كلمات كليدي : كتاب مقدس، عهد جديد، اول پطرس، رسالات عمومي، پطروس رسول
نویسنده : هادی جهانگشای
«peter1» بیست و سومین کتاب از سری کتب عهد جدید رساله اول پطرس رسول میباشد که در ردیف رسالات عمومی (هفت رسالهای که پس از رسالۀ به عبرانیان قرار گرفتهاند)[1] به حساب میآید که مخاطبش عموم جامعه مسیحیان میباشد و در عهد جدید به دو رساله به پطرس منسوب میباشد.
پطرس حواری از نخستین و وفادارترین شاگردان عیسی مسیح بود که به زبان عبری شمعون و به زبان یونانی سیمون و به زبان سریانی کیفاس[2] نامیده میشود. پطرس و راکیفاس به معنی صخره میباشد.[3] از اناجیل برمیآید که اولین برخورد وی با عیسی مسیح در هنگام تعمید دادن عیسی توسط یحیی میباشد. پطرس شخص پُر انرژی و با حرارات، پر تحرک و بیباک بود. وی عموماً سخنگوی 12 نفر بقیه (حواریون) بود. وی روحیهای کاملاً بیپروا داشت. او کلیسای یهودیه را بنیانگذاری کرد.[4]
سنت کلیسا این رساله را به پطرس رسول نسبت داده است و گروهی از آبای کلیسا -مانند ایرنیوس (230-140میلادی)، ترتولیان (222-150میلادی)، کلمنت اسکندریه(215 – 155 میلادی) واریگن (253-185 میلادی)[5] این انتساب را قبول کرده و به پطرس نسبت دادهاند.[6] اما محققان جدید این انتساب را به شدت زیر سوال بردهاند. آنها میگویند:
1- ادبیات یونانی عالی این رساله نمیتواند نوشته یک ماهیگیر ساده باشد. (البته برخی میگویند پطرس این نامه را توسط سیلوانس (سیلاس) که آشنایی با زبان یونانی داشته نوشته است.)
2- فقراتی از آن به تعالیم پولس شبیه است.
3- شکنجه و آزار مسیحیان آسیای صغیر در زمانی نبوده است که پطرس برای آنها نامه بنویسد و آنها را به صبر و شکیبایی توصیه کند. همه این امور نشانۀ آن است که فرد دیگری – که احتمالاً از پیروان پطرس بوده – این رساله را نوشته است.[7]
مکان و تاریخ نگارش:
پطرس در آیه 13 باب 5 اشاره میکند که در هنگام نگارش این رساله در شهر بابل بوده که برای شهر بابل مکانهایی از قبیل بابل مصر، اورشلیم و روم گمانه زده شده است اما به احتمال زیاد همانطوریکه این نام در کتاب مکاشفه به شکل سمبولیک استفاده شده است در اینجا هم اشاره به این شکلِ سمبلیک بوده باشد.[8] برخی عقیده دارند که پطرس این رساله را درست پس از شهادت پولس یعنی در حدود سال 66 میلادی به رشته تحریر درآورده[9] اما برخی هم میگویند به احتمال زیاد این رساله در اواخر قرت اول میلادی توسط پطرس نوشته شده است.[10]
محتوای کتب:
ظاهراً این نامه را پطرس به مسیحیان سراسر آسیای صغیر (ترکیه کنونی) مینویسد. مسیحیان در این زمان مورد آزار و شکنجه قرار میگرفتند که پطرس با این نامه آنها را دلداری میدهد و از آنها دلجویی مینماید.[11]
در آیه اول این رساله، نویسنده، پطرس معرفی میگردد و در ادامه همین آیه مخاطب نامه معین میگردد. ایشان بعد از شروع به سلام و سلامتی به مخاطبان خود نوید میدهد و خداوند متعال را به خاطر رحمت ایمان و هدایت، ستایش مینماید.
ایشان در ادامه در مورد سختیهای موجود در زندگی یک فرد با ایمان صحبت میکند و این سختیها را یک نوع آزمایش به حساب میآورد تا طلای ناب از طلای ناخالص معین گردد. در آیه هفتم باب اول از ظهور مجدد عیسی(ع) و ایمان آوردن به او صحبت میکند.
ایشان ایمانداران را به پاکی و تقدس دعوت مینماید و این تقدس و پاکی را با عبارت «مقدس باشید زیرا من قدوسم» (1:12)[12] به خداوند متعال نسبت میدهد. در ادامه ایشان جایگاه و ارزش انسانی را به سیرت باطنی و پاکی انسان میداند نه طلا و نقره و مادیات. در باب دوم این رساله به ایمانداران توصیه میکند که مانند اطفال به فطرت پاک انسانی برگردید و هر نوع کینه و مکر و ریا و حسد و بدگویی را ترک کنید. ایشان در ادامه این باب از مقام و موقعیت ایمانداران سخن به میان میآورد و به ایمانداران میگوید که باید عمارت روحانی زندگی را در محل پاک بنا کرد. پطرس در آیات 11 به بعد مومنان را از شهوات جنسی که همیشه با نفس در نزاع هستند بر حذر میدارد و در مورد رفتار اجتماعی یک ایماندار سخن میراند. در آیه 13 باب دوم، پطرس رفتار یک مسیحی را با پادشاه و حاکم بیان میکند: «هر منصب بشری را به خاطر خداوند اطاعت کنید، خواه پادشاه که فوق همه است و خواه حاکم را که رسولان وی هستند» (2: 13 و 14)[13] سپس ایشان امر به استفاده از آزادی و آزادگی برای خدمت به بندگان خدا میکند.
در آیه 18 یک رساله از سری کتب عهد جدید میخوانیم: «ای نوکران، مطیع آقایان باشید با کمال ترس و نه فقط صالحان و مهربانان را بلکه کج خلقان را نیز.(2:18) مشاهده میشود که در این قسمت رساله ، پطرس از سه نوع اطاعت صحبت میکند:
1- اطاعت از بیگانگان و غریبان
2- اطاعت از قدرتهای انسانی
3- اطاعت از اربابان.
بعد نمونهای از اطاعتهای مسیح را مثال میزند و در مورد وی میگوید: «چون او (مسیح) را دشنام میدادند، دشنام پس نمیداد و چون عذاب میکشید تهدید نمینمود بلکه خویشتن را به داور عادل تسلیم کرد. (2:23)[14]
در باب سوم زنان را به اطاعت از شوهران خود امر میکند که با احترام و فطانت با همسران خود رفتار نمایند. ایشان بعد چند نصیحت همگانی و عمومی مانند فروتنی و تواضع، نیکوکاری و عدالت مینماید و آنها را با رفتار عیسی مسیح مقایسه میکند. ایشان در باب چهارم از چگونگی رفتار و عمل یک انسان که اعتقاد به رستاخیز و نتیجه اعمال دارد صحبت میکند و اضافه میکند که این دنیا، دار امتحان و آزمایش است.
سپس ایشان از تحمل زحمات مومنان به خاطر عیسی مسیح (ع) صحبت میکند و آنها را به تحمل مصائب و مشکلات تشویق و ترغیب میکند و این سختیها را نوعی امتحان الهی میداند. در باب پنجم به کهنسالان نصیحت میکند به خاطر تجربه زیاد، به جامعه و جوانان نظارت داشته باشند و در مقابل به جوانان میگوید مطیع پیران باشند.
در آیه 12 باب پنجم نویسنده این رساله سفیر این نامه را شخصی به نام سلوانس معرفی میکند و در آیه بعدی شهر بابل را مکان نگارش این نامه میگوید و در آخر هم با سلام و تحیات از جانب خود و دیگران نامه را به پایان میرساند. این رساله در 5 آیه به پایان میرسد.