كلمات كليدي : آرماگدون، جنگ نهايي، كوه صهيون، مكاشفه
نویسنده : محمد ضياء توحيدي
در بسیاری از ادیان جهان، اعتقاد به نبرد نهایی میان خیر و شر وجود دارد؛ جنگی که با پیروزی نیروهای نیکی پایان خواهد پذیرفت و شرارت را از جهان پاک خواهد نمود. مسیحیان نیز با اتکا به کتاب مقدس خویش، نبرد نهایی میان خیر و شر را پذیرفتهاند. از نگاه آنان این جنگ در منطقهای به نام آرماگدون رخ میدهد.
کوه آرماگدون
آرماگدون نام شهری مهم در نزدیکی دریاچه طبریه است که در کتاب مکاشفه یوحنا 16: 16 به آن اشاره شده است. این شهر صحنه کارزار نهایی میان نیروهای خدایی و نیروهای شیطانی خواهد بود.
به طور کلی آرماگدون در کتاب مقدس به عنوان سمبل مرگ و ویرانی معرفی میشود[1] و پایان کار بسیاری از افراد شرور در این منطقه رخ داده است.[2]
البته باید توجه داشت که استعمال کلمه آرماگدون در کتاب مکاشفه ناشی از تلفظ اشتباه کلمه مگیدو[3]است؛ نام شهری که بارها در کتاب مقدس ذکر شده است. بخش اول این کلمه نیز برگرفته از اور به معنی شهر و یا برگرفته از کلمه هار به معنی کوه میباشد.
تنها موردی که کلمه آرماگدون در عهد قدیم به کار رفته در کتاب زکریا 12: 11است و سایر ارجاعاتی که مورد استفاده مسیحیان قرار گرفته و یا در کتاب مکاشفه ذکر شده است ناشی از اشتباه در ترجمه این کلمه بوده است. به عنوان نمونه در اشعیا 14: 13 کلمهای که به کار رفته کلمه "هار موعد" به معنی کوه اجتماع است و یا کلمه "هار مگیدو" به معنی کوه حاصل خیز خداوند است که اشاره به کوه صهیون دارد.[4]
رؤیای آرماگدون
طبق پیش بینی های کتاب مکاشفه، در آخر الزمان دجال ظهور خواهد کرد و جنگ بزرگی میان پیروان او و نیروهای الهی روی خواهد داد:"و دیدم که از دهان اژدها و از دهان وحش و از دهان نبی کاذب، سه روح خبیث چون وزغها بیرون میآیند زیرا که آنها ارواح دیوها هستند که معجزات ظاهر میسازند و بر پادشاهان تمام ربع مسکون خروج میکنند تا ایشان را برای جنگ آن روز عظیم خدای قادر مطلق فراهم آورند... و ایشان را به موضعی که آن را در عبرانی حارمجدون میخوانند فراهم آوردند".[5]
این جنگ با پیروزی حضرت مسیح به پایان خواهد رسید:"ایشان با برّه[6] جنگ خواهند نمود و بره بر ایشان غالب خواهد آمد زیرا که او رب الأرباب و پادشاه پادشاهان است و آنانی نیز که با وی هستند که خوانده شده و برگزیده و امینند".[7]
البته صرف نظر از کتاب مکاشفه، در کتاب یوئیل نیز اشارههایی به جنگ نهایی میان نیروهای الهی و نیروهای شیطانی وجود دارد؛ جنگی که در کوه صهیون رخ خواهد داد و با پیروزی خداوند و نیروهای وی پایان خواهد پذیرفت:
"در صهیون کرناها بنوازید و در کوه مقدس من، صدا بلند کنید. تمامی ساکنان زمین بلرزند زیرا روز خداوند میآید و نزدیک است".[8]
و در ادامه میافزاید: "و خداوند از صهیون نعره میزند و آواز خود را از اورشلیم بلند میکند و آسمان و زمین متزلزل میود، اما خداوند ملجأ قوم خود و ملاذ بنیاسرائیل خواهد بود.پس خواهید دانست که من یهوه خدای شما در کوه مقدس خویش صهیون ساکن میباشم و اورشلیم مقدس خواهد بود... و یهوه در صهیون ساکن خواهد شد.[9]
مفهوم آرماگدون در خدمت صهیونیزم
اندیشه کارزار نهایی برخی مسیحیان را بر آن واداشت تا زمینه را برای تسریع در وقوع این جنگ آماده سازند.از نگاه این گروه از مسیحیان که به مسیحیان صهیونیست خوانده میشوند، برای زمینه چینی این جنگ، میبایست یهودیان در فلسطین گرد هم آیند تا مقدمات ظهور حضرت مسیح و وقوع این جنگ آماده شود.
همین ایده، آنان را واداشت تا به حمایت از یهودیان صهیونیست بپردازند.سایروس اینگرسون اسکوفیلد، مفسر شهیر کتاب مقدس در قرن بیستم اظهار داشت:مسیح به زمین باز نخواهد گشت مگر آنکه امور خاصی رخ دهد:یهودیان به فلسطین باز گردند، کنترل بیت المقدس را به دست گیرند و معبد سلیمان را بار دیگر بنا کنند و آنگاه همگی ما وارد جنگ بزرگ آرماگدون شویم.[10]
امروزه مسیحیان صهیونیست، دست دوستی به سوی دشمن دیرینهی خویش دراز کرده و به امید سرعت دادن به ظهور حضرت مسیح، با تمام قوا به دفاع از صهیونیستها پرداخته و سعی در جمع نمودن یهودیان در این منطقه دارند تا هر چه زودتر مقدمات حضور مسیح فراهم گردد و آن حضرت ظهور نماید.
البته کلیسای کاتولیک در مواجهه با مسیحیت صهیونیستی هرگز همراهی ننموده است. پاپ پیوس دهم در نامهای به تئودور هرتزل که موسس تفکر صهیونیستی به شمار میرود اظهار میدارد که اگر چه ما نمیتوانیم مانع حضور یهودیان در بیت المقدس شویم اما با این حال نمیتوانیم با آن موافقت نماییم زیرا یهودیان حضرت مسیح را نپذیرفتهاند و در نتیجه ما نیز نمیتوانیم آنان را تأیید نماییم.[11]