كلمات كليدي : كار كردن در روز شنبه، پنطيكاستيها، كليساي اتيوپي، ابيونيها، شبات، سبت
نویسنده : محمد ضياء توحيدي
نگهداشتن احترام روز شنبه و پرهیز از پرداختن به امور دنیوی از جمله دستوراتی بود که در عهد عتیق به آن سفارش زیادی شده بود. طبق نقل تورات خداوند فرمان داده است که این حکم، قانونی ابدی بوده و باید برای همیشه جریان داشته باشد. با این وجود، امروزه مسیحیان این قانون را به کناری گذاشتهاند. البته در میان مسیحیان، هنوز گروههایی هستند که نگاهداشتن حرمت شنبه را لازم میشمارند.
آیات کتاب مقدس در اینباره، دیدگاه یهودیان در مورد این حکم و خصوصیات آن، دیدگاه مسیحیان و نیز فرقههایی از مسیحیت که قانون شنبه را لازم میشمارند از جمله مواردی است که در این نوشتار به آن پرداخته خواهد شد.
واژه شناسی
معادل عبری کلمهی شنبه در زبان عبری، کلمهی شبّـات (שַבָּת = Shabbat) است که همخانوادهی فعل عبری "شوات[1]" است و به معنی دستکشیدن، باز ایستادن و استراحت کردن دانسته شده است.[2] البته این کلمه در لهجهی ییدیش[3] که زبان یهودیان اشکنازی (اروپای شرقی) است به شکل Shabbos تلفظ میگردد. [4]
این کلمه در زبانهای انگلیسی، عربی و فارسی نیز وارد شده است که البته با مقداری تغییر نگاشته و تلفظ میگردد. این واژه در انگلیسی به شکل سبث (sabbath) و در عربی و به تبع آن در فارسی به شکل سَـبْـت (و گاهی سَـبَّـت) نگاشته میشود.
ریشهی قانون ممنوعیت کار در روز شنبه
دانشمندان امروزی در تبیین ریشهی روز شبات اظهار میدارند که این روز، ریشه در تقویم اقوام بابلی دارد.
بابلی ها روز پانزدهم ماه را به عنوان "روز شر"می شناختند و پادشاه و برخی از صاحبان مشاغل در این روز (که آن را "شپاتو[5]" مینامیدند) انجام کارهای خود را به حداقل میرساندند. تعیین این روز، بر اساس چرخش ماه تعیین میشد و با کاملشدن قرص ماه این روز فرا میرسید.
البته این دیدگاه دانشمندان نمیتواند با روز شبات در قوم بنیاسرائیل تطبیق داده شود زیرا روز شنبه بر اساس چرخش ماه تعیین نمیشده است اما روز "شپاتو" بر اساس گردش ماه تعیین میشده است. به علاوه آنکه روز شنبه از نگاه یهودیان روز مقدسی بوده در حالی که "شپاتو" روز شر شمرده میشده است.[6]
سبت در کتاب مقدس (عهد عتیق)
طبق آیات متعددی که در عهد عتیق آمده است، نگهداری روز شنبه که به معنی پرهیز از امور دنیوی و پرداختن به عبادت است، بر تمامی بنیاسرائیل واجب گردیده است.
البته از کتاب مقدس بر میآید که خداوند ابتدا بنیاسرائیل را با این قانون آشنا فرمود و بعدها حکم ممنوعیت کار کردن را اعلام کرد.
در سفر خروج آمده است که پس از خروج بنیاسرائیل از مصر، خداوند در بیابان برای آنان "من[7]" و "سلوی[8]" فرستاد. خدا به آنها دستور داد که در روز ششم هفته، دو برابر روزهای دیگر، آذوقه جمع کنند و در روز هفتم که روز سبت است در پی آذوقه نروند: «و واقع شد در روز ششم که نان مضاعف، یعنی برای هر نفری دو عومر برچیدند. پس همه رؤسای جماعت آمده، موسی را خبر دادند. او بدیشان گفت: این است آنچه خداوند گفت، که فردا آرامی است، و سبت مقدس خداوند. پس آنچه بر آتش باید پخت بپزید، و آنچه در آب باید جوشانید بجوشانید، و آنچه باقی باشد، برای خود ذخیره کرده، بجهت صبح نگاه دارید... و موسی گفت: امروز این را بخورید زیرا که امروز سبت خداوند است، و در این روز آن را در صحرا نخواهید یافت. شش روز آن را برچینید، و روز هفتمین، سبت است. در آن نخواهد بود. و واقع شد که در روز هفتم، بعضی از قوم برای برچیدن بیرون رفتند، اما نیافتند».[9] و خداوند به این طریق، قوم بنیاسرائیل را مهیا کرد و به آنان آموخت که روز هفتم، روز خداوند است که باید بنیاسرائیل آن را گرامی دارند و در این روز از کار کردن دست بکشند.[10]
نزول حکم ممنوعیت کار کردن در روز شنبه
چندی پس از آنکه بنیاسرائیل، در صحرا آموخته بودند که باید روز شنبه را از کار کردن دست بکشند، حکم ممنوعیت کار در این روز به صورت رسمی اعلام گردید.این حکم در مجموعهی قوانین شرعی یهود از جایگاه ویژهای برخوردار بود چرا که این قانون در ضمن احکام دهگانهای قرار داشت که که در الواح نگاشته گردیده و همواره در تابوت عهد نگاه داشته میشد:
«و خداوند موسی را خطاب کرده، گفت: و تو بنیاسرائیل را مخاطب ساخته، بگو: البته سبتهای مرا نگاه دارید زیرا که این در میان من وشما در نسلهای شما آیتی خواهد بود تا بدانید که من یهوه هستم که شما را تقدیس میکنم.پس سبت را نگاه دارید، زیرا که برای شما مقدس است، هرکه آن را بیحرمت کند، هر آینه کشته شود، و هرکه در آن کار کند، آن شخص از میان قوم خود منقطع شود.شش روز کار کرده شود، و در روز هفتم سبت آرام و مقدس خداوند است. هرکه در روز سبت کار کند، هر آینه کشته شود. پس بنیاسرائیل سبت را نگاه بدارند، نسلا بعد نسل، سبت را به عهد ابدی مرعی دارند. این در میان من و بنیاسرائیل آیتی ابدی است، زیرا که در شش روز، خداوند آسمان و زمین را ساخت و در روز هفتمین آرام فرموده، استراحت یافت».[11]
منشأ دستور به نگاهداشتن حرمت این روز
در کتاب مقدس، منشأ نگهداری این روز به دو شکل متفاوت ذکر شده است.
1. نگهداری این روز به خاطر آن است که خداوند در این روز از آفرینش خلقت فارغ شد[12]:
«روز سبت را یاد کن تا آن را تقدیس نمایی.شش روز مشغول باش و همه کارهای خود را بجا آور اما روز هفتمین، سبت یهوه، خدای توست. در آن هیچ کار مکن، تو و پسرت و دخترت و غلامت و کنیزت و بهیمهات و مهمان تو که درون دروازههای تو باشد. زیرا که در شش روز، خداوند آسمان و زمین و دریا و آنچه را که در آنهاست بساخت، و در روز هفتم آرام فرمود. از این سبب، خداوند روز هفتم را مبارک خوانده، آن را تقدیس نمود».[13]
2. نگهداری این روز به واسطهی رهایی بنیاسرائیل از مصر میباشد و در حقیقت گرامیداشت آن واقعه است:
«روز سبت را نگاه دار و آن را تقدیس نما، چنانکه یهوه خدایت به تو امر فرموده است. شش روز مشغول باش و هر کار خود را بکن. اما روز هفتمین سبت یهوه خدای توست، در آن هیچ کاری مکن، تو و پسرت و دخترت و غلامت و کنیزت و گاوت و الاغت و همه بهایمت و مهمانت که در اندرون دروازههای تو باشد، تا غلامت و کنیزت مثل تو آرام گیرند. و بیاد آور که در زمین مصر غلام بودی، و یهوه خدایت، تو را به دست قوی و بازوی دراز از آنجا بیرون آورد، بنابر این یهوه، خدایت، تو را امر فرموده است که روز سبت را نگاه داری».[14]
مجازات کار کردن در روز شنبه
طبق تصریح کتاب مقدس، مجازات کار کردن در این روز، کشته شدن است: «و در روز هفتمین، سبت، آرامی مقدس خداوند برای شماست؛ هرکه در آن کاری کند، کشته شود».[15]
این حکم به سختترین شکل در دوران حضرت موسی اجرا میشده است چنانکه آمده است:
«و چون بنیاسرائیل در صحرا بودند، کسی را یافتند که در روز سبت، هیزم جمع میکرد. و کسانی که او را یافتند که هیزم جمع میکرد، او را نزد موسی و هارون و تمامی جماعت آوردند.و او را در حبس نگاه داشتند، زیرا که اعلام نشده بود که با وی چه باید کرد.و خداوند به موسی گفت:این شخص البته کشته شود، تمامی جماعت او را بیرون از لشکرگاه با سنگها سنگسارکنند.پس تمامی جماعت، او را بیرون ازلشکرگاه آورده، او را سنگسار کردند و بمرد، چنانکه خداوند به موسی امر کرده بود».[16]
روز شنبه در منابع یهودی
یهودیان، برای این روز جایگاه ویژهای قائل بودهاند و نگاهداری حرمت این روز را بسیار با اهمیت میدانستهاند. آنها نگاه نداشتن این روز را گناهی عظیم میشمردند و حتی بر این باور بودند که هیچ گناهی به جز بتپرستی با این گناه، برابری نمیکند.[17]
از نگاه یهودیان، انسان ها با کار کردن در شش روز هفته و استراحت کردن در روز هفتم، در طول زندگی خویش از کار خداوند تقلید میکنند و آن را سرمشق خود قرار میدهند زیرا خداوند نیز شش روز هفته، مشغول خلق جهان بود و در روز هفتم استراحت فرمود.[18]
اهمیت این روز در نگاه یهودیان چنان بوده است که نحمیا پس از بازگشت از اسارت بابلی، یهودیان را به نگاه داشتن این روز اجبار میکرد. وی در روزهای شنبه، دروازهی شهر اورشلیم را نیز میبست تا از این راه، مانع داد و ستد بازرگانان شود.[19]
حتی در دورهی مکابیان، گرایش بیشتری به سختگیری در مورد این روز دیده میشد تا آنجا که برخی از یهودیان پرهیزکار در صورت بروز جنگ در روز شنبه، حاضر به دفاع از خویش نمی شدند و اجازه می دادند تا آنان را به قتل برسانند زیرا دفاع از خود را در حکم کارکردن تلقی میکردند.[20]
البته لازم به ذکر است که در قرون اخیر بعضی از یهودیان اصلاحگرا قانون مربوط به حرمت شنبه را به کناری گذاشتهاند و حتی برخی، از تغییر مراسم شنبه به یکشنبه سخن راندهاند.[21]
مشکل بزرگ در تفسیر معنای "کار کردن"
در تورات بر این نکته تصریح شده که کار کردن در روز شنبه حرام است اما مهمترین مشکل در این زمینه تعریف "کار" است. این واژه را میتوان به هر عملی که تلاش زیادی را به دنبال داشته باشد یا فعالیتی که در قبال آن مزدی دریافت میشود یا ... تفسیر کرد. هر نوع تعریف این واژه، میتواند قلمروی جدیدی را از موارد ممنوعیت ایجاد کند و نوع تفسیر این کلمه میتواند شیوههای مراعات مقررات شنبه را دگرگون سازد.[22]
همین مسأله موجب نزاع در تفسیر قوانین شده است. به عنوان مثال در آیهی 16 از باب 29 سفر خروج آمده است: «در روز هفتم هیچکس از مکانش بیرون نرود». برخی از فرقهها مانند قراییم در تفسیر این حکم به ظاهر آن استناد کرده و خراج شدن از خانه را به هر دلیلی ممنوع میدانستند در حالی که اکثر یهودیان مخالف چنین تفسیری از این آیه بودند و خارج شدن از خانه را حرام نشمرده بلکه تفسیر دیگری را از این آیه ارائه میکردند.[23]
عالمان تلمودی بر اساس قوانین فقهی خویش، کارهای ممنوع را تحت سی و نه عنوان ذکر کردهاند. از جملهی این کارها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: شخمزدن، درو کردن، دستهکردن خوشهها، خمیر کردن، پختن نان، چیدن پشم، رنگ کردن، تراشیدن مو، ذبح کردن، نوشتن دو حرف الفبا و حمل و نقل چیزی از یک حالت به حالت دیگر.[24]
روز شنبه در مسیحیت
اولین نکتهای که در این بخش به آن خواهیم پرداخت آن است که آیا حضرت مسیح، خود پایبند به حکم ممنوعیت کار در روز شنبه بوده است یا خیر. سپس به بررسی این موضوع میپردازیم که مسیحیان اولیه، در این خصوص چه دیدگاهی داشتند و در ادامه، به دیدگاه کلیساهای مختلف در این باره خواهیم پرداخت.
دیدگاه حضرت عیسی در مورد قانون روز شنبه
با مراجعه به اناجیل میتوان دریافت که حضرت عیسی در موارد متعددی، این قانون را نقض کرده است. آن حضرت در موارد متعددی در روز شنبه به شفای بیماران پرداخته است. به عنوان نمونه در انجیل لوقا آمده است:
«و از آنجا رفته، به کنیسه ایشان درآمد که ناگاه شخص دستخشکی حاضر بود. پس ازوی پرسیده، گفتند: آیا در روز سبت شفادادن جایز است یا نه؟ تا ادعایی بر او وارد آورند. وی به ایشان گفت: کیست از شما که یک گوسفند داشته باشد و هرگاه آن در روز سبت به حفرهای افتد، او را نخواهد گرفت و بیرون آورد؟ پس چقدر انسان از گوسفند افضل است. بنابراین در سبتها نیکوییکردن روا است. آنگاه آن مرد را گفت: دست خود را دراز کن. پس دراز کرده، مانند دیگری صحیح گردید».[25]
همچنین در جایی دیگر آمده که شاگردان آن حضرت در این روز، مشغول چیدن خوشهها برای خوردن بودند اما آن حضرت آنها را از این کار منع نفرمود و حتی در مقابل اعتراض یهودیان، به دفاع از این عمل آنها پرداخت:
«و چنان افتاد که روز سبتی از میان مزرعهها میگذشت و شاگردانش هنگامی که میرفتند، به چیدن خوشهها شروع کردند. فریسیان بدو گفتند: اینک چرا در روز سبت مرتکب عملی میباشند که روا نیست؟ او (حضرت عیسی) بدیشان گفت: مگر هرگز نخواندهاید که داود چه کرد چون او و رفقایش محتاج و گرسنه بودند؟ چگونه در ایام ابیتار رئیس کهنه، به خانه خدا درآمده، نان تقدمه را خورد که خوردن آن جز به کاهنان روا نیست و به رفقای خود نیز داد؟ و بدیشان گفت: سبت بجهت انسان مقرر شد نه انسان برای سبت. بنابراین پسر انسان مالک سبت نیز هست».[26]
مسیحیان با استناد به این موارد، معتقد هستند که خود حضرت عیسی نیز حرمت این روز را نگاه نمیداشته است.
در مقابل، دانشمندان دیدگاه متفاوتی را اظهار میدارند. از نظر آنها حضرت عیسی هرگز با اصل این حکم مخالفت نشان نداده است. به عنوان مثال آن حضرت زمانی که فرد دستخشک را در این روز شفا میدهد، چنین استدلال میکند که چون سبت برای انسان خلق گردیده پس شایسته است که زندگی انسان، در روز شنبه به او باز گردد و این نقض حرمت شنبه محسوب نمی گردد.درست همانگونه که اگر کسی گوسفندش در گودالی بیفتد یا گاوش در آب بیفتد آن را خارج میکند.[27]
بنابر این از ظاهر کلام عیسی چنین بر می آید که او با قانون مراعات شنبه مخالف نبوده بلکه آن را قبول داشته اما این باور یهودیان که شفادادن انسان را در این روز حرام میشمردند قبول نداشته است.[28]
پروفسور بارت ارمن معتقد است که در اناجیل نمیتوان موردی را یافت که نشان دهد عیسی، یکی از قوانین مربوط به حکم شنبه را که در کتاب مقدس آمده، زیر پا گذاشته و آن را نقض کرده باشد.[29]
وی در این زمینه اظهار می دارد:«حضرت عیسی و فریسیان در این نکته که باید احترام سبت را نگاه داشت، با یکدیگر هم عقیده بودند. اختلاف آنها در این بود که احترامنهادن به سبت چگونه محقق میشود».[30]
از مجموع آنچه ذکر شد میتوان نتیجه گرفت که با توجه به آنکه در کتاب مقدس، تنها اصل این حکم، به صورتی کلی ذکر شده و جزئیات آن مطرح نگردیده، عالمان یهودی جزئیات آن را بر اساس قوانین خودساخته تبیین میکردند.بنابر این حضرت عیسی در تمام این موارد، با تفسیر عالمان یهودی از این قانون مخالفت میکرده و در حقیقت، این اعمال را بر اساس تفسیر خود از این حکم، انجام میداده است.[31]
نگاهداشتن قانون شنبه در میان مسیحیان اولیه
از عهد جدید، بر میآید که مسیحیان اولیه همچنان به این حکم پایبند بودهاند و کار کردن در این روز را حرام میدانستهاند. در انجیل لوقا آمده است:
«و زنانی که در عقب او از جلیل آمده بودند از پی او رفتند و قبر و چگونگی گذاشتهشدن بدن او (عیسی)را دیدند.پس برگشته، حنوط و عطریات مهیا ساختند و روز سبت را به حسب حکم، آرام گرفتند. پس در روز اول هفته، هنگام سپیدهی صبح، حنوطی را که درست کرده بودند با خود برداشته به سر قبر آمدند و بعضی دیگران همراه ایشان».[32]
البته در این زمان، مخالفتهایی نیز با نگاهداشتن این روز وجود داشته است. از جملهی این مخالفان میتوان به پولس اشاره کرد که اظهار میداشت: «کسی درباره خوردن و نوشیدن و درباره عید و هلال و سبت بر شما حکم نکند، زیرا که اینها سایهی چیزهای آینده است، لیکن بدن از آن مسیح است».[33]
با این وجود، عموم مسیحیان همچنان به قانون شنبه، پایبند بودند. در مجموعهی قوانین رسولی که مربوط به مسیحیت اولیه است چنین آمده: «ای خداوند قادر مطلق، که جهان را از طریق مسیح آفریدی و سبت را برای یادبود آفرینش مقرر کردی... و به آنان فرمان دادی که سبت نگه دارند، نه برای اینکه بهانهای برای بطالت بلکه تا فرصتی برای خداپرستی باشد».[34]
اوریگن: "بیایید رعایت سبت یهودی را کنار بگذاریم".[35]
در این نکته که مدتها بعد، قانون روز شنبه، زیر پا گذاشته شد و روز یکشنبه به عنوان روز عبادی مسیحیان تعیین گردید، تردیدی وجود ندارد اما در اینکه این اتفاق در چه زمانی رخ داد اختلاف نظر وجود دارد.
برخی بر این باورند که تغییر روز عبادت از شنبه به یکشنبه در نیمهی قرن دوم میلادی به وقوع پیوسته است. مسیحیان در این زمان، برای آنکه خود را از یهودیان جدا سازند، اقدامات متعددی را انجام دادند که از جملهی آنها، تغییر روز عبادت از شنبه به یکشنبه بود.[36]
بعضی نیز معتقدند که این واقعه در قرن چهارم میلادی رخ داده است.در اوایل این قرن، کنستانتین پادشاه روم، دستور داد که روز شنبه باید به عنوان روز رسمی تعطیلی کشور محسوب گردد و به این طریق این روز یکی از مهمترین روزهای تقویم کلیسایی گردید.[37] روز یکشنبه، همانگونه که از نام آن پیداست (Sunday) روز خدای خورشید بود[38] و بنابر این برای رومیان از اهمیت خاصی برخوردار بود. البته مسیحیان برای توجیه استفاده از این نام، چنین تأویل کردند که این روز، سمبل برخاستن مسیح از قبر است و بنابراین میتوان آن را روز خورشید نامید.[39]
به هر حال نهایتا در شورای لاودکیه در سال 364میلادی بر اشخاصی که در روز سبت، از کار دست می کشیدند طعنه زده شد و به مسیحیان دستور داده شد که استراحت را به روز یکشنبه موکول کنند.[40]
از این زمان به بعد، به طور گسترده، روز یکشنبه به عنوان روز عبادی مسیحیان مورد پذیرش قرار گرفت. البته در این میان، مخالفانی نیز وجود داشته و دارند.
مخالفان تغییر روز عبادت به یکشنبه
اگر چه در میان مسیحیان اولیه، لزوم نگاهداری روز شنبه، امری پذیرفته شده بود اما با این حال (چنانکه پیشتر هم ذکر کردیم) برخی مانند پولس با این حکم مخالف بودند و لزومی در نگاهداشتن حکم شنبه نمیدیدند.
در این میان، ابیونیها[41] که از مخالفان سرسخت پولس بودند و حتی وی را کافر میشمردند[42] به موضعگیری در این زمینه پرداخته و اظهار میداشتند که حضرت عیسی هرگز شریعت را ملغی نکرده است.
آنها معتقد بودند که نگاه داشتن روز شنبه، همانگونه که بر یهودیان واجب بود بر پیروان حضرت عیسی نیز واجب است و میگفتند که این دیدگاه، همان دیدگاه یعقوب برادر حضرت عیسی است (که رهبر مسیحیان در اورشلیم بود).البته لازم به ذکر است که دانشمندان نیز معتقد هستند که احتمالا این نظر ابیونیها (در مورد دیدگاه یعقوب) مطابق واقع است.[43]
کلیسای اتیوپی
صرف نظر از مسیحیان اولیه و به خصوص ابیونیها، میتوان به کلیسای اتیوپی اشاره کرد که در قرن چهارم میلادی رسمیت یافت. در این کلیسا از گذشته تا به امروز، پایبندی به قانون شنبه لازم دانسته میشود و آنها در این روز از انجام هر گونه کاری امتناع میورزند.[44]
برخی از پیوریتنها
از دیگر گروههایی که قانون روز شنبه را مراعات میکردند میتوان به برخی از گروههای پیوریتن (در قرن شانزدهم میلادی) اشاره کرد. آنها بر احترام روز شنبه و لزوم اجتناب از کار و مسافرت و تفریح نیز تأکید میورزیدند و میگفتند در این روز تنها باید به عبادت پرداخته شود.[45]
تعمیدیهای روز هفتمی[46]
این گروه که در سال 1665 میلادی در انگلستان (و تقریبا در همین زمان در آمریکا) به وجود آمده است، کسانی هستند که با مطالعه کتاب مقدس، معتقد شدهاند که قانون نگاه داشتن روز شنبه، واجب و ضروری است و بنابر این، حکم به حرمت کارکردن در روز شنبه دادند.[47]
ادونتیستهای روز هفتم
ادونتیستهای روز هفتم که مهمترین شاخهی ادونتیستها میباشند، نگاهداشتن روز هفتم را لازم میدانند. آنها با استناد به بخشهای مختلف کتاب مقدس، نگاهداشتن روز شنبه را لازم شمرده و کار کردن در این روز را حرام میدانند.[48]
پنطیکاستیها
پنطیکاستیها نیز از دیگر فرقه های مهم مسیحی هستند که بر مبنای تفسیر بنیادگرایانه خویش از کتاب مقدس، معتقد به لزوم نگاه داشتن روز شنبه و حرمت کارکردن در این روز هستند.[49]
دلایل معتقدان به لزوم اجرای قانون شنبه و مخالفان آنها
در پایان لازم است که به دلایل کسانی که معتقد به جواز تغییر روز عبادت به یکشنبه هستند و نیز دیدگاه کسانی که همچنان معتقد به ضرورت اجرای قانون روز شنبه هستند، اشاره گردد.
دلایل عدم لزوم نگهداری روز شنبه
تمامی مسیحیان در اصل این مسأله که نگهداری روز شنبه یک دستور همیشگی است هیچ تردیدی ندارند و همه ی آن ها با اصل این حکم موافقند. رسولان حضرت عیسی هم روز شنبه را در جملهی احکامی قرار دادند که آن را در دوران عهد جدید هم لازم شمردند.
با این وجود، اکثر کلیساهای مسیحی معتقدند که رسولان حضرت عیسی و به تبع آنان، دیگر مسحیان در دورههای بعدی، شالوده این قانون را نگاه داشتند اما خصوصیات و جنبههای سمبلیک آن را که مختص به یهود بود ترک کردند.این مسأله در مورد بسیاری از احکام یهود وجود داشته است. مثلا اصل عبادت خداوند در عهد جدید حفظ شد اما لزوم قربانی یا خدمت کاهنان لازم شمرده نشد. یا مثلا اصل اینکه کشتن انسان گناه بزرگی است همچنان مورد قبول قرار گرفت اما احکام خاص آن که مربوط به دوران عهد قدیم بود مانند حق اولیاء در مورد قصاص مورد پذیرش قرار نگرفت.
در مورد روز شنبه هم همین مسأله وجود دارد.بر مسیحیان لازم است که یکی از روزهای هفته را مقدس بشماریم همانگونه که بر بنیاسرائیل لازم بود اما تخصیص روز شنبه به روز عبادت یک امر عرضی است. همچنین قوانینی مانند امتناع از روشنکردن آتش و امثال آن اموری است که بر عهدهی ما واجب نیست.
بنابر این باید گفت که تمامی احکام دهگانه بر کلیسا لازم بوده و هست اما تفاصیل آن بر امت مسیحی و در دوران عهد جدید لازم نیست. پس اگر در هفتمین فرمان آمده که زنا نکنید، اصل این حکم مورد قبول و ضروری است اما آزمودن زنی که متهم به زنا شده (طبق شریعت موسوی) بر ما لازم نیست. بنابر این میتوان اظهار داشت که در تمامی این موارد، شکل نگهداری این احکام زایل شده اما اصل احکام باقی است.[50]
مارتین لوتر نیز در کتاب کتکیزم کوچک خود، در این زمینه به دو آیه از کتاب مقدس، استناد می کند.اول:این جمله از حضرت عیسی که میفرماید: «زیرا که پسرانسان مالک روز سبت نیز است».[51] دوم: جملهی پولس که میگوید: «پس کسی درباره خوردن و نوشیدن و درباره عید و هلال و سبت بر شما حکم نکند، زیرا که اینها سایه چیزهای آینده است.[52]».[53]
دلایل لزوم نگاهداشتن روز شنبه
طبق تصریح کتاب مقدس، نگاه داشتن روز شنبه، لازم شمرده شده است و حکم آن، ابدی اعلام شده است.
دلیل دیگر آنکه حضرت عیسی و حواریون نیز این روز را نگاه میداشتهاند.[54] به عنوان مثال، در انجیل لوقا 4: 16 آمده که مسیح به حسب رسم خود در روز شنبه به کنیسه میرفت.
حتی نزدیکترین شاگردان مسیح که به تعالیم و فرامینش بسیار وفادار بودند او را پس از مصلوب شدن در هفتمین روز مقدس حنوط نکردند بلکه در عوض «روز سبت را به حسب حکم، آرام گرفتند» (لوقا 23: 56).
به طور کلی باید گفت که حتی یک آیه در کتاب مقدس نمیتوان یافت که در آن تغییر روز سبت از روز هفتم هفته، به روز اول هفته مطرح شده باشد.[55]