17 مهر 1396, 11:45
و بدان که: اعضاء و جوارح تو سرمایه و امانتهائى هستند از خداوند (جل جلاله) در نزد تو، تا به وسیله آنها به نفع دنیا و آخرت خود تجارت نمائى.
پس اگر در غیر آنچه براى آن خلق شده از طاعات و مراقبات صرف نمائى، یا اینکه اوقات خود را به غفلت بگذرانى هر آینه بر خود خسران و زیان وارد نموده، و در نتیجه مستحق هجران و خوارى از طرف سید و مولاى خود شدهاى.
و مبادا خیال کنى یا حرفهاى جاهلان و غافلان را باور نمائى: که این کار مقدور نیست، و حضرت قادر متعال از آن بىنیاز است؛ چه که این سخنان را به ما هم گفتهاند، و به خدا قسم که به خطا رفته و راه غلط را پیمودهاند، و ما به حکم عقل و وجدان فهمیده و دانسته و دیدهایم که نفوس بالطبع در مقابل ملوک و بزرگان این دار فانى، و در مقابل دوستان و رفقا، بلکه در مقابل غلامان و همسایگان و کسانى که هیچ گونه امید نفع و احسان، و دفع ضرر و نقصى از ایشان نیست، نسبت به مقام هر یک از ایشان ادب و احترام مینمایند، و در حضور ایشان خود را حفظ نموده و از کارهاى زشت خوددارى میکند، پس چگونه روا است که ادب و احترام و تعظیم خداوندى که علم و قدرت او بر ما احاطه دارد، و احسان و فضل او همیشه شامل حال ما است، از ادب و احترام نسبت به بندگان ضعیفى که از اعراض و بىاعتنائى آنان باکى نداریم، کمتر بوده باشد؟[1]
1- سالک الی الله حضور خداوند حیّ را آنچنان احساس میکند که حضور مردم اطراف خود را احساس میکند او را دور و چونان سایه نمیپندارد:
خانه پـرور ز سایه گوید و نور عاشقان را چه غیبت و چه حضور؟[2]
2- سالک هر چه دارد برای رضای محبوب و وصال او به کار میگیرد. او جز معشوق ندارد و جز او نخواهد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان