كلمات كليدي : ترانه، تصنيف، موسيقي، فهلويات، حراره، ترانه سرايي، ترانه هاي عاميانه، ادبيات عاميانه
نویسنده : طاهره سیدرضایی
ترانه در لغت به معنی تر و تازه و جوان خوش صورت و صاحب جمال است (داد؛ 1375: 69) و در ادبیات، هر سروده کوتاهی است که با یکی از لحنهای موسیقی هماهنگ باشد؛ ترانه شعری غنایی است که به بلندی و کوتاهی مصراعهای آن چندان توجه نمیشود. (فرهنگنامه، 1376: 326، ج 2)
معنای لغوی و اصطلاحی ترانه در بیت زیر از نظامی دیده میشود:
هر سفته دری، دری میسفت
هر ترانه، ترانهای میگفت
جوان خوش صورت آواز
ترانه در قدیم مترادف رباعی بوده و به جای دو بیتی نیز به کار رفته است، اما امروزه قالبی مشخص است. (امروزه هر کلامی را که با موسیقی تلفیق شده باشد اعم از اینکه در وزن رباعی باشد یا نه، ترانه مینامیم (سرامی، 1360، 2161)
تاریخ و فرهنگ ایران با سرود و ترانه آغاز میشود. در سحرگاه تاریخ ایران نیایشهای زرتشت است که اهورا مزدا و ایزدان و فرشتگان را میستاید. (رشیدی: 1383: 17) نوعی شعر دوره ساسانیان را هم ترانه یا ترانگ و رنگ گفتهاند و آن اشعاری است کاملاً محلی که در شهرها و روستاها میخواندهاند. (داد؛ 1375: 70)
در واقع ترانه صورت تکمیلی اشعار هجایی قبل از اسلام است که عربها بعد از اسلام آن را فهلویات نامیدهاند. (نشاط؛ 1342: 99)
ترانهسرایی در زمان ساسانیان به اوج شکوفایی رسید، ترانهسرایانی چون باربد، نکیسا، رامتین و بامشاد از چهرههای برجسته ترانه در این دورهاند. (رشیدی، 1383:7)
نوعی از ترانههای اجتماعی - مردمی نیز پس از غزنویان رواج گرفت که به «حراره» معروف است. (فرهنگنامه، ج 2، 1376: 336)
بعدها ترانه در برابر غزل و اشعار تعزلی و غنایی نیز به کار رفت. این قالب از حیث کیفیت موسیقایی و مردمی بودن آن با «بالاد» (Balad) در ادبیات مغرب زمین مشابهت دارد با این تفاوت که بالاد کیفیتی روایی دارد و ترانه فاقد این ویژگی است. ترانه با تعریف امروزی خود معادل و القاء کننده تصنیف است. (داد؛ 1375: 70) تصنیف در لغت به معنی صنف صنف کردن و دستهدسته کردن و نیز فراهم آوردن ساخته و پرداخته شده باشد؛ اما در اصطلاح به شعری اطلاق میشود که همراه با موسیقی خوانده میشود و گاه وزن عروضی دارد و کم و بیش قافیه نیز در آن به کار رفته است. تصنیف از قرن دهم به بعد به این معنی به کار رفته. پیش از آن به معنی آهنگسازی معمول بوده و تدریجاً به معنی شعر و غزلی که متناسب و همراه با موسیقی ساخته شده باشد، مصطلح شده است. (میرصادقی (ذوالقدر)؛ 1376: 71)
تصنیف به صورت امروزی از دستاوردهای انقلاب مشروطیت است. از ویژگیهای ترانههای این دوره، کاربرد زبان عامیانه و گاه شکسته است. عارف قزوینی و ملکالشعرای بهار از تصنیف سازان و ترانهسرایان مشهور این دوره ایرانند. اکثر آهنگهای عارف آمیخته با انتقاد و روح میهندوستی است از تصنیفهای مشهور او:
از خون جوانان وطن لاله دمیده
در ماتم سرو قدشان، سرو خمیده
ترانههای بهار نیز وصفی – تغزلی و متأثر از طبیعت و زیباییهای آن است یکی از ترانههای او در مورد جنگ جهانی اول چنین آغاز می شود:
گر رقیب آید بر دلبر من
جوشد از غیرت دل اندر بر من
مکر و شیادی بود لشکر او
عشق و آزادی بود لشکر من
ترانه سرایی در ایران پس از مشروطه تا زمان گشایش رادیو با تلاشهای نیّر سینا، حسنگل گلاب، رهی معیری و... روند رشد و تکامل را پیمود. (فرهنگنامه؛ 1376، ج 2، 338 و 337)
از ترانهسرایان دیگر میتوان از سیمین بهبهانی، محمدعلی بهمنی، هوشنگ ابتهاج و... نام برد.
ترانهها از نظر محتوا به اقسام مختلفی تقسیم میشوند: عاشقانه، اجتماعی، ملی میهنی، فکاهی، کودکانه و عامیانه و...؛ ترانههای عامیانه یکی از انواع مهم ترانه است که در دورههای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. این نوع ترانه سینه به سینه و به صورت شفاهی در بین مردم منتشر شدهاند و بخشی از ادبیات عامیانه محسوب میشوند از ویژگیهای اصلی این ترانهها به نکات زیر میتوان اشاره کرد:
1- شاعر معلومی ندارد؛
2- موسیقی آن فاقد موازین علمی است؛
3- وزن معینی ندارد و بنا بر میل خواننده کوتاه و بلند میشود،
4- ساختمانی ساده دارد و فاقد آرایههای ادبی پیچیده میباشد.