كلمات كليدي : ايوب، عهد قديم، عهد عتيق، كتاب مقدس، مكتوبات
نویسنده : هادی جهانگشای
ایوب یعنی بازگشت کرده به سوی خدا. محل سکونت ایوب درشرق فلسطین و درنزدیکی مرز صحرایی آن قرار داشت. به چند دلیل میتوان گفت که او در عصر پاتریارخها میزیسته است:
· طول عمر ایوب(نزدیک به دو قرن)؛
· وجود بعضی شیوههای اخلاقی و اجتماعی موجود در کتاب؛ مثل شیوه بدوی زندگی کلدانی و شیوه پرستش و قربانی گذاردن خاص پاتریخها؛
· بسیاری از سامیهای غرب در 2000سال ق.م این نام را داشتند ولی در 1000 سال ق.م ایوب نام رایجی نبوده است.[1]
نویسنده و تاریخ نگارش
دایرةالمعارف کتاب مقدس مینویسد: گرچه اغلب قسمتهای کتاب شامل سخنان ایوب بارفقایش است؛ ولی ایوب نویسنده آن نیست. به دلیل استفاده مکرر نویسنده ازنامی که خداوند درعهد اسرائیلی خود را با آن نام معرفی کرده(Yahweh: یهوه)، میتوان مطمئن بود که نویسنده آن یک بنیاسرائیلی بوده است.[2]
در مورد تاریخ نگارش کتاب، برخی فاصله زمانی بین سلطنت سلیمان تا تبعید بنیاسرائیل را ادعا کردهاند. البته ترجمه تارگوم(Targum)، تاریخ دورتری را برای نگارش کتاب مطرح میسازد.[3] برخی از نقادان برآنند که این کتاب در طی مراحلی نوشته شده است و قسمتهایی بعداً به آن افزوده شده است. برخی از آنها تاریخ نگارش کتاب را زمان ارمیای نبی(ع) گروهی نیز پس از تبعید، میدانند. اما تعیین دقیق تاریخ نگارش آن ممکن نیست.
برخی تاریخ نهایی تدوین کتاب را قرن سوم ق.م میدانند.[4] نقادان جدید کتاب مقدس، بین قرن پنجم تا دوم ق.م تاریخهای متعددی را برای نگارش این کتاب پیشنهاد کردهاند.[5]
اختلاف ترجمهها
در بسیاری از قسمتها، ترجمه ایوب به دلیل وجود کلمات غیر معمول و سبک ادبی آن مشکل است. به همین دلیل ترجمههای جدید معمولاً دچار تفاوتهای زیادی شدهاند. حتی به نظر میآید، مترجم(یامترجمین) اولیه کتاب ایوب به یونانی(سپتواجنت)، اغلب گیج و مبهوت شدهآند. ایوب در سپتواجنت تقریباً 400خط کوتاهتر از متن عبری قابل قبول آن میباشد. ممکن است مترجم(یا مترجمین) به آسانی خطوطی را که درک نکرده حذف کرده است. مترجمین اولیه سریانی(peshitta: پشیتا)، آرامی(تارگوم) و لاتین(ولگیت) نیز چنین مشکلاتی را داشتهاند.[6] مستر هاکس مینویسد: محقق نیست که این اشعار(اشعار مجد در کتاب) در زمان حیات ایوب تنظیم شده یا بعد از آن.[7]
محتوای کتاب
این کتاب با معرفی ایوب وسعادتمندی وی آغاز و با آزمایش و امتحان ایوب(ع) ادامه مییابد. علت آزمایش و امتحان وی توسط خداوند، شیطان میباشد؛ که درگفتگوی بین خدا و شیطان که خداوند ایوب را فردی خدایی میدانست، اما شیطان میگفت که ایمان او به خاطر مال و ثروت و فرزندان او میباشد. در آیات بعدی ایمان وی را با وجود از دست دادن خانواده و اموال و نیزدر هنگام رنج و بیماری پوستی میگوید. در باب سوم آغاز نوحه و مرثیه ایوب بر این مشکلات است. ایوب دهان خود را باز کرد؛ روز خود را نفرین کرد و ایوب متکلم شده، گفت: روزی که در آن متولد شدم هلاک شود و شبی که گفتند، مردی که در رحم قرار گرفت[8] چرا از رحم مادرم نمردم و چون از شکم مادر بیرون آمدم، چرا جان ندادم و ....[9]
بعد از اینکه ده فرزندش را در یک طوفان سهمگین از دست داد؛ ثروتش به کلی از بین رفت و خود به مرضی جانکاه مبتلا گردید. سه نفر از دوستانش به عیادت او آمدند و سعی کردند برای ایوب(ع) توضیح بدهند که او به دلیل گناهانش به این روز افتاده است و در واقع خدا او را به این وسیله، مجازات میکند؛ اما ایوب(ع) اصرار میورزید که چنین نیست و کسی سخنان او را باور نمیکرد. کتاب مقدس برخی از سخنان ایوب را در جواب الیفاز اینگونه میگوید: «خدا مرا به دست ظالمان تسلیم نموده است و مرا به دست شریران افکنده است چون در راحت بودم مرا پاره پاره کرده است و گردن مرا گرفته است مرا خرد کرده و مرا برای هدف خود نصب نموده است»،[10] در ادامه ایوب با خدایش چنین صحبت میکند: «نزد تو تضرع مینمایم و مرا مستجاب نمیکنی، و بر میخیزم و بر من نظر نمیاندازی، خویشتن را مبدل ساخته بر من بیرحم شدهای، با قوت دست خود به من جفا مینمایی.[11] در جای دیگر میگوید: اگر قلبم به زنی فریفته شده، یا نزد در همسایه خود در کمین نشسته باشم، پس زن من برای شخصی دیگر آسیا کند، دیگران بر او خم شوند.[12]
سرانجام خدا از داخل یک گردباد با ایوب سخن میگوید: «و خداوند ایوب را از میان گردباد به او یادآوری میکند که انسان هرگز قادر به درک عظمت خداوند نیست».[13] پس از شنیدن سخنان خداوند ایوب گفت: «از شنیدن گوش درباره تو شنیده بودم؛ لیکن الآن چشم من تو را میبیند. از این جهت از خویشتن کراهت دارم و در خاک و خاکستر توبه مینمایم».[14]
در آخر بعد از این همه بلایا خداوند ثروتش را بیشتر از اولش به او داد و او را مبارک فرمود کتاب مقدس میگوید: «چنانچه او را چهارده هزار گوسفند و شش هزار شتر و هزار جفت گاو و هزار الاغ ماده بود. او را هفت پسر و سه دختر بود».[15]
در آیه آخر باب 427 میگوید پس ایوب پیر و سالخورده شد و وفات یافت.