24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : استر، عهد قديم، عهد عتيق، كتاب مقدس، مردخاي، مكتوبات
نویسنده : هادی جهانگشای
استر دختر ابیحایل عموی مردخای بوده است. او به وسیله پسر عمویش مردخای به دربار پادشاه فارس راه یافت و ملکه پادشاه شد.[1]
احتمالاً استر اسمی فارسی است و احتمال دارد، از ستاره ونوس که در یونانی(Aster) نامیده میشود ریشه گرفته باشد.
کتاب استر هفدهمین کتاب عهد قدیم و کتاب مقدس به شمار میرود و براساس تقسیمبندی یهودی که با نسخه عبری منطبق است جزو آخرین بخش عهد قدیم یعنی مکتوبات و یا نوشتهها است.[2]
در مورد نویسنده این کتاب مستر هاکس در قاموس کتاب مقدس چنین آورده است: «نگارنده این کتاب به تعیین قطعی معلوم نیست؛ زیرا که بعضی به عزرا و برخی هم به کاهنی بنام یهویاقیم و جمعی هم به مردخای نسبت میدهند. آنچه از خود کتاب استنباط میشود آن است که نویسندهاش مردخای بوده است. نویسنده آن را در ایران تصنیف نموده و نیز معلوم است که نویسنده عبری متعصب بوده است».[3] در دایرةالمعارف کتاب مقدس در اینباره آمده است: «گرچه نمیدانیم نویسنده کتاب استر چه کسی بوده است؛ ولی این امکان وجود دارد که از مدارک داخلی کتاب به نتایجی درباره نویسنده و تاریخ نگارش آن دست یافت. از تأکیدات نویسنده بر منشاء اعیاد یهودی و از نفوذ احساسات ملی یهودی به داستان، واضح است که او یک یهودی بوده است. زودترین تاریخ پیشنهاد شده برای کتاب کمی پس از وقوع اتفاقات نقل شده در کتاب است. برای مثال بعضی از محققین کتاب مقدس تاریخ نگارش کتاب را به دوران هلنستیک حدوداً 460 ق.م مربوط میسازند؛ ولی عدم وجود کلمات یونانی و شیوه زبان محلی عبری نویسنده، بیانگر این است که کتاب قبل از سقوط فارس به دست یونان(331 ق.م)، نوشته شده است».[4] برخی نیز تاریخ نگارش آن را حدود سال 130ق.م میدانند.[5] به هر حال نه در مورد نویسنده و نه در مورد تاریخ نگارش این کتاب، اطلاعات دقیقی در دست محققان کتاب مقدس نیست.
کتاب استر، داستان قابل توجه و جالب زنی یهودی، بنام استر است که ملکه اخشورش(خشایارشا)، پادشاه فارس شد. داستان از ذکر جریان عزل ملکه "دشتی"، که از نمایش زیبایی خود در دربار پادشاه مست، امتناع نمود، آغاز میشود؛ تا اینکه جستجو برای ملکهای تازه نهایتاً منجر به انتخاب استر شد. استر توسط پسر عمویش مردخای تربیت شده بود که بنابر شواهد موجود، ظاهراً هر دوی آنها در همدان کنونی مدفون میباشند. وی به استر نصیحت میکرد که یهودی بودنش را از مردم پنهان سازد.
در باب سوم از آیات 21 تا 23، مردخای، جان پادشاه را نجات میدهد؛ اما او با سجده نکردن در برابر هامان(نخست وزیر پادشاه) که یکی از صاحبمنصبان عالی رتبه پارسی بود، غضب او را برانگیخت. هامان برای تلافی، دسیسهای چید: «پس هامان به اخشورش پادشاه گفت قومی هستند که در میان قومها در جمیع ولایتهای مملکت تو پراکنده و متفرق میباشند و شرایع پادشاه را به جا نمیآورند.[6] و پادشاه را برای تصویب آن فریب داد. پادشاه غافل از موضوع یهودی بودن استر، دستور را صادر کرد. هامان فوری دست به کار شد و یک دار برای اعدام مردخای تهیه کرد. مردخای برای استر پیغام فرستاد و او را از موضوع آگاه ساخت. استر، جان بر کف نهاده و به پادشاه اعلام کرد که یهودی است و جزو کسانی است که مطابق فرمان شاه باید قتل عام شود. پادشاه چنان عصبانی شد که دستور داد هامان را روی چوبهداری که برای مردخای تهیه کرده بود، اعدام کنند. علاوه بر آن در کتاب مقدس آمده است: «و در آنها پادشاه به یهودیانی که در همه شهرها بودند اجازت داد که جمع شده به جهت جانهای خود مقاومت نمایند و تمامی قوت قومها و ولایتها را که قصد اذیت ایشان میداشتند، با اطفال و زنان ایشان هلاک سازند و بکشند و تلف نمایند و اموال ایشان را تاراج کنند».
سپس مردخای را به جای هامان به مقام نخستوزیری منصوب کرد. کتاب مقدس تعداد کشته شدگان غیر یهودی ایرانی را این گونه بیان کرده است: «و سایر یهودیانی که در ولایتهای پادشاه بودند جمع شده و بر جانهای خود مقاومت نمودند و چون هفتاد و هفت هزار نفر از مبغضان خویش را کشته بودند»[7] که علیالظاهر 12/1 جمعیت کل ایران میباشد.
امروز یهودیان به یاد آن روز، که به همت استر، از قتل عام رهایی یافتند. «جشن پوریم» را همه ساله برگزار میکنند.[8]
این کتاب دارای 10 باب است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان