كلمات كليدي : اراسموس، رنسانس، انسان گرايي، اصلاح كليسا
نویسنده : محمد صادق احمدي
اختلاف نظرهای فراوانی در مورد تحلیل علل پیدایش نهضت اصلاح دینی وجود دارد اما همه صاحب نظران میگویند که قبل از اصلاح گران کسانی بودهاند که در ایجاد نهضت اصلاح موثر بودهاند. این افراد در ابتدا در اندیشه پدید آوردن انشعابی تازه در مسیحیت نبودند و فقط خواستار بازگشت به کتاب مقدس بودند. مثلا اومانیستهای این دوره که از قضا، در این نهضت سهیم شدند افرادی مذهبی و معتقد بودند و با توجه به شیوههای تحقیق متنی خود خدمات ارزشمندی به مسیحیت و نهضت اصلاح دینی کردند.
یکی از این اومانیستها که به شاهزاده انسان گرایان ملقب گشت دسیدریوس اراسموس است.
روتردامی راهب می شود
مشهورترین انسانگرا در شمال اروپا زندگی میکرد و معاصر با گیلام بوده است. دسیدریوس اراسموس زنازادهای بود که در سال 1466 در هلند متولد شد و چون تا زمان مرگش در سال 1536 برجستهترین فرد در میان دانشمندان بود به نام شاهزاده انسان گرایان مشهور شد.
در سال 1487اراسموس به صومعه پیوست و راهب شد ولی بعد از چند سال صومعه را ترک کرد تا تعالیم مسیحیت را در پاریس فرا گیرد اما پس از مدتی به خواندن ادبیات کلاسیک روی آورد.
او در سال 1499 و در سی و سه سالگی همراه با شاگردش به انگلستان رفت و در آنجا با جان کولت که اومانیستی آکسفوردی بود ملاقات کرد. در اثر همین ملاقات بود که اراسموس بسوی مطالعه زبان یونانی رفت و محقق ورزیده و معتبری در زبان یونانی شد و سرانجام عهد جدید را به زبان یونانی منتشر کرد. او با انجام این کار آرزو داشت که کلیسا از خرافه، فساد و خطا پاک شود.
با همین رویکرد در سال 1504 با نوشتن کتاب راهنمای سرباز مسیحی، ضعف اخلاقی کلیسا را به رهبران آن گوشزد کرد اما کوشش او بیفایده بود. از این رو تصمیم گرفت که خود پارهای از تحولات را به عهده گیرد. بنابراین با ترجمه کتاب مقدس و با استفاده از فناوری چاپ امکان بازگشت به آموزه های اصیل مسیحی را فراهم کرد و از این جهت کاملا در خدمت نهضت اصلاح بود. ولی پس از گشت چند سال و هویدا شدن برخی اختلافات میان اصلاح گرایان و اومانیست ها، کم کم نهضت اصلاح ایشان را طرد کرد.
شاید بتوان گفت که کشمکش میان نهضت اصلاح و اومانیسم در سال 1525 به اوج خود رسید. در این سال هم تسوینگلی و هم لوتر هجوم همه جانبهای را بر اراسموس آغاز کردند و خشم هر دو معطوف به عقیده آزادی اراده بود که اراسموس با طرح آن بشر را به تعیین سرنوشت خویش خوشبین میکرد.
با انتشار کتاب تسوینگلی تحت عنوان شرحی درباره دین حق و دین باطل و کتاب لوتر به نام اسارت اراده همگان از وجود کشمکش همیشگی میان اومانیسم و نهضت اصلاح دینی آگاه شدند.
اما منصفانه این است که وی هرچند پروتستان نبود ، ولی در استوار ساختن مبانی فکری نهضت اصلاح دینی ، دست کم به سبب تصحیح متون ، بسیار کوشش کرد . هر چند سردم داران نهضت او را طرد کردند.
از این زمان تا مرگ اراسموس در سال 1536 اراسموس و اومانیسم به انزوا رفتند.[1] [2] [3] [4]
کلیسای قرن 15
به نظر اراسموس کلیسایی با کشیشان بیسواد و بیکفایت نیازهای معنوی اعضایش را برآورده نمیکرد. علاوه بر کشیشان، اسقفها نیز معمولا به شدت درگیر سیاست بودند و بعضی از آنها مناصب مهم حکومتی داشتند. پاپهایی مثل الکساندر ششم و یولیوس دوم نیز به جای اینکه رهبر مذهبی باشند همانند حاکمان غیردینی عمل میکردند. اقداماتی از این قبیل باعث شد تا فرانچسکو گویچیاردینی، مورخ ایتالیایی، در کتاب تاریخ ایتالیا در سال 1561 بنویسد:
«پاپ ها که قدرت جهانی پیدا کرده بودند دستورات الهی و رستگاری روحشان را از یاد بردند... هدف ایشان دیگر زندگی مقدس و پاک، گسترش مسیحیت و عمل نیک در قبال همسایگان نبود. آنها به جمع آوری سپاه، انباشتن ثروت، بدعت گذاری و خلق شیوههای جدید برای کسب پول از هر جایی علاقهمند شده بودند.»[5]
در چنین جوّی اراسموس اومانیسم در مقابل کلیسا جبهه گرفت.
تاثیر اراسموس بر نهضت اصلاح
اراسموس با اینکه پروتستان نبود اما به واقع از مصلحین هم موثرتر بود. اینک به اجمال آثار او را بر نهضت اصلاح پی میگیریم:
1- ترجمه یونانی کتاب مقدس: سبب شد که برخی آموزه های کلیسا زیر سوال برود. مثلا «آیین توبه و ازدواج و منبع فیض بودن مریم مقدس» بر اساس ترجمههای قبلی در شمار باورهای مردم بود ولی با ترجمه جدید اعتقاد به این دو آیین و یک آموزه از بین رفت. برای درک میزان اثرگذاری این ترجمه، گفته توماس لیناکر کافی به نظر میرسد. این محقق برجسته انگلیسی که از طبابت دست کشید و به کشیشی روی آورد پس از آنکه اناجیل را برای اولین بار به زبان یونانی خواند گفت: «یا این انجیل نیست یا ما مسیحی نیستیم»[6]
2- ترجمه آثار آباء: کلیسا سبب شد که مردم به نظرات صحیح آباء دست یابند نه هر طور که کلیسا می خواهد.
3- ملاقات اراسموس و تسوینگلی در بال: این ملاقات سبب تاثیر عمیق اندیشههای اراسموس بر شاخه سوئیسی نهضت اصلاح شد. تاثیر اراسموس بر تسوینگلی به طور خلاصه در این موارد است: «دین باید معنوی و درونی باشد، توجه اصلی نهضت اصلاح دین بر اخلاق کلیسا، تمایز برخی آباء اولیه کلیسا و...»[7]
اختلافات اراسموس و نهضت اصلاح دینی
تنشهای میان اراسموس و هر دو شاخه نهضت اصلاح دینی را میتوان در پنج محور معرفی کرد:
1- نوع نگرش به الهیات مدرسی: هر دو جبهه مخالف الهیات مدرسی بودند اما اراسموس به سبب گنگ بودن آن و اصلاح گران به سبب باطل بودنش.
2- نگرش به کتاب مقدس: اراسموس آن را به سبب شیوایی میستود و اصلاح گران به سبب تقدسش.
3- نگرش به آباء: اراسموس جروم و اریگن را و اصلاح گران آگوستین را برترین آباء میدانستند.
4- نگرش به آموزش: اراسموس به شیوههای آموزشی رنسانس علاقه داشت و اصلاحگران به محتوای دینی آموزشها.
5- نگرش به فنون بلاغی: فنون بلاغی برای اصلاح گران وسیله رشد دین و برای اراسموس و اومانیست ها سبب ارتقای فصاحت بود.[8]
آثار اراسموس
مهمترین آثار وی که در مطالب قبلی تشریح شد عبارتند از:
1- ترجمه کتاب مقدس.
2- ترجمه آثار آباء.
3- راهنمای سرباز مسیحی. او در این کتاب ایمانداران را سرمایههای اصلی کلیسا میداند نه کشیشان را.