كلمات كليدي : كليساي اصلاح شده، تسوينگلي، زوريخ، سوييس
نویسنده : محمد صادق احمدي
تاریخ نشان داده است که گاه حوادثی نه چندان مهم، منشا تحولات اساسی و سرنوشت سازی در تاریخ بشر بوده است به گونهای که پیامدهای بعضی از این تحولات و نیز تاثیرات آنها در حوزه های مختلف در باور پرچمداران آن نیز نمیگنجیده است. به عنوان مثال روزی که پولس تغییر کیش داد و شروع به تفسیر آیین مسیح کرد هرگز نمیپنداشت که تفاسیرش از دین مسیح مرزهای زمان و مکان را درنوردیده و جهان مسیحیت را وارد مرحلهای متفاوت کند.
یکی از این افراد تاثیرگذار که حوادث زندگیش راه جدیدی را پیش پای کلیسا نهاد تسوینگلی بود.
تسوینگلی از آغاز تا انجام
اولریش در «روز سال نو» در سال 1484 در دره توگنبرگ در کانتون[1] سنت گالن در بخش شرقی سوئیس امروزی دیده به جهان گشود. او پس از پشت سر گذاشتن آموزش ابتدایی در بُرن، وارد دانشگاه وین شد که به سبب اصلاحات دانشگاهی یکی از پرشورترین دانشگاهها بود. پس از این مرحله تسوینگلی وارد دانشگاه بال شد و سرانجام در سال 1506 به مقام کشیشی نائل آمد و به مدت ده سال در گلاروس در این منصب خدمت کرد و پس از آن در سال 1516 در صومعه بندیکتیان در اینزیدلن به عنوان کشیش مردم مشغول به خدمت شد. در این زمان برای تسوینگلی جای تردیدی باقی نمانده بود که کلیسا نیازمند اصلاحات در چارچوب نسخه اومانیستهای معتقد به کتاب مقدس، مانند اراسموس میباشد؛ از اینرو با پذیرفتن پست جدید کشیش مردم در زوریخ شروع به برنامههای اصلاحی خود کرد.
در سال 1519 از ترس طاعون فرار کرد و وقتی بازگشت از منبر کشیش اعظم که در کلیسای اصلی شهر بود بهره میجست تا به هدفش که اجرای برنامه اصلاحات بود دست یابد.این روند برای روحانیون کاتولیک بسیار گران آمد بنابراین مناقشات علنی شدیدی میان دو طرف درگرفت. از آنجا که تسوینگلی در ترجمه زبان یونانی، لاتین و عبری به گویش محلی سوییس توانا بود برتری قابل ملاحظهای داشت. از این رو شورای شهر از او طرفداری کرد و سیاست رسمی شهر زوریخ، برنامهای اصلاحی شد که مبتنی بر کتاب مقدس بود؛ نظیر برنامهای که تسوینگلی ترسیم کرده بود.
موفقیت تسوینگلی در برنامه اصلاحی خود موجب شد که او دیگر شوراهای شهر را نیز به برگزاری بحثهای علنی متقاعد کند. در نتیجه در سال 1528 و همزمان با تصمیم شهر بُرن برای اصلاحات و با تلاشهای وی تحولات عمدهای در این زمینه حاصل شد.
در زمان حیات تسوینگلی اکثر مبادی اصلاحیش در بیشتر شهرهای اروپای مرکزی مثل بُرن، گلاروس، مولهاوزن و استراسبورگ انتشار یافت و عاقبت منجر به جنگ داخلی بین پیروان او و کاتولیکها گردید تا اینکه خودش در یکی از این جنگها در سال 1531 به قتل رسید.[2] [3] [4]
علل اصلاحات در قرن 16
پیش از اصلاحات مورد نظر تسوینگلی، مقدماتی صورت گرفت که منجر به بروز این اصلاحات شد. هانس کونگ که خود یکی از اعضای قدیمی کلیسای کاتولیک است در این زمینه به موارد زیر اشاره میکند:
1-اضمحلال حکومت جهانی پاپ و تقسیم آن به دو قسمت شرق و غرب.
2-ناکامی شوراهای اصلاحی(کنستانس،بازل،فلورانس و لاترن) در «اصلاح کلیسا، ریاست و اعضای آن».
3-برقراری نوعی اقتصاد پولی به جای اقتصاد بیعی، اختراع چاپ و اقبال عمومی به آموزش و پرورش و کتابهای مقدس.
4-تمرکزگرایی دستگاه پاپ و رفتار غیر اخلاقی آن، سیاست مالی نظارت ناپذیر و مقاومت سرسختانه آن در برابر اصلاح و خصوصا خرید و فروش آمرزش نامهها.
5-شیوهای که بواسطه آن کلیسا و الهیات بطور افراطی از قوانین شرع انباشته شد.
6-عرفی شدن شدید سراسقفان.
7-منتقدان جدی کلیسا مثل ویکلیف، هوس، مارسیلیوس و... .
8-خودآگاهی روز افزون علوم دانشگاهی به منزله قدرت و مرجعی انتقادی در برابر کلیسا.[5]
9-وجود تفکر اومانیستی در برابر کلیسا محوری که تسوینگلی از آن بهره بسیاری برد.
و عوامل دیگری که با بررسی دقیق تاریخ قرون وسطای پسین میتوان از آنها پرده برداشت.
اولریش و اصلاحگران معاصر
در مورد ارتباطات تسوینگلی باید گفت که دو نوع رابطه بین او و دیگر منتقدان برقرار شد:
1- اراسموس: تسوینگلی در آراء و عقائد خویش به شدت متاثر از انسان گرایان خصوصا اراسموس است. او در سال 1516 اراسموس را در بال ملاقات کرد و از اندیشههای خاص او عمیقا متاثر شد. تاثیر اراسموس بر تسوینگلی به طور خلاصه در این موارد است: «دین باید معنوی و درونی باشد. توجه اصلی نهضت اصلاح دین بر اخلاق کلیسا، تمایز برخی آباء اولیه کلیسا و...»[6] او در سخنرانیهایش درباره کتاب مقدس در سال 1519 از طبع یونانی عهد جدید مربوط به اراسموس استفاده کرد و گفت که نیازی به انبوه تفسیرهای کلیسا و محققان نیست.
2-لوتر: تسوینگلی پس از ملاقات با لوتر متوجه شد که با او اختلاف دارد و نقطه اصلی این اختلاف درباره حضور مسیح در آیین عشای ربانی است زیرا لوتر میگفت جسم و خون مسیح واقعا در نان و شراب حضور دارد و مومنان آن را دریافت میکنند. اما تسوینگلی حضور مسیح را در قلوب مومنان میدانست نه در اجزای نان و شراب.[7]
نظریات (اصلاح گر)
اولریش تسوینگلی در سال 1528 در مناظرهای از آراء و عقائدش دفاع کرد که در این عقائد، نارضایتی از فقدان اخلاق در کلیسا مشهود است. رابرت وورست نظریات او را اینگونه روایت میکند:
1-کلیسای مقدس مسیحی که در راس آن مسیح قرار دارد از کلمه خدا به وجود آمده، کلمه خدا در آن ساکن است و به صدای بیگانهای گوش فرا نمیدهد.
2-کلیسای مسیح به قانونها و فرمانهای خدا نمیافزاید. بنابراین سنتهای بشری برای ما الزامآور نیست مگر تا جاییکه بر کلام خدا مبتنی باشد.
3-بدن و خون مسیح که اساسا و بطور جسمانی در نان عشای ربانی تناول میشود نمیتواند از کتاب مقدس اثبات شود.
4-کاربرد متداول عشای ربانی که در آن مسیح برای گناهان زندگان و مردگان به خدا تقدیم میشود مخالف کتاب مقدس است و سوء استفاده از آن موجب نارضایتی خدا میشود.
5-اگر تصاویر برای پرستش تعیین شوند باید آنها را به دور انداخت.
6-ازدواج مقدس در کتاب مقدس برای هیچ طبقهای ممنوع نشده است بلکه به همه فرمان داده میشود از بیعفتی و فاحشگی بپرهیزند.[8]
7- همانطور که زن متجاهر به فسق بر اساس کتاب مقدس مشمول لعن سنگین است نتیجه میگیریم که بیعفتی و به کارگیری روسپیان در هیچ طبقهای شرمآورتر از طبقه کشیشان نیست.[9]
پیروان کلیسای اصلاح شده
کلیسای اصلاح شده پس از تسوینگلی با فراز و نشیبهای فراوانی روبرو شد مانند اینکه گروه آناباپتیستها که بنیانشان بر اصلاحات او بود با او مخالفت کرده و به سازشکاری متهم نمودند یا اینکه کالون توانست با تغییراتی بر پیروانش بیفزاید.
اما امروزه پیروان این کلیسا اغلب در سوئیس، اسکاتلند و آلمان قرار دارند.