باشد، مانند "منتخب الاشعار" از مردان علیخان مبتلای مشهدی و یا "همیشه بهار" از کشن چند اخلاص.
نخستین کتاب در ترجمۀ احوال شاعران به زبان فارسی که عنوان تذکره ندارد، "لبابالالباب" محمد عوفی است و کهنترین کتاب در ترجمۀ احوال شاعران که عنوان تذکره بر آن ثبت است، "تذکرة الشعرای" دولتشاه سمرقندی است.
طبقهبندی تذکرهها
تذکرهها را از جهات مختلف میتوان چنین طبقهبندی کرد:
الف- از جهت استقلال یا عدم استقلال:
1- تذکرههای مستقل، که با هدف معرفی شاعران و شعر آنان تألیف شدهاند، مانند "لبابالالباب"؛
2- تذکرههای غیر مستقل، آثاری است که در ضمن آنها از شاعران و شرح حال آنان نیز سخن به میان آمده است، مانند "صبح صادق" از محمدصادق اصفهانی.
ب- از لحاظ موضوع:
1- تذکرة علماء، شامل حال دانشمندان یک دانش، مانند "تذکرةالکحالین" علی بن عیسی در چشم پزشکی؛
2- تذکرۀ هنرمندان، شامل شرح حال هنرمندان در یک حوزۀ هنری، مثل "تذکرة الخطاطین" از میرزای سنگلاخ؛
3- تذکرۀ عارفان، شامل شرح حال و سیر مشایخ و وصف مقامات و کرامات آنان، مانند "تذکرةالاولیاء"؛
4- تذکرۀ شاهان، مشتمل بر شرح حال و کارهای شاهان و امیران، مانند "تذکرۀ شاه طهماسب صفوی".
5- تذکرۀ شاعران، که به معرفی شاعران و نمونۀ آثار آنان اختصاص دارد، مانند "خلاصة الاشعار" تقیالدین کاشی.
ج- به لحاظ عمومیت یا خصوصیت:
1- تذکرههای عمومی: که به معرفی شاعران از گذشتههای دور تا روزگار مؤلفپرداختهاند؛
2- تذکرههای خصوصی: که نوعی محدودیت و خصوصیت دارند،مانند تذکرههایی که فقط به معرفی شاعران " فارس تالیف آدمیت.
اجزاء ترکیبی تذکرهها را مقدمه، متن یا اصل تذکره و خاتمه تشکیل میدهد. مقدمه شامل حمد خدا و نعت و منقبت پیامبر (ص)، صحابه و ائمه و مدح پادشاه زمان و سبب و سال تألیف تذکره است. متن یا اصل تذکره مشتمل بر ترجمۀ احوال و نمونۀ اشعار شاعران است و خاتمه، ذکر شعرایی است که به جهتی در اصل تذکره معرفی نشدهاند.
تنظیم تذکرهها:
تذکرهها چند گونه تنظیم شده است:
1- الفبایی، که در آن اسامی شاعران از روی حرف اول اسم یا تخلص آنان آورده میشود، مانند تذکره "ریاض الشعراء" از علی قلیخان واله داغستانی.
2- تاریخی، که در آن شاعران به ترتیب زمان زندگی یا سال وفات معرفی میشوند، مانند تذکرۀ "مرآت الخیال" از شیر علیخان لودی؛
3- جغرافیایی، که زندگی نامۀ شاعران، ذیل شهر و دیار آنان آورده میشود، مانند "لطایف الخیال" از دارابی شیرازی.
تذکرهنویسی و سیر تاریخی آن را میتوان در سه بخش ایران، شبهقاره و ماوراءالنهر بررسی کرد:
بخش اول- تذکرهنویسی در ایران
تا آغاز سدۀ 6ق کتابی که شرح حال شاعران را به زبان فارسی و به استقلال در بر داشته باشد، نمیشناسیم.
نظامی عروضی در "چهارمقاله" که آن را در 505ق تالیف کرده، نام شماری از شعرای قدیم ایرانی را با شرح احوال مشاهیری چند مانند رودکی، عنصری، فرخی، معزّی، فردوسی، ازرقی، رشیدی و مسعود سعد سلمان آورده است.
اولین تذکرۀ فارسی کتابِ "لبابالالباب" عوفی است که از نظر تاریخی و ادبی اهمیتی بسیار دارد. این کتاب در 618ق در شهر مولتان تنظیم و تألیف شد.
دومین تذکرۀ فارسی "تذکرة الشعراء" دولتشاه سمرقندی است که در 892ق تألیف شده است.
دیگر تذکرهنویسان اطلاعات خود را دربارۀ شعرای قرن 3 تا 7ق از این دو تذکره اقتباس کردهاند.
دولتشاه سمرقندی تذکرهنویسی را به عرصۀ نقد داوریهای ادیبانه، بر حسب ذوق شخصی و سلیقۀ روزگار خود کشاند.
از روزگار عوفی تا این دوران، تذکرهها اغلب توصیفی است و حاوی منتخبات شعرها و احیاناً نوشتهها که مطابق سلیقۀ نویسنده انتخاب شده است، بیآنکه از ترجمۀ احوال شعرا و تحول و انقلاب در شعر و ادب هر عصر سخنی به میان آید. با این همه، تذکرههایی چون "مجالس النفائس" نیز تألیف شده است که دورنمای عظمت ادبیات در عصر نویسنده را نیز پیش چشم خواننده میآورند. امیر علیشیر نوایی در اواخر سدۀ 9ق، در تذکرۀ خود از تنوع شعر و نقضهای ادبی و تأثیر استادان سلف و ابتکارات و اختراعات ادبای روزگار خود سخن گفته، و از شعر و فنون آن در سراسر ممالک فارسی زبان از سمرقند تا شیراز و از بدخشان تا تبریز اطلاعاتی سودمند به دست داده است. در عصر صفوی هم تذکرههایی تدوین شد که در برخی از آنها ذوق نقادی دیده میشود.
بخش دوم- تذکرهنویسی در شبهقاره
با ورود غزنویان به شبهقاره و فرمانروایی آنان در آن دیار و استمرار حکومتهای ایرانی در آن سامان، علاوه بر استحکام پیوندهای فرهنگی ایران و شبهقاره، زبان و ادبیات فارسی نیز در آن سرزمین رواج و انتشار یافت. نویسندگان و شاعران فارسی زبان بسیار مانند مسعود سعد سلمان، ابوالفرج رونی، سنایی، نصرالله بن عبدالحمید، امیرخسرو دهلوی و خواجه حسن و عرفی تا صائب و کلیم و طالب و بیدل جذب دربارهای پادشاهان هند شدند و مورد حمایت قرار گرفتند.
ظهور شاعران بسیار در شبهقاره موجب رواج تذکرهنویسی در آن سرزمین شد و تذکرههای بسیاری پدید آمد. تذکرههایی را که در ادوار مختلف در شبهقاره تألیف شده است، بدین شرح است:
الف- دورۀ حکومت تیموریان متقدم (389-1068ق):
1- عصر غزنویان و غوریان (389-602ق)، یک تذکرۀ عرفانی؛ "کشف المحجوب" هجویری؛
2- دورۀ سلاطین دهلی (602-931ق)، یک تذکرۀ شاعران؛ "لبابالالباب" عوفی؛
3- دورۀ جلالالدین محمد اکبر (963-1014ق)، 8 تذکرۀ شاعران؛
4- عهد جهانگیر (1037-1068ق)، 5 تذکره شاعران.
5-روزگار شاهجهانی(1037-1068ق)، 2تذکره.
ب- دورۀ حکومت تیموریان متأخر (1068-1275ق)؛
1- دورۀ پادشاهی اورنگ زیب (1068-1118ق)، 4 تذکره؛
2- دورۀ زوال و انحطاط حکومت مسلمانان (1119-1275)، 40تذکره (36-70).
ویژگی تذکرههای تألیف شده در شبهقاره را میتوان بدین شرح است:
1- زبان تذکرهها، جز تذکرۀ "بزمآرا" که با نثر دشوار نوشته شده، ساده و روان است.
2- بیشتر تذکرههای این دوره به نام یکی از سلاطین هند یا امرا و حکام آن دیار و یا منسوبان آنهاست.
3- تذکرههای این دوره به جز ترجمۀ احوال شاعران زمان مؤلف، حاوی شرح احوال برخی از شعرای متقدم نیز هست.
4- دو تذکرۀ مهم این دوره: "خلاصة الشعراء" صوفی مازندرانی و "خلاصة الاشعار" تقیالدین کاشی متضمن دیوان شاعران بزرگ متقدم است، به گونهای که طالبان را از مراجعه به آن دیوانها بینیاز میسازد.
روش تذکرهنویسان شبهقاره را میتوان، به دو روش منتقدانه یا غیرمنتقدانه، تقسیم کرد:
الف- روش منتقدانه: روش عدهای از تذکرهنویسان است که در آثار شاعران به چشم نقد نگریستهاند و ضمن بررسی منتقدانۀ این آثار، از کاستیها و سستیهای کلام شاعران نیز سخن گفتهاند؛
ب- روش غیرمنتقدانه: پیروان این روش در معرفی کار شاعران، تمامی آنان را دارای قریحهای سرشار و توانا در فن شاعری معرفی میکنند. و برخی از آنان به علت نداشتن توانایی صحیح و قدرت نقد و نظر، هر مطلب درست و نادرست را عیناً نقل کردهاند و بعضی هم به سبب داشتن حبّ و بغضهای شخصی از دیدن حقیقت چشم پوشیدهاند و با گرایش به افراط و تفریط، شاعران محبوب خود را با بیانی اغراقآمیز ستودهاند و شاعران مورد بغض و غضب خویش را نکوهیده و مردود دانستهاند.
رواج و رونق تذکرهنویسی را باید بخشی از رواج و رونق و شکوفایی زبان و ادب فارسی در شبهقاره محسوب داشت. این رواج و رونق. از جمله حاصل تکریم سلاطین تیموری هند از شاعران و نویسندگان فارسیگوی وفارسینویس، خاصه در دوران حکومت اکبر تا عهد اورنگ زیب (1001-1118ق) است. این تکریم در رواج و ارتقای زبان و ادب فارسی تا حد زبان رسمی و درباری مؤثر بوده است. با غروب آفتاب اقتدار تیموریان هند (1274ق/1857م) در شبهقاره و سلطۀ سیاسی و فرهنگی انگلیس بر این دیار، آفتاب اقتدار زبان و ادب فارسی نیز پس از چند سده نورافشانی رو به افول نهاد.
بخش سوم- تذکرهنویسی در ماوراءالنهر و افغانستان
تذکرهنویسی در خراسان بزرگ – که ماوراءالنهر نیز بخشی از آن به شمار میآید ـ به دو عصر یگانگی و جدایی تقسیم میشود:
1- عصر یگانگی: این عصر، از منظر تاریخ و تاریخنویسی. از آغاز تاریخ ایران شروع میشود و تا جدایی رسمی ماوراءالنهر در نیمۀ دوم سدۀ 13ق/19م از ایران، استمرار مییابد.
تذکرهنویسی در ماوراءالنهر را میتوان به دو دوره تقسیم کرد:
دورۀ اول (از سدۀ 7 تا سدۀ 9 ق):
در این دوره پیشگامان تذکرهنویسی دیار ماوراءالنهر ظهور میکنند. نویسندۀ کهنترین کتابی که میتوان آن را تذکره در معنای امروزی آن به شمار آورد، یعنی عوفی، اهل بخاراست. وی کتاب خود موسوم به "لبابالالباب" را در 618ق/1221م در هند نوشته است.
همچنین دولتشاه، نویسندۀ نخستین کتابی که نام تذکره بر خود دارد، یعنی "تذکرةالشعرا" (تألیف: سدۀ 9ق/15م در هرات) نیز اهل سمرقند است. چنان که مؤلف کتاب معروف "چهار مقاله"، یعنی نظامی عروضی نیز اهل همین شهر است.
دورۀ دوم (از سده 10 تا سده 13ق):
مهمترین تذکرهای که در سدههای 10 و 11ق/16 و 17م نوشته شد، تذکرۀ "مذکرالاحباب" از سید بهاءالدین خواجه حسن نثاری بخارایی است.
پس از "مذکرالاحباب"، "تذکرةالشعراء" مطربی سمرقندی (966-1039ق/1559-1630م) شاعر، دانشمند و موسیقیدان، و شاگرد خواجه حسن نثاری، مأخذی ارجمند در معرفی شاعران دیار ماوراءالنهر محسوب میشود.
"تحفةالسرور" حافظ درویش علی چنگی هر چند رسالهای در علم موسیقی است، ولی بدان سبب که از 96 تن شاعر و اهل موسیقی اطلاعاتی به دست میدهد، گونهای تذکره نیز به شمار میآید.
"مذکرالاصحاب" اوج تذکرهنویسی در ماوراءالنهر به شمار میآید. پس از آن، در سدۀ12ق/18م دیگر تذکرهای پدید نیامد، جز "مظهر المصنفین"،تألیف محمدبن نور محمد نسفی،نوشته شده در 1171ق/1758م که اثری است تاریخی و همانند برخی از آثار تاریخی به تذکره نیز شبیه است.
در آغاز سدۀ 13 ق/19م تنها یک تذکره در ماوراءالنهر تألیف شد و آن تذکرهای است با نام "مجموعۀ شاعران" که به وسیلۀ عمرخان، موسوم به فضلی نمنگانی، در 1237ق/1822م به نظم درآمد.
2- عصر جدایی: این عصر از نیمۀ دوم سدۀ 13ق 19م با تصرف ماوراءالنهر از سوی روسیه آغاز میشود و تا روزگار ما ادامه مییابد. این جدایی، بر طبق معاهدهای که در محرم 1299 دسامبر 1881 میان نمایندگان ایران و روسیه در تهران به امضا رسید، رسمیت یافت و چنین است که باید از این پس از استمرار شعر و ادب فارسی به طور عام، و تذکره نویسی به طور خاص. در ماوراءالنهر جدا شده از ایران جغرافیایی و پیوسته به ایران فرهنگی سخن گفت. بر این اساس میتوان ادامۀ تذکرهنویسی در ماوراءالنهر را، از نیمۀ دوم سدۀ 13ق/19م تا روزگار معاصر به دو دوره تقسیم کرد:
دورۀ اول (از نیمۀ دوم سدۀ 13ق تا روزگار معاصر):
در آغاز این دوره، یعنی نیمه دوم سدۀ 13ق تذکرهنویسی در ماوراءالنهر، همگام با رشد ادبیات رواجی تازه یافت.
سنت تذکرهنویسی را در این دوره پیش از همه ادیب معروف، رحمتالله واضح بخاری احیا کرد. تذکرۀ او "تحفةالاحباب فی تذکرة الاصحاب" مرحلۀ تازهای در تذکرهنویسی به شمار میآید.
"تذکرة الشعراء" میرصدیق حشمت، یکی از تذکرههای این دوره محسوب میشود.
شریف جان مخدوم صدر ضیا در تکامل و رشد تذکرهنویسی در ماوراءالنهر در اواخر سدۀ 13ق/19م سهم و تأثیر بسیار داشت. مشهورترین تذکرۀ صدر ضیا "تذکار الاشعار" است که در قالب مثنوی به نظم آمده است.
تذکرهنویسی در ماوراءالنهر، در سدۀ 13ق با تلاش حاجی عبدالعظیم شرعی که از جملۀ ادیبان و مدرسان در شهر بخارا بود، استمرار یافت. وی تذکرهای با عنوان "تذکرةالفضلا" تألیف کرد. ارزش این تذکره در آن است که از ادیبان پیشرو زمان، اطلاعاتی مفصل و سودمند به دست میدهد.
در سدۀ 14ق/20م سنت تذکرهنویسی در ماوراءالنهر ادامه یافت. افضل مخدوم پیرمستی با سفارش امیر عبدالاحد به تألیف تذکرۀ "افضل التذکار فی ذکر الشعراء و الاشعار" پرداخت و در 1322ق/1904م آن را به پایان رساند.
گذشته از این، "تذکرة الشعرای متأخرین"، تألیف عبدالله خواجه عبدی نیز اثری است که به آغاز همین قرن تعلق دارد.
دورۀ دوم (روزگار معاصر):
سنت تذکرهنویسی فارسی با محدود شدن در تاجیکستان ادامه مییابد، "نمونۀ ادبیات تاجیک" صدرالدین عینی، نمونۀ برجستهای از تذکرهنویسی معاصر محسوب میشود.
در 1940م تذکرۀ "نمونههای ادبیات تاجیک" به طبع رسید. این تذکره به کوشش ادیبان تاجیک و روس، یعنی میرزا تورسون زاده، براگینسکی، عبدالسلام دهاتی، جلال اکرامی و ساتم الوغزاده، منتشر شده است.
در سالهای بعد در تاجیکستان تدوین تذکرههای موضوعی رواج پیدا کرد. نویسنده و روزنامهنگار تاجیک، تاجی عثمان، در 1957 م با عنوان "بیست و سه ادیبه" تذکرهای تدوین کرد که شرح مختصر احوال و نمونۀ آثار زنان سخنور را در برمیگرفت.
ادبیاتشناس "امیربیک جییوف" سالهای طولانی به جمعآوری آثار شعرای محلی پرداخت و چند تذکره تألیف کرد که از جملۀ آنها این تذکرههاست: "گنج بدخشان" در احوال و آثار شاعران بدخشان؛ "گنج پریشان" در احوال و آثار شاعران راشت، درواز و ختلان؛ "گنج زرافشان" در احوال و آثار شعرای وادی زرافشان؛ "از گنجینۀ ادبی حصار" در احوال و آثار شعرای وادی حصار.
تذکره نویسی در افغانستان نیز به دو دورۀ یگانگی و جدایی تقسیم میشود و از آنجا که فرهنگ، به رغم ماجراهای سیاسی به حیات خود ادامه میدهد و غروب و افول آن زمان میطلبد، حرکت فرهنگی در زمینۀ تذکرهنویسی در افغانستان نیز در سدههای 13 و 14ق که بخشی از حرکت کلی فرهنگی ایران محسوب میشد، شکوه و رونق یافت و تذکرههایی در این سرزمین تألیف شد که از جملۀ آنهاست: "تحفةالاحباب فی تذکرة الاصحاب" تألیف رحمتالله واضح بخاری؛ تذکرة"افضل التذکار فی ذکر الشعراء والاشعار" تألیف افضل مخدودم پیرمستی بخاری؛ "بهار بدخشان" تألیف عبدالکریم حسینی؛ "پردهنشینان سخنگوی" تألیف ماگۀ رحمانی افغانی و "بهار افغانی" تألیف ابوالقاسم عبدالحکیم .