كلمات كليدي : سبعينيه، يوناني، اپوكريفا، عبري، كاتوليك، پروتستان، يهود
نویسنده : محمد صادق احمدي
متون مقدس ادیان یکی از محوریترین موضوعات در تمامی ادیانی است که برای خود متنی را به عنوان متن معتبر و دارای حجیت برگزیدهاند. اهمیت این کتابها از آن روست که تمامی اعمال، آیینها و باورها و عبادات پیروان یک دین با توجه به تفسیر خاص از آن متن مقدس صورت میپذیرد. البته این تفکیک به این دلیل انجام میگیرد که به ندرت ادیانی وجود دارند که دارای متن مقدس نیستند.
یهودیت و مسیحیت به عنوان دو دین بزرگ جهان و از ادیان ابراهیمی به شمار میروند و دارای کتاب مقدس میباشند که از این میان، یهودیان فقط متن مقدس عبری را به عنوان کتاب مقدس میپذیرند و مسیحیان با توجه به ابتنا بر یهودیت، علاوه بر بخش عهد جدید، متن مقدس عبری (عهد قدیم) را نیز پذیرا شدهاند.
اما در کتابهای موجود در این متن مقدس اختلاف نظرهایی وجود دارد و همه یهودیان و مسیحیان درباره تعداد این کتابها همرأی نیستند. علت اساسی این مسأله هم در اختلاف در ترجمههای کتاب مقدس نهفته است. زیرا در گذر تاریخ و با نفوذ فرهنگها و شرایط محیطی گوناگون از جمله زبانهای جدید، یهودیان و مسیحیان از این تحولات متأثر شدند و زبان پیشین خود را به فراموشی سپردند. در نتیجه نیاز به ترجمههای بروز کتاب مقدس پدیدار شد و اندک اندک اختلافاتی نیز به این ترجمهها راه پیدا کرد.
یکی از مهمترین این ترجمهها، ترجمه سبعینیه است که به نوبهی خود منشأ اختلافهای بسیاری در میان یهودیان و مسیحیان گشته است. ترجمه سبعینیه نیز در نتیجه نفوذ فرهنگ و زبان یونانی بر زندگی مؤمنان یهودی ظاهر شد.
فرهنگ یونانی: سبب ظهور ترجمه یونانی[1]
یکی از جریاناتی که پیش از ظهور مسیحیت، بر این دین بزرگ آثار چشمگیری نهاده فرهنگ یونانی است که از اواخر قرن چهارم پیش از میلاد و با امپراتوری اسکندر و فتوحات او در اکثر تمدنهای آن روزگار جای خود را باز کرده بود. یهودیت (و بعدها مسیحیت) نیز از این فرهنگ بیبهره نماند و جرعهای از آن نوشید.
اسکندر به عنوان فرمانده یونانیها علاوه بر نبوغ نظامی که آن را از پدر به عاریت گرفته بود، از دانشمندانی چون ارسطو و هومر نیز نهایت استفاده را برده بود و این خود زمینه ساز احترام او نسبت به فرهنگ و علم و توجه زاید بر این امور شده بود.[2]
اسکندر پس از کشورگشایی تمام توان خود را صرف توسعه فرهنگ یونانی کرد. به عنوان نمونه سربازان خود را به ازدواج با زنان شرقی که در حکومت پیشرفته ایران رشد کرده بودند، تشویق کرد و شهرهای جدید با کتابخانههای بزرگ بنا نهاد.[3]
علاوه بر این یهودیان را که به سبب وجود پیامبران بیشمار تا اندازهای با اقوام وحشی و مشرک آن روز اختلاف فرهنگی داشتند و دارای افراد با سواد و فرهیخته بودند را نیز امتیاز بخشید و با جمع کردن ایشان، به آنها قدرت دوباره بخشید تا جایی که در اثر همین انسجام 150 سال بعد توانستند برای خود حکومت مستقل تشکیل دهند.[4]
در قرن سوم پیش از میلاد و نیم قرن پس از کشورگشاییهای اسکندر تمدن یونان به قدری گسترده شده بود که زبان یونانی زبان دوم سراسر امپراتوری شده بود. اکثر مردم غیر یونانی دارای نامهای یونانی بودند و تقریبا همگان از سواد یونانی برخوردار بودند. در این زمان نیاز به ترجمه سبیعینه روزافزون بود و همین امر سبب بوجود آمده این ترجمه شد.
ترجمه سبعینیه
بنابر رساله اریستاس که منبع اصلی در این مورد به شمار میرود[5]، ترجمه سبعینیه در زمان پادشاهی یکی از حکام مصری بنام بطلمیوس فیلادلفیوس که وارث امپراتوری یونان بود، صورت پذیرفت. فیلادلفیوس که بر مصر حکمرانی میکرد از این مطلب آگاهی داشت که بسیاری از مردم تحت حکومتش در عداد یهودیانند؛ بنابر این به وزیرش، دیمِتریوس، دستور داد تا برای اجرای بهتر قوانین در سرزمینش تاریخچهای از نسخهبرداریهای کتابهای یهود تهیه کند.
علت حضور پرشمار یهودیان نیز در سامان دادن اسکندر مقدونی به ایشان در این دیار نهفته است. زیرا او با ساختن شهر اسکندریه امکانات خوبی برای یهودیان فراهم کرد و یهودیان را در محلههای این شهر تازه تاسیس اسکان داد.
دیمتریوس در اجرای فرمان فیلادلفیوس به دقت تمام عمل کرد و نسخهها و ضمیمههای گوناگون را گرد آورد و در گزارشی به پادشاه نوشت:
«پادشاها، از آنجا که به من فرمان دادهاید کتابهای لازم برای کتابخانه شما گردآوری شود... مورد زیر را به شما پیشنهاد میکنم: کتابهای شریعت یهود و چند کتاب دیگر در کتابخانه یافت نمیشوند... لازم است ترجمه این کتاب برای کتابخانه شما دقیق باشد... نامهای به کاهن اعظم در اورشلیم نوشته شود و از او خواسته شود از مشایخ هر قبیله شش تن بفرستد تا نکاتی که مورد اتفاق اکثریت آنان است دریابیم و بدین شیوه ترجمه دقیقی بدست آید...»[6]
به گزارش اریستیاس پادشاه این پیشنهاد را پسندید و نامهای به کاهن اعظم ایلعاذر نوشت و او نیز هفتاد و دو نفر از مشایخ قوم را فرستاد تا در این امر مهم مشارکت جویند. مشایخ پس از سه روز استراحت به جزیرهای در شمال فاروس رفتند تا از خوشی آب و هوای آنجا استفاده کرده و بدون دلمشغولی به کار ترجمه بپردازتد.
به روایت اریستیاس کار ترجمه نیز از بخت خوش در هفتاد و دو روز به اتمام رسید. مشایخ پس از پایان کار ترجمهها را با هم مقایسه کردند و مشاهده کردند که ترجمهها مناسب است و همانجا به اتفاق مردم برای کسی که به این ترجمهها چیزی افزوده یا چیزی از آن کم کند نفرین فرستادند.
به گفته فیلو که دست کم یک قرن پس از نوشته شدن رساله اریستیاس میزیسته است نیز این کتاب بسیار عالی نوشته شده تا جایی که الفاظ یونانی مورد استفاده هفتاد و دو شیخ، با کلدانی آن عینا تطابق داشته و برای رساندن معنای مورد نظر دقیقا مناسبت داشتند.[7]
کتب قانونی متأخر و اپوکریفایی
مسأله مهمی که بعدها سبب پیدایش مناقشات فراوان میان مسیحیان و یهودیان شد، وجود کتابهای اپوکریفایی در کتاب مقدس سبعینیه است. کتابهایی اپوکریفایی (در کلیساهای کاتولیک و ارتدوکس: قانونی ثانوی) هستند که در متن عبری کتاب مقدس وجود نداشتند زیرا در همان زمان ترجمه "متن مقدس عبری" بسیاری از یهودیان بویژه در نواحی اسکندریه از ترجمه سبعینیه استفاده میکردند چرا که به زبان یونانی نوشته شده بود و یهودیان اورشلیم که در سال 90 میلادی فهرست رسمی کتب قانونی خود را ارائه کردند، متن مقدسی را پذیرفتند که عبری بود. در نتیجه دو متن قانونی در عرض هم وجود داشت.
مسیحیان هم که در این مسأله خود را تابع یهودیان میدانستند، به دو گروه تقسیم شدند و گروهی متن مقدس عبری را پذیرفتند و گروه دیگر متن مقدس یونانی را. اما پس از ورود "جروم" به دنیای مسیحیت و اقتباس او از متن مقدس عبری، کلیسا متن مقدس عبری را پذیرفت و در نتیجه کتابهایی که در نسخه سبعینیه بودند به لحاظ قانونی در جه دو به شمار آمدند و در انتهای کتاب مقدس قرار گرفتند.
این کتابها عبارتند از:
1-طوبیت: کتاب طوبیت سرگذشت زندگى فردى یهودى به همین نام است و مربوط به ماجرایی مربوط به حدود هشت قرن قبل از میلاد است.
2-کتاب یهودیت: داستان یک زن پارساى یهودى است که با فداکارى و نیرنگ، فرمانده سپاه دشمن را به قتل مىرساند و قوم خود را نجات مىدهد.
3-اضافات کتاب استر: که در شش مورد اضافاتی بر کتاب استر موجود در متن مقدس عبری را شامل میشود.
4-کتاب حکمت سلیمان: از کتابهاى حکمت آمیز (همانند امثال و جامعه سلیمان در مجموعه عهد قدیم) است.
5-کتاب حکمت یشوع بن سیراخ: که یکى از کتابهاى حکمت آمیز است و برخلاف کتاب حکمت سلیمان که نفوذ اندیشه یونانى در آن آشکاراست، این کتاب براى مقابله با هجوم این اندیشه و دفاع از کیان سنت یهودى نگاشته شده است.
6-کتاب باروک: این کتاب با حوادثى مرتبط است که پس از تخریب اول معبد و هنگام اسارت بابلى رخ داده است.
7-رساله ارمیا: این رساله که به ارمیاى نبى منسوب است، براى کسانى نوشته شده است که در معرض اسارت بابلى قرار گرفته بودند. ارمیا به آنان گوشزد میکند که اسارتى که در پیش دارند در اثر خطاها و گناه هاى ایشان است. او قوم را از این که در بابل به پرستش بتها روى آورند برحذر مى دارد.
8-غزل سه جوان (یا مناجات عزرا): در نسخه سبعینیه و نیز نسخههاى لاتین کتابمقدس، درکتاب دانیال باب سوم، بعد از آیه 23،اضافاتى مشتمل بر 67 آیه وجود دارد که در نسخه عبرى موجود نیست. این اضافه به «غزل سه جوان» معروف است.
9-قصه سوسنه: کتاب دانیال نبى در نسخه عبرى دوازده باب و در نسخههای یونانى "سبعینیه" و لاتین "ولگیت" چهارده باب دارد. باب سیزدهم این دو نسخه، قصه اى را بیان مى کند که به قصه سوسنه معروف است و در نسخه عبرى موجود نیست.
10-قصه بعل و اژدها: باب چهاردهم کتاب دانیال، که در نسخه هاى سبعینیه و لاتینى،برخلاف نسخه عبرى، موجود است، به نقل دو داستان در مورد پرستش بعل و اژدها اختصاص دارد.
11-کتاب اول مکابیان: که توضیحاتی در مورد چگونگی به حکومت رسیدن مکابیان تا کشته شدن شمعون ارئه میکند.
12-کتاب دوم مکابیان: کتاب مستقل دیگرى است که به بررسى حوادث عصر مکابیان اختصاص دارد. این کتاب از جهات مختلفى با کتاب اول مکابیان متفاوت است. مقطع زمانى، که این نوشته در برگیرنده آن است، بسیار کوتاه است و از سال 176 تا 161 قم، یعنى حدود پانزده سال، را در بر مىگیرد. بنابراین، کتاب دوم مکابیان تنها بخشى از تاریخى را در بر میگیرد که اول مکابیان به آن پرداخته است؛ اما از آنجا که بسیار بیشتر از اول مکابیان به جزئیات پرداخته، از ارزش و اعتبار بالاترى برخوردار است.
13-کتاب سوم مکابیان: این کتاب نسبت به دو کتاب قبل از اهمیت کمترى برخوردار است. این اثر گزارشى است از نجات معجزهآساى یهودیان مصر از دست بطلمیوس چهارم.
14-کتاب چهارم مکابیان: این کتاب یک اثر فلسفى یهودى است که تحت تاثیر رواقیان و ادبیات یونان نوشته شده است. پیام اصلى دینى این کتاب این است که رنج شهادت به طور غیر مستقیم، کفاره گناه همه یهودیان مىشود.
15-کتاب اول عزرا: که در ترجمههای دیگر نیز آمده و نام دیگری دارد.
16-کتاب دوم عزرا: برخلاف کتاب اول عزرا، نسخه یونانى و نیز اصل عبرى یا آرامى این کتاب در دسترس نیست. بنابر این، ترجمه سبعینیه حاوى آن نیست و تنها پارههایى ازترجمه یونانى آن در دسترس است؛ اما نسخه لاتین و ترجمههاى دیگرى از آن موجود است.
17-دعاى منسى: که مشتمل بر متن دعای منسی است که نامش در متن مقدس عبری آمده است.
18-مزمور 151 از مزامیر داود: کتاب مزامیر داود در نسخه عبرى مشتمل بر 150 مزمور است. فرقه ارتدوکس براى مزمور شماره 151 اعتبار قانونى قائل است و بنابر این کتب مزامیر نزد آنها یک مزمور بیشتر دارد.
البته عهد جدید نیز مشتمل بر برخی کتب اپوکریفایی است[8] که از حوصله این نگاره خارج است.
اختلاف پروتستانها
پس از ماجرای نهضت اصلاح دینی، پروتستانها که ادعا داشتند در همه موارد به متن اصلی رجوع کرده و ترجمه لاتینی ولگیت را نمیپذیرند؛ در مورد این کتابها با یهودیان همداستان شده و به آنها نام اپوکریفا دادند. این واژه در اصل یونانى به معناى «مخفى و پوشیده» بود، ولى در انگلیسى رایج به معناى «چیزى که کنار گذاشته مىشود» بکار مىرود. در مقابل پروتستانها، کاتولیکها عنوان «قانون ثانوى» را براى این مجموعه برگزیدند که به قانونى بودن این کتابها، هر چند در رتبه دوم، اشاره داشت. آنها به کتابهاى موجود در نسخه عبرى عنوان «قانونى اولى» دادند.
اختلاف میان کاتولیکها و ارتدکسها در مورد این کتابها[9]
علاوه بر تمامی اختلافات پیشین، بین دو فرقه کاتولیک و ارتدکس نیز اختلافاتی وجود دارد که مهمترین آنها از این قرار است:
قصه سوسنه در کتاب کاتولیکها به عنوان باب سیزدهم کتاب دانیال قرار دارد ولی در کتاب مقدس ارتدکسها این داستان یک کتاب مجزاست.
داستان بعل و اژدها نیز در کتاب کاتولیکها باب 14 کتاب دانیال بوده و در کتاب ارتدکسها باب 13 است.
کتاب سوم مکابیان را کاتولیکها باور ندارند، اما فرقه ارتدکس آن را دارای اعتبار قانونی میداند. کتاب چهارم مکابیان نیز همین حکم را دارد.
دعای منسی را نیز فرقه ارتدکس و یا دست کم بخشی از آنها بعنوان کتاب قانونی ثانوی میپذیرند.
کتاب اول و دوم عزرا نیز در عداد کتابهایی هستند که تنها ارتدکسها آن را دارای اعتبار ثانوی میشمارند.