كلمات كليدي : سليمان، داود، معبد، هيكل، يديديا
نویسنده : محمد ضياء توحيدي
سلیمان در اصل، لغتی عبری است و به «پر از سلامتی»[1] و همچنین «پدر سلامتی»[2] ترجمه شده است. نام سلیمان در عهد عتیق 300 بار و در عهد جدید 12 بار ذکر شده است.[3]
وی یکی از چهار فرزند حضرت داود از زنی به نام بتشبع بوده است. بتشبع، همسر یکی از افسران سپاه حضرت داود بود. چنانکه در کتاب مقدس آمده است، داود با وی همبستر شده و برای فرار از رسوایی، شوهر آن زن را به جنگ فرستاد و پس از کشته شدن وی، با همسرش ازدواج نمود و سلیمان از همین زن متولد گردید.[4]
سلیمان در کتاب مقدس
وی یکی از شخصیتهای برجستهی بنی اسرائیل و از زمرهی پادشاهان این قوم شمرده میشود. در کتاب مقدس، هیچگونه اشارهای به نبوت سلیمان نشده است و اهل کتاب، حضرت سلیمان را معمولا به عنوان پادشاه میشناسند.
مطابق گزارش کتاب مقدس، سلیمان طفلی بود مورد توجه خاص الهی که خداوند وی را پیش از تولدش به جانشینی حضرت داود برگزید[5] و حتی به ناتان نبی امر فرمود که وی را یدیدیّا (محبوب خداوند) بخوانند.
در بخشهای مختلف عهد عتیق، تعاریف بسیار زیادی از جناب سلیمان وجود دارد.خداوند بارها و بارها به داود نبی، بشارت تولد فرزندی گرانقدر را داده بود. جایگاه وی تا بدان حد بلند بود که خداوند وی را فرزند خویش خطاب فرموده بود:
«و چون روزهای عمر تو تمام شود که نزد پدران خود رحلت کنی آنگاه ذریت تو را که از پسران تو خواهد بود بعد از تو خواهم بر انگیخت و سلطنت او را پایدار خواهم نمود او خانهای برای من بنا خواهد کرد و من کرسی او را تا به ابد استوار خواهم نمود. من او را پدر خواهم بود و او مرا پسر خواهد بود...»[6]
حضرت داود، پیش از وفات خویش، به دستور خداوند، سلیمان را به عنوان پادشاه بنیاسرائیل منصوب ساخت و صادوق کاهن نیز او را به عنوان پادشاه بنی اسرائیل، برکت داده و مسح نمود.[7] در جای دیگری نیز همین وعده به شکلی دیگر تکرار شده است:
«زیرا روزهای تو تمام خواهد شد و با پدران خود خواهی خوابید و ذریت تو را که از صلب تو بیرون آید بعد از تو استوار خواهم ساخت و سلطنت او را پایدار خواهم ساخت و سلطنت او را پایدار خواهم نمود ، او برای اسم من خانهای بنا خواهد نمود و کرسی سلطنت او را تا به ابد پایدار خواهم ساخت. من او را پدر خواهم بود و او مرا پسر خواهد بود...»[8]
حضرت سلیمان یکی از نویسندگان کتاب مقدس به شمار میآید و کتابهای جامعه، امثال و غزل غزلها، به وی منسوب است. بخشهایی از مزامیر داود نیز به جناب سلیمان نسبت داده شده است.همچنین در میان کتابهای قانونی ثانوی[9] که مورد قبول فرقههای کاتولیک و ارتدوکس میباشد، کتاب حکمت سلیمان، منسوب به اوست.
در این میان، در مورد دو کتاب جامعه و غزل غزلها، حرف و حدیثهای زیادی وجود داشته است. این دو کتاب دارای محتوایی کاملا متفاوت با سایر بخشهای کتاب مقدس هستند.کتاب جامعه دارای نگاهی پوچ انگارانه است و همین مسأله نقد بسیاری را به دنبال داشته است.همچنین کتاب غزل غزلها دارای محتوایی عاشقانه است.گر چه این کتاب از سوی مفسران کتاب مقدس، مورد تأویل قرار گرفته است اما با این حال ادبیات آن بسیار زننده و تند است.[10]
برگهایی از تاریخ زندگی سلیمان
سلیمان، پس از وفات داود در سال 970ق.م و زمانی که هنوز بیش از بیست سال از عمرش نگذشته بود به فرمانروائی رسید و تا سال 930 ق.م به مدت چهل سال بر بنی اسرائیل حکومت نمود.[11]
چنانکه در کتاب مقدس آمده است: در ابتدای سلطنت سلیمان، خداوند در رؤیا بر وی ظاهر گردیده و فرمود: ای سلیمان هرچه میخواهی بخواه که به تو عطا خواهد شد.آن حضرت از خداوند طلب حکمت نمود.همین مسأله سبب گردید که خداوند به وی نظر کرده و دولت و احترام را نیز به او عطا فرماید[12].
به زودی حکمت سلیمان، زبانزد خاص و عام گردید. ملکهی ثروتمند سبا، با کوهی از طلا و جواهرات به دیدار سلیمان شتافت تا او را بیازماید. وی پس از مصاحبت با سلیمان دریافت که حکمت وی بسیار بالاتر از آن چیزی است که بدان مشهور شده است.
حضرت سلیمان، در چهارمین سال سلطنت خویش، اقدام به ساخت بیت المقدس نمود.پیش از سلیمان، حضرت داود میخواست این کار را انجام دهد اما خداوند او را منع نموده و این افتخار را بر عهدهی سلیمان نهاد:
«پس پسر خود، سلیمان را خوانده او را وصیت نمود که خانهای برای یهوه، خدای اسرائیل بنا نماید و داود به سلیمان گفت که ای پسرم من اراده داشتم که خانه ای برای اسم یهوه خدای خود بنا نمایم لیکن کلام خداوند بر من نازل شده گفت :...اینک پسری برای تو متولد خواهد شد...چونکه اسم او سلیمان خواهد بود...او خانهای برای اسم من بنا خواهد کرد و او پسر من خواهد بود و من پدر او خواهم بود...».[13]
سلیمان، ساخت این معبد را در یازدهمین سال حکومتش به پایان رساند.[14] اگرچه این معبد با معیارهای امروزی، معبدی نه چندان بزرگ به نظر میرسد اما در زمان خود، بنایی عظیم به شمار میآمده است. طول این معبد 90 پا، عرض آن 30 پا و ارتفاع آن 45 پا ذکر شده است.[15]
سلیمان به ظلم و ستم میپردازد!
مورخان یهودی و مسیحی حضرت سلیمان را مردی سیاستمدار و خواهان عمران و آبادی معرفی نمودهاند. چنانکه در کتابهای تاریخی اهل کتاب آمده است که آن جناب به ساخت کاخها و عمارتهای مجلل روی آورد؛ کاری که بی تردید بدون نیروی کار و صرف مخارج هنگفت ممکن نبود.همین مسأله سبب شد تا سلیمان به ظلم و ستم روی بیاورد.وی با وضع مالیاتهای سنگین و کمر شکن، به جمع آوری پول برای ساخت کاخها اقدام نمود.همچنین مردم را مجبور نمود تا سالی چهار ماه را برای ساخت بناهای مورد علاقهی وی اختصاص دهند.[16]ظلم و ستم سلیمان، نارضایتی مردم را به دنبال داشت اما اشتیاق سلیمان به ساخت بناهای مجلل، مانع شنیدن صدای تظلم خواهی مردم شده بود.
ارتداد سلیمان!
سلیمان همچنین برای تحکیم روابط سیاسی خویش با حکومتهای آن زمان، اقدام به ازدواج با دختران حاکمان نمود و از این طریق اطمینان آنان را جلب نمود.[17] وی با اقوامی وصلت نمود که بنیاسرائیل از ازدواج با آنان نهی شده بودند.ازدواجهای سلیمان با اقوام بت پرست سبب شد تا خداوند در رؤیا بر وی ظاهر شده و به وی هشداری جدی دهد.[18] با این حال سلیمان از این رویهی خویش دست بر نداشت و همچنان به ازدواج با اقوام بت پرست ادامه داد.
چنانکه که در کتاب مقدس آمده است وی 700 زن دائمی و 300 زن متعه را به عقد خویش در آورد. او به این مقدار نیز بسنده ننمود و برای زنان خویش، بتکده بنا نهاد.به مرور، زنانش بر وی چیره شده و وی را نیز به بت پرستی ترغیب کردند و سالهای پایانی عمر سلیمان با کفر و رویگردانی از خداوند همراه بود.[19]
به هر حال سلیمان در سال 930ق.م و در حالی که نارضایتی مردم به اوج خود رسیده بود، دنیا را وداع گفت.ظلم و ستم بی حد و حصر سلیمان، سبب گردید تا پس از مرگ وی، کشور دچار اغتشاش شده و تجزیه گردد.[20]
آیا سلیمان در حال ارتداد از دنیا رفت؟
اگرچه در کتابهای تاریخی عهد عتیق، سخنی از توبهی سلیمان به میان نیامده است اما برخی الهی دانان یهودی و مسیحی، احتمال توبهی سلیمان را نیز بعید نمیدانند. به اعتقاد آنان، کلمات جناب سلیمان در کتاب جامعه، نشان از توبه و پشیمانی وی دارد.همچنین آنان با استناد به وعدهی خداوند در مورد سلیمان، بر آنند که سلیمان حتما در آخر عمر توبه نموده است؛ زیرا خداوند در مورد وی فرموده بود: و اگر او گناه ورزد او را... تادیب خواهم نمود ولکن رحمت من از او دور نخواهد شد.[21]
به هر روی، سلیمان در میان یهودیان و مسیحیان و به تبعیت از کتاب مقدس جایگاه مطلوبی را دارا نیست.وی علاوه بر آنکه شخصی ستمگر و خودخواه بود، به خاطر ازدواجهای پی در پی با اقوام بت پرست گمراه گردیده و از یگانه پرستی دست کشید.
البته آنچه را در این مجال بیان نمودیم تنها بر اساس کتاب مقدس و گزارشهای تاریخی مورخان یهودی و مسیحی بود.
مسلمانان با استناد به منابع اسلامی، سلیمان را از این اتهامات مبرا دانسته و آن حضرت را پیامبری عادل، مطیع و فرمانبردار پروردگار میدانند. قرآن کریم اتهام کفر و ارتداد سلیمان را مردود شمرده و میفرماید:
«و ما کفر سلیمان و لکن الشیاطین کفروا.»[22]